خاطرهنگاری و خاطرهنویسی در فرهنگ ما به روزگاران کهن برمیگردد، اما خواندن این خاطرات و روزنوشتها به اندازه نوشتنشان در میان افراد مرسوم نیست. در این میان، خواندن روزنوشتهای یک جامعهشناس حتی شاید غریبتر به نظر برسد، چراکه معمولا از یک جامعهشناس انتظار میرود نظریات و تفکراتش را در قالبهای آکادمی مثل کتاب یا مقاله منتشر کند. به همین دلیل است که روزنوشت نوشتن شاید چندان از سوی یک جامعهشناس امری متداول نباشد. مانی کلامی، انسان شناس، در بخش دیگری از آیین معرفی کتاب «فریادهای خاموش روزنگاشت تنهایی» گفت: خواندن این کتاب در دوران خواندهشدنها و خواندهنشدنها بسیار سخت است بهخصوص که در 7جلد خاطرات و روزنگاشتهای اندیشمندی چون عماد افروغ نوشته شده است و اگر جملات برگزیده دکتر افروغ نبود، واقعاً مطالعه این اثر مشکل بود. به اعتقاد من جملات گزینشی، بازتابی از روح زمانه ماست. این جملات کیفیت کشکولوار دارد که به خوبی ارائه شده است. وی ادامه داد: افروغ در این کتاب، درباره سکوت و فریاد صحبت میکند و این فرصتی است تا انگیزه بالقوه در مخاطب ایجاد شود تا خود و داستان خود را در این 7سال پیدا کند و اصطلاحاً نسبت جزء خود را با کل کتاب بیابد اما این انگیزه در خواننده بالقوه میماند و به فعلیت نمیرسد. تازهترین کتاب این اندیشمند به ما یادآوری میکند که نوشتن را از دست ندهیم و این نکتهای است که فراموش کردهایم. نوشتن به مثابه فرهنگ جنبشی بود که در آمریکا انسانشناسان از مردم میخواستند که بنویسند زیرا نوشتن یک اصل است. دکتر افروغ بهعنوان یک مردمنگار، دیگران را فراخوان و صدادار کرده و صدای مظلومان و فرودستان و خلوتنشینان شده است.
بازتابی از روح زمانه
در همینه زمینه :