• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
چهار شنبه 12 مرداد 1401
کد مطلب : 167718
+
-

نقش فرهنگ در مواجهه با سیل

تارا امیری- روزنامه‌نگار

«رودخانه به فیروزآباد خوش آمدی! بعد از سال‌ها دوباره برگشتی. خوش آمدی.» صدای فریاد خوشحالی مرد کشاورز از آبگیری دوباره رودخانه فیروزآباد که قربان صدقه رودخانه‌ای می‌رود که در مردادماه یک سال خشک و دوباره زنده شده زمزمه‌های حیات را به گوش مردم می‌رساند؛ درست در روزهایی که در گوشه و کنار کشور و حتی در خود اصفهان پدیده مونسون یکه‌تازی و حریم طبیعت را از آنچه انسان‌ها در آن ساخته‌اند پاک می‌کند. به‌عبارتی، این روزها که پیرمرد فیروزآبادی با بغض و شعف از احیای دوباره رودخانه خوشحالی می‌کند، تیم‌های عملیاتی در 21استان کشور ازجمله امامزاده داوود(ع)، زرین‌دشت و فیروزکوه، سمنان، مازندران، گیلان، سیستان و بلوچستان و... مشغول امدادرسانی به سیل‌زده‌ها و جست‌و‌جوی پیکر مفقودان هستند. سیلی که در بستر رودخانه فیروزآباد جاری شده چه فرقی با سیلی دارد که در ارتفاعات تهران یا دیگر شهرها روانه شد؟ اولی تصویری از امید و خوشحالی برای مردم رقم زد و دومی، صدها خانواده را عزادار کرد؟ «منوچهر عبدخداوندی» پیشکسوت و مدرس امداد و نجات جمعیت هلال احمر چرایی این موضوع را اینطور توضیح می‌دهد:
یک بار با دقت به مفهوم کلمه «رودخانه» دقت کنید! رودخانه یعنی خانه رود. حالا اینکه چرا باید به حریم این خانه تجاوز کرد، روی آن کانالی کمتر از ظرفیت خود رودخانه زد و در مسیر آن خانه ساخت؟ سؤالی اساسی است. این یکی از دلایلی است که بارندگی و سیلاب را به پدیده‌ای خسارت‌بار تبدیل می‌کند. درحالی‌که اینها ذات طبیعت هستند و اگر با آن درست روبه‌رو شویم، نه‌تنها آسیبی نمی‌زنند بلکه برای تداوم حیات در هر منطقه‌ای به آن نیاز داریم.
گرچه مخاطرات به دو دسته طبیعی و انسان‌ساز تقسیم‌بندی می‌شوند، اما باید بدانیم که اغلب این مخاطرات طبیعی هم درواقع پدیده‌هایی هستند که در ذات خود مخاطره به شمار نمی‌روند بلکه ناآماده بودن ما در برابر آن، باعث خسارت‌بار بودن و آسیب‌زایی آن می‌شود. حتی اگر از این هم عقب‌تر برویم و موضوع را با زاویه‌ای بازتر و بزرگ‌تر ببینیم، ردپای انسان در ایجاد تغییرات اقلیمی و بر هم خوردن نظم طبیعت به خوبی روشن است.
گرچه وقوع پدیده‌ای مثل سیل در دست ما نیست، اما ما در ایجاد خطرات و تخریب توسط آن نقش مهمی داریم یا آن را تشدید می‌کنیم. درک این موضوع چندان پیچیده نیست که با قطع بی‌رویه درختان، ساخت‌وساز در بستر رودخانه‌ها، ساخت کانال‌هایی غیراستاندارد، نداشتن آگاهی از مواجهه با پدیده‌های طبیعی همه و همه باعث شده تا ما در برابر این مخاطرات آسیب‌پذیرتر شویم.
حالا که این آسیب‌پذیری در بخش‌های زیادی به‌وجود آمده، جای گله از متولیان آموزش همگانی هم هست. وقتی ما ویدئوهای متعددی از رانندگی خودروها در مسیر سیلاب، یا بازی و شوخی شهروندان با سیل می‌بینیم باید این تلنگر را به‌خود بزنیم که در زمینه آموزش همگانی کم‌کاری کرده‌ایم. چراکه هنوز بسیاری از شهروندان تصور می‌کنند سیلی با ارتفاع کم، خطری برای آنها ندارد. در کدام رسانه، در کدام فضای آموزشی شنیده‌اید که جریان آب اگر تا یک سوم از لاستیک خودرو را دربر گرفت، با جریانی کشنده و مرگبار روبه‌رو هستید؟ وقتی سیل با سرعت به سمت افراد نزدیک می‌شود اما آنها به جای فرار به سمت ارتفاع مشغول فیلمبرداری و عکس گرفتن هستند، یعنی هیچ آموزش مؤثری در این زمینه به این شهروندان داده نشده است. برای اینکه بدانید چقدر در زمینه آموزش‌های همگانی عقب هستیم باید اشاره‌ای به حوادث سال‌های گذشته کنم؛ در زلزله ملارد استان تهران، بیشترین آسیب‌ها مربوط به افرادی بود که هنگام وقوع زلزله مشغول فرار بودند؛ این افراد نمی‌دانستند باید حین وقوع زلزله چه کنند. بیشترین آمار آتش‌نشانی در این زلزله، مربوط به افرادی بود که بعد از پایان زمین‌لرزه می‌خواستند به خانه برگردند اما کلید به همراه نداشتند؛ یعنی خبری از کیف اضطراری در خانه آنها نبوده که هنگام رخ دادن اتفاقی اضطراری، بتوانند آن را بردارند و از خانه فرار کنند درحالی‌که باید اقلام ضروری خود را حداقل برای ساعات بعد از حادثه همراه داشته باشند.
این آگاهی نه در سطح عمومی جامعه و نه در سطح مدیران و تصمیم‌گیرندگان به چشم نمی‌خورد. در یک نگاه کلی، باید بگویم جامعه ما آگاهی بسیار کمی از «ایمنی» دارد؛ ایمنی به‌معنای شناخت حوادث بالقوه‌ای که ما اجازه نمی‌دهیم به فعل تبدیل شوند. فردی که با چنین مفهومی آشنا باشد و ذهنش ایمنی را به‌عنوان ششمین حس بپذیرد و تقویت کند، ناخودآگاه به زندگی در حریم رودخانه، به بلندمرتبه‌سازی‌ در خاک سست و هزاران نکته دیگر حساس می‌شود و آن را نمی‌پذیرد تا خطرات بالقوه را به خطرات بالفعل تبدیل نکند. اما از شما می‌خواهم بگردید و سرفصلی به نام «ایمنی» را در مفاد آموزشی ما در دانشگاه‌ها یا حتی آموزش‌های همگانی پیدا کنید!
همین‌هاست که ما را به این نتیجه می‌رساند: پدیده‌هایی مثل سیل، بیشتر از اینکه یک بحران طبیعی باشند، بحرانی فرهنگی و اجتماعی هستند.

این خبر را به اشتراک بگذارید