گفتوگو با ایرج راد به بهانه اجرای نمایش «در گوش سالمم زمزمه کن»
در تکاپوی تماشاگران تازه
فهیمه پناهآذر - روزنامهنگار
سال95 قرار بود نمایش «در گوش سالمم زمزمه کن» به کارگردانی جعفر والی روی صحنه برود؛ نمایشی که تمرینهایش بهخاطر درگذشت والی رها شد و حالا با گذشت 5سال این نمایش با بازی ایرج راد و سعید امیرسلیمانی در سالن شماره 3 شهرزاد روی صحنه است، نمایشی از آثار ویلیام هنلی که این شبها براساس کارگردانی زندهیاد جعفر والی اجرا میشود و ایرج راد و سعید امیرسلیمانی، 2 بازیگر این نمایش هستند. موضوع نمایشنامه درباره 2 پیرمرد مهاجر است که قصد خودکشی دارند، اما تصمیم میگیرند از آخرین روز زندگیشان لذت کافی ببرند.»
خاطرم است که قرار بود این نمایش را با مرحوم والی روی صحنه ببرید، اما ایشان درگذشت و حالا این نمایش را روی صحنه دارید. در این سالها در متن و حتی کارگردانی نمایش تغییراتی دادهاید؟
راستش سالها قبل زندهیاد جعفر والی این نمایشنامه را برای اجرا اقتباس و ایرانی کرده بود. با توجه به اینکه داستان، شکل دراماتیکی هم ندارد، تصمیم گرفتیم هیچ تغییری در متن و نوع اجرا به نمایش ندهیم. متن همانی است که زمان حضورش تمرین شد.
سعید امیرسلیمانی در کنار شما بازی میکند. چطور شد که او نقش را پذیرفت؟
همانطور که میدانید، این نمایش سال1395 به کارگردانی زندهیاد جعفر والی تمرین شده بود و بهعلت درگذشت او روی صحنه نرفت. سال گذشته من و سعید امیرسلیمانی برای یادبود همزمان با سالروز درگذشت جعفر والی، 3 جلسه نمایشنامهخوانی در تالار عباس جوانمرد خانه تئاتر اجرا کردیم که خوشبختانه با استقبال تماشاگران روبهرو شد. سپس طبق پیشنهادی که به امیرسلیمانی دادم و طبق دینی که داشتیم او قبول کرد و یک ماه و نیم تمرین کردیم و کار را روی صحنه آوردیم. کمااینکه امیرسلیمانی از ابتدا در گروه مرحوم والی، همچنین از زمان تلهتلویزیون «در گوش سالمم زمزمه کن» حضور داشت.
تلهتئاتر این نمایش تقریبا 50سال پیش ضبط شد؟
این تلهتئاتر با بازی جمشید مشایخی و مرحوم جعفر والی در پارک جمشیدیه ضبط شد. سعید امیرسلیمانی هم در زمان ضبط این تلهتئاتر حضور داشت و با توجه به حضورش و آشنایی با متن و کارگردانی مرحوم والی، از عهده نقش بهخوبی برمیآمد.
حسوحال خودتان در این نمایش و نقشی که داشتید، چطور است؟ چرا شهرزاد را برای اجرا انتخاب کردید؟
از نقشی که در این نمایش ایفا میکنم راضیام و همیشه دوست داشتم با بازی این شخصیت روی صحنه بروم، اما در کل، مهم ادای دین به جعفر والی بود. بعد از برنامه نمایشنامهخوانی، تصمیم بر این شد که اجرای صحنهای هم داشته باشیم که با قاسم جعفری، مدیر تئاتر شهرزاد صحبتهایی شد و او نیز استقبال کرد و قرار شد تا 15شب اجرا داشته باشیم. اگر فرصت اجرا مناسب باشد باز هم اجرا را ادامه میدهیم. حقیقت این است که در این دوران اجرای نمایش خیلی سخت شده است.
از سختی تولید و اجرای نمایش گفتید. بهنظر برداشته شدن روال گذشته از پروسه تولید تا اجرا، کار را برای گروههای نمایشی خیلی سخت کرده است؟
کاملا سخت شده. زمانی شورای ساخت و حمایت وجود داشت؛ جلسات با نظم برگزار میشد و خانه تئاتر هم نمایندهای در شوراها داشت. گروههای نمایشی میدانستند در این شوراها، اثرها بررسی میشوند و بعد پروسه کار در کارگاه لباس و دکوری که وجود داشت، ادامه مییافت و براساس نوع کار نیز از گروه نمایشی حمایت میشد، اما حالا صفر تا صد کار برعهده خود گروه است. تنها کار کمک هزینهای است که معمولا بدون درنظر گرفتن تورم به گروهها داده میشود، همه کار را باید گروه انجام دهد و این نوع کار کردن در بلندمدت همه را فرسوده میکند. گروه وقتی متنش تصویب شد باید بهدنبال پلاتوی اجرا باشد، هزینه ایاب و ذهاب بهعهده خودشان است. دکور و لباس هزینهبر است و در نهایت شورای نظارت کار را میبیند و به آن مجوز میدهد. باز هم گروه باید از عهده هزینه اجرا در تماشاخانه خصوصی برآید و یا اینکه منتظر باشد تا نوبتش برای اجرا به سالن دولتی برسد. دغدغه فروش بلیت هم که آخرین مرحله سخت در زمان اجرای نمایش است.
البته به جز پروسه تولید تا اجرا، سلیقه تماشاگران تئاتر هم فرق کرده، تنوع و تعدد در اجراها دیده میشود و همین، کار را برای گروههای نمایشی سخت میکند؟
سلیقه تماشاگر پیچیده شده است. معتقدم نمایشهایی که اجرا میشوند به شکل واقعی نمیتوان به آنها تئاتر گفت. برای جلب تماشاگر تنوع در نوع اجرا خیلی زیادشده و فکر میکنم تماشگر قدیم تئاتر دیگر وجود ندارد. در گذشته سالنها حرفهای بودند و برخی از سالنها در اختیار گروههای دیگر قرار میگرفت، اما الان هر گروهی در هر سالنی اجرا دارد و برای جذب تماشاگر هزاران کار را انجام میدهد. بهطور کلی روزگار سختی برای گروههای تئاتری شده است.
به یاد جعفر والی/ سعید امیرسلیمانی از حضورش در نمایش «در گوش سالمم زمزمه کن» میگوید
سال96 سعید امیرسلیمانی در نمایش «بنگاه تئاترآل» با ایرج راد همبازی شد. او بعدها در نمایش «خواستگاری» هم روی صحنه حاضر شد و این بازیگر تئاتر و تلویزیون نمایش «فراموشنامه» را در مدت کوتاهی در تهران و سپس در اصفهان اجرا کرد که اجرایش در اصفهان با استقبال خوبی مواجه شد. این بازیگر میگوید: «در تلاش هستیم با پایان اجرای «در گوش سالمم زمزمه کن» این نمایش را در اصفهان هم اجرا کنیم.» امیرسلیمانی در این گپ کوتاه از خاطراتش با مرحوم جعفر والی میگوید و اینکه بعد از 50سال بار دیگر با این نمایشنامه روبهرو شده و حالا بهعنوان یکی از بازیگرانش روی صحنه میرود.
شما در گروه مرحوم جعفر والی بودید؛ بنابراین روحیات و نوع کارش را به خوبی میشناختید؟
نه تنها روحیه و سلیقه کاریاش را میشناختم بلکه ما خانوادگی هم تا مدتها رفت وآمد داشتیم. گروهی بودیم که هم نمایش اجرا میکردیم و هم معاشرت داشتیم. جمشید مشایخی، ولی شیراندامی، لاچینی و من و... در گروه مرحوم والی بودیم. نمایشهای زیادی را روی صحنه بردیم که یکی از آنها «آوار بر سنگ» در سنگلج بود و چندین تله تئاتر هم ضبط کردیم. یکی از آنها «در گوش سالمم زمزمه کن» بود. این نمایش را با ایرج راد نمایشنامهخوانی کردیم و تصمیم بر این شد که آن را روی صحنه بیاوریم.
فکر میکردید که از کار، مانند نمایشنامهخوانی که داشتید، استقبال شود و آیا این استقبال صورت گرفت؟
بهنظر، مخاطبان تئاتر، متفاوت شدهاند. البته اجرا و متن و حتی سالن اجرا هم برای حضور تماشاگران خیلی مهم است. خیلی از دوستان تئاتری که سابقه طولانی در کار تئاتر دارند؛ از کار تعریف کردند و ما را ترغیب به اجرای صحنهای کردند، اما جوانتر بهنظر این نوع متن و شیوه اجرا را زیاد نمیپسندند. بهنظر تماشاگر امروز به چیزهای دیگر فکر میکند و تئاترهایی که دوست دارد با تئاترهایی که ما به آن علاقه داریم، متفاوت است.