• پنج شنبه 19 تیر 1404
  • الْخَمِيس 14 محرم 1447
  • 2025 Jul 10
دو شنبه 10 مرداد 1401
کد مطلب : 167494
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/o2Nkz
+
-

حضور فعال زنانه در عرصه‌های مختلف جهاد

اندیشه زنان
حضور فعال زنانه در عرصه‌های مختلف جهاد

مریم اردویی

بخش اول: جهاد ذوابعاد زنانه
تاریخ در ماجرای قیام اباعبدالله(ع) بسیار به زنان بدهکار و نسبت به روایت زندگی‌شان بسیار فراموشکار است؛ مخدراتی که هم در کف میدان حضور داشتند و هم در بطن میدان. زنانی که زندگی‌شان در سه ساحت فردی، خانوادگی و اجتماعی حول ولی زمان‌شان چنان نظم یافته بود که «حسن التبعل» و «الجنه تحت اقدام الامهات» را هم حول همین محور فهم کرده بودند و در مقابل نظام کفر و نفاق ظهور و بروز اجتماعی داشتند. ام‌کلثوم (رقیه) همسر مسلم و خواهر ناتنی امام حسین(ع) یکی از همین زنان است. کسی که با 2 فرزندش همراه با کاروان امام از مدینه به مکه آمد و تا پایان در مصایب کربلا شریک و همراه حضرت زینب(س) بود. او چنان ساحت فردی زندگی‌اش را محکم و متصل به ولی زمانش ساخته بود که فتنه‌های سال 61 هجری ذره‌ای در باورهایش خلل وارد نکرد؛ فتنه‌هایی که سلیمان صردها و عبدالله بن عباس‌ها را زمینگیر کرد.
رقیه همسرانه‌هایش را هم بر قاعده «النبی أَوْلَی بالْمُؤْمِنِینَ مِن أَنْفُسِهِم» استوار ساخت و خانه‌اش را مأمن مردی قرار داد که یک فعال سیاسی در عصر سکولاریسم و حامل پرچم اباعبدالله به سمت کوفه بود. ام‌کلثوم در کسوت مادری، قدم‌هایش را چنان استوار برداشت و فرزندانش را برای زمانه پرالتهاب چنان تربیت کرد که وقتی در شب عاشورا، امام حسین(ع) رو به فرزندان عقیل فرمود:«همان جانبازی مسلم برای شما بس است، بروید من به شما اجازه دادم». پاسخ شنید: «سبحان‌الله!.. به خدا، این کار را نکنیم ولی جان و مال و خاندان را قربانت کنیم و به همراه تو نبرد کنیم تا به سرنوشت تو برسیم، زشت باد زندگی بعد از تو».
حضور رقیه تنها در بطن میدان سخت نبرد و در نقش مادر و همسری مجاهدپرور نبود، بلکه در کف میدان جنگ نرم هم عفیفانه حاضر بود. او به ضرورت دفاع از حریم ولایت در درگیری با کفر بنی‌امیه به خوبی واقف بود و می‌دانست این مهم بدون بروز و ظهور اجتماعی امکان تحقق ندارد. بانویی فصیح و بلیغ که در کوفه و شام در عرصه «جهاد تبیین» خطبه‌ها خواند و شعرها سرود و پرده از چهره نفاق برداشت: «‌ای ابن زیاد! اگر چشمت به قتل حسین روشن شد، بدان که چشم رسول خدا با دیدن او روشن می‌شد». ام‌کلثوم در بازگشت به مدینه، با قیام عاطفی، به تحریک عواطف جامعه در قالب سوگواری پرداخت: «‌ای مدینه ما را بپذیر! به جد ما خبر بده که ما اسیر شدیم و شهر به شهر گشتیم». نهضت عاشورا با چنین مجاهدت‌های زنانه‌ای تداوم یافت و پابرجا ماند.

بخش دوم: ماریه زنانه پای انقلاب حسین ایستاد
«کتیبه و پرچم و سیاهی و کیسه‌های برنج و دیگ و اجاق گاز برای مراسم محرم و فاطمیه، یک طرف تمیز و مرتب چیده شده بودند. سمت دیگر، بسته‌های ارزاق و لباس برای خانواده‌هایی که یک‌ماه را تا‌ماه بعد، چشم به راه کمک سر می‌کردند. یک طرف هم ویلچر و تخت و تشک بیمارستانی و ده‌ها وسیله ضروری و رفاهی برای خانواده‌هایی که بیمار داشتند و امکانات مالی نه». این توصیف خانه اشرف‌سادات، مادر شهید معماریان در مقدمه کتاب «تنها گریه کن» است. این توصیفات را کنار روایت «المراه سیده بیتها» بگذارید. هویت یک خانه با هویت زن گره خورده است. او تعیین می‌کند، خانه پایگاه تجملات فردی باشد یا کانون تجمعات اجتماعی.
 در تاریخ زنی هست به نام «ماریه العبدیه»، حدس می‌زنم نامش را نشنیده باشید. ماریه یا سعدیه، بانویی از عبدالقیس ساکن بصره بود. او در کربلا حضور نداشت اما همیشه حضور نداشتن به‌معنای نبودن نیست. ماریه خیلی قبل‌تر همسر و فرزندش را در جنگ جمل در حمایت از امیرالمومنین(ع) از دست داده بود. این نسبت می‌توانست برای او تبصره‌ای باشد تا با خود بگوید من سهم‌ام را در دفاع از ولایت پرداخته‌ام و باقی عمر را کنج عافیت گزیند، اما او به جای «توجیه المسائل» اهل «توضیح‌المسائل» بود. در زمانه اختناق که کوچک‌ترین تحرک در حمایت از اهل‌بیت از نظر دور نمی‌ماند و نفس کشیدن هم احتیاط می‌خواست، خانه ماریه پایگاه تجمع شیعه و مرکز شکل‌گیری حرکت‌های شیعیان و هسته اصلی مذاکرات آنها در شهر بصره محسوب می‌شد. یاران امام حسین(ع) در خانه او جمع می‌شدند، حدیث می‌گفتند و می‌شنیدند و سیاست را تحلیل می‌کردند. مباحث علمی و عقیدتی را مطرح و به بحث می‌گذاشتند.
خانه‌ای کوچک مرکز نشر معارفی عظیم و محل تربیت مردانی بزرگ شده بود. هنگامی که پیام امام حسین(ع) به بزرگان بصره ابلاغ شد، بیت ماریه نخستین پایگاه مخابره دقیق پیام بود. «یزید بن ثبیط بصری» به همراه دو پسرش «عبدالله» و «عبیدالله» در همین خانه پیام امام را دریافت و تصمیم گرفت به کاروان حسین(ع) در مکه بپیوندد. «ادهم بن امیه» از اصحاب و راویان حدیث رسول‌الله(ص) و کسی که در آغازین حملات سپاهیان یزید در پشتیبانی از ولایت هدف اصابت تیر خصم قرار گرفت و به شهادت رسید، در اجتماع شیعیان در خانه ماریه حضور داشت و از آنجا به کاروان عاشورا پیوسته بود. ماریه، اینگونه زنانه پای انقلاب حسین(ع) ایستاد.



بخش اول: جهاد ذوابعاد زنانه
تاریخ در ماجرای قیام اباعبدالله(ع) بسیار به زنان بدهکار و نسبت به روایت زندگی‌شان بسیار فراموشکار است؛ مخدراتی که هم در کف میدان حضور داشتند و هم در بطن میدان. زنانی که زندگی‌شان در سه ساحت فردی، خانوادگی و اجتماعی حول ولی زمان‌شان چنان نظم یافته بود که «حسن التبعل» و «الجنه تحت اقدام الامهات» را هم حول همین محور فهم کرده بودند و در مقابل نظام کفر و نفاق ظهور و بروز اجتماعی داشتند. ام‌کلثوم (رقیه) همسر مسلم و خواهر ناتنی امام حسین(ع) یکی از همین زنان است. کسی که با 2 فرزندش همراه با کاروان امام از مدینه به مکه آمد و تا پایان در مصایب کربلا شریک و همراه حضرت زینب(س) بود. او چنان ساحت فردی زندگی‌اش را محکم و متصل به ولی زمانش ساخته بود که فتنه‌های سال 61 هجری ذره‌ای در باورهایش خلل وارد نکرد؛ فتنه‌هایی که سلیمان صردها و عبدالله بن عباس‌ها را زمینگیر کرد.
رقیه همسرانه‌هایش را هم بر قاعده «النبی أَوْلَی بالْمُؤْمِنِینَ مِن أَنْفُسِهِم» استوار ساخت و خانه‌اش را مأمن مردی قرار داد که یک فعال سیاسی در عصر سکولاریسم و حامل پرچم اباعبدالله به سمت کوفه بود. ام‌کلثوم در کسوت مادری، قدم‌هایش را چنان استوار برداشت و فرزندانش را برای زمانه پرالتهاب چنان تربیت کرد که وقتی در شب عاشورا، امام حسین(ع) رو به فرزندان عقیل فرمود:«همان جانبازی مسلم برای شما بس است، بروید من به شما اجازه دادم». پاسخ شنید: «سبحان‌الله!.. به خدا، این کار را نکنیم ولی جان و مال و خاندان را قربانت کنیم و به همراه تو نبرد کنیم تا به سرنوشت تو برسیم، زشت باد زندگی بعد از تو».
حضور رقیه تنها در بطن میدان سخت نبرد و در نقش مادر و همسری مجاهدپرور نبود، بلکه در کف میدان جنگ نرم هم عفیفانه حاضر بود. او به ضرورت دفاع از حریم ولایت در درگیری با کفر بنی‌امیه به خوبی واقف بود و می‌دانست این مهم بدون بروز و ظهور اجتماعی امکان تحقق ندارد. بانویی فصیح و بلیغ که در کوفه و شام در عرصه «جهاد تبیین» خطبه‌ها خواند و شعرها سرود و پرده از چهره نفاق برداشت: «‌ای ابن زیاد! اگر چشمت به قتل حسین روشن شد، بدان که چشم رسول خدا با دیدن او روشن می‌شد». ام‌کلثوم در بازگشت به مدینه، با قیام عاطفی، به تحریک عواطف جامعه در قالب سوگواری پرداخت: «‌ای مدینه ما را بپذیر! به جد ما خبر بده که ما اسیر شدیم و شهر به شهر گشتیم». نهضت عاشورا با چنین مجاهدت‌های زنانه‌ای تداوم یافت و پابرجا ماند.

بخش دوم: ماریه زنانه پای انقلاب حسین ایستاد
«کتیبه و پرچم و سیاهی و کیسه‌های برنج و دیگ و اجاق گاز برای مراسم محرم و فاطمیه، یک طرف تمیز و مرتب چیده شده بودند. سمت دیگر، بسته‌های ارزاق و لباس برای خانواده‌هایی که یک‌ماه را تا‌ماه بعد، چشم به راه کمک سر می‌کردند. یک طرف هم ویلچر و تخت و تشک بیمارستانی و ده‌ها وسیله ضروری و رفاهی برای خانواده‌هایی که بیمار داشتند و امکانات مالی نه». این توصیف خانه اشرف‌سادات، مادر شهید معماریان در مقدمه کتاب «تنها گریه کن» است. این توصیفات را کنار روایت «المراه سیده بیتها» بگذارید. هویت یک خانه با هویت زن گره خورده است. او تعیین می‌کند، خانه پایگاه تجملات فردی باشد یا کانون تجمعات اجتماعی.
 در تاریخ زنی هست به نام «ماریه العبدیه»، حدس می‌زنم نامش را نشنیده باشید. ماریه یا سعدیه، بانویی از عبدالقیس ساکن بصره بود. او در کربلا حضور نداشت اما همیشه حضور نداشتن به‌معنای نبودن نیست. ماریه خیلی قبل‌تر همسر و فرزندش را در جنگ جمل در حمایت از امیرالمومنین(ع) از دست داده بود. این نسبت می‌توانست برای او تبصره‌ای باشد تا با خود بگوید من سهم‌ام را در دفاع از ولایت پرداخته‌ام و باقی عمر را کنج عافیت گزیند، اما او به جای «توجیه المسائل» اهل «توضیح‌المسائل» بود. در زمانه اختناق که کوچک‌ترین تحرک در حمایت از اهل‌بیت از نظر دور نمی‌ماند و نفس کشیدن هم احتیاط می‌خواست، خانه ماریه پایگاه تجمع شیعه و مرکز شکل‌گیری حرکت‌های شیعیان و هسته اصلی مذاکرات آنها در شهر بصره محسوب می‌شد. یاران امام حسین(ع) در خانه او جمع می‌شدند، حدیث می‌گفتند و می‌شنیدند و سیاست را تحلیل می‌کردند. مباحث علمی و عقیدتی را مطرح و به بحث می‌گذاشتند.
خانه‌ای کوچک مرکز نشر معارفی عظیم و محل تربیت مردانی بزرگ شده بود. هنگامی که پیام امام حسین(ع) به بزرگان بصره ابلاغ شد، بیت ماریه نخستین پایگاه مخابره دقیق پیام بود. «یزید بن ثبیط بصری» به همراه دو پسرش «عبدالله» و «عبیدالله» در همین خانه پیام امام را دریافت و تصمیم گرفت به کاروان حسین(ع) در مکه بپیوندد. «ادهم بن امیه» از اصحاب و راویان حدیث رسول‌الله(ص) و کسی که در آغازین حملات سپاهیان یزید در پشتیبانی از ولایت هدف اصابت تیر خصم قرار گرفت و به شهادت رسید، در اجتماع شیعیان در خانه ماریه حضور داشت و از آنجا به کاروان عاشورا پیوسته بود. ماریه، اینگونه زنانه پای انقلاب حسین(ع) ایستاد.

این خبر را به اشتراک بگذارید