• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
چهار شنبه 25 خرداد 1401
کد مطلب : 163311
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/wpOgz
+
-

شناختی برای مبارزه با تبهکاری‌های شیطانی‌

11 مسیر مهم ورود لشکریان شیطان به قلب، از منظر ملامحسن فیض‌کاشانی

اخلاق اسلامی
شناختی برای مبارزه با تبهکاری‌های شیطانی‌

محمدصادق عبداللهی

پیش از این در شماره شنبه ۳۱ اردیبهشت 1401براساس کتاب «المحجه البیضاء فی تهذیب الحیاء» فیض‌کاشانی پیرامون قلب و لشکریان آن نوشته و قلب را لطیفه‌ای تعریف کردیم روحانی و منسوب به پروردگار که به قلب مادی تعلق دارد. آن موجود طرفه، حقیقت انسان است که درک‌کننده، دانا آگاه، مورد خطاب و سرزنش و طلب است و بیان کردیم که در واقع این قلب است که مورد خطاب و مطالبه حق و نیز مورد پاداش و کیفر اوست و این قلب است که انوارش از عبادات بر دیگر اعضا می‌تابد و تاریکی و سیاهی گناهان نیز بر آن می‌نشیند. در این شماره راه‌های نفوذ شیطان به دل را از منظر فیض‌کاشانی بحث کرده‌ایم. آنچه در ادامه می‌خوانید براساس جلد ۶ ترجمه کتاب فیض‌کاشانی است که با عنوان «راه روشن» از سوی «بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی» منتشر شده است. قلب همانند دژی است و شیطان دشمنی است که قصد ورود به این دژ و تسلط بر آن را دارد. فیض‌کاشانی معتقد است که هیچ‌کس نمی‌تواند دژ را از ورود دشمن نگاه دارد مگر آنکه از درهای دژ و راه‌های ورودی و رخنه‌هایش پاسداری کند تا دشمن وارد نشود و تنها کسی توان این کار را دارد که درهای دژ را بشناسد. به‌عبارت دیگر نگاهداری دل از تبهکاری شیطان واجب است و بر هر بنده مکلفی لازم و مقدمه واجب واجب است و دفع شیطان که واجب است ممکن نیست مگر با شناخت راه‌های ورود آن (مقدمه واجب). او بیان می کند که شناخت راه‌های ورود شیطان نیز واجب است. فیض‌کاشانی در کتاب خود اذعان می‌دارد که راه‌های ورود شیطان متعددند و از همین‌رو تنها به مواردی اشاره می‌کند که خود حکم دروازه‌هایی دارند که به تعبیر او اگر لشکریان فراوان شیطان بخواهند وارد شوند گنجایش آنها را دارد. این دروازه‌ها عبارتند از:

حرص و حسد
یکی از دروازه‌های اصلی ورود شیطان به قلب از منظر فیض‌کاشانی «حرص و حسد» است چرا که هرگاه بنده به چیزی حریص باشد، حرص او را کر و کور می‌کند. او به حدیثی از پیامبر(ص)استناد می‌کند که ایشان می‌فرمایند: «اگر چیزی را دوست بداری تو را کر و کور می‌کند». فیض شرح می‌دهد که پرده حرص و حسد، نور بصیرت را که شناسنده راه‌های ورود شیطان است می‌پوشاند و از همین رو شیطان فرصت پیدا می‌کند درنظر شخص حریص، تمام کارهایی که می‌تواند او را به خواسته‌اش برساند، نیکو سازد. فیض در بحث خود به روایتی اشاره می‌کند که طی آن شیطان به حضرت نوح(ع) می‌گوید: مردم را حرص و حسد هلاک ساخته است؛ من به وسیله حسد لعنت و رانده شدم و به‌وسیله حرص آدم توانستم به حاجتم برسم و او را گمراه سازم.

خشم و شهوت
یکی از درهای مهم دیگر ورود شیطان از منظر فیض‌کاشانی خشم و شهوت است. او شرح می‌دهد که خشم عقل را تضعیف می‌کند و هرگاه لشکر عقل ضعیف شد، لشکر شیطان فرصت حمله می‌یابد. همچنین هر زمان که انسان خشمگین شود شیطان با او بازی می‌کند چنان که کودک با توپ بازی می‌کند. او در این خصوص بدین حکایتی استناد دارد: «شیطان بر راهبی آشکار شد. راهب به او گفت: کدام خوی آدمیزاده بیشتر به تو کمک کند؟ گفت: تندی و خشونت، زیرا بنده هرگاه تند شود او را زیر و رو می‌کنم، چنان که کودکان توپ را زیر و رو می‌کنند.»

علاقه افراطی به آراستگی لباس و اثاث و خانه
فیض‌کاشانی دیگر راه مهم ورود شیطان را علاقه افراط‌گونه به آراستگی لباس و اثاث و خانه بیان می‌دارد و شرح می‌دهد که هر گاه این علاقه افراط‌گونه در دل آدمی موجود باشد، شیطان در طول عمرش او را به فرمان خویش در‌می‌آورد چرا که برای این امر انتهایی نیست و هر دلبستگی فرد را به دلبستگی دیگری می‌کشاند و اینگونه فرد همواره به آباد کردن خانه و تزئین سقف و دیوارها و توسعه بناها و آراستگی لباس و مرکب‌ها دعوت می‌شود. فیض بیان می‌دارد که اگر فرد در این حالت از دنیا برود پیرو راه شیطان بوده و بیم آن می‌رود که فرجام کارش به کفر انجامد.

سیر شدن از غذا
از دیگر درهای مهم ورود شیطان براساس نظر فیض‌کاشانی سیر شدن از غذاست، حتی اگر این غذا حلال و پاک باشد چرا که سیری، شهوت را که اسلحه شیطان است تقویت می‌کند؛ روایت شده که ابلیس بر حضرت یحیی(ع) ظاهر شد، حضرت دید که همه نوع قفل به همراه دارد، لذا به شیطان گفت:‌ای ابلیس این قفل‌ها چیست؟ گفت:اینها شهوت‌هاست که آدمیزاده را به آن گرفتار می‌کنم. گفت: برای من هم قفلی هست؟ گفت: بسا باشد که از غذا سیر شوی پس تو را نسبت به نماز و یاد خدا سنگین (و بی‌میل) می‌سازم. یحیی گفت: آیا قفل دیگری هم هست؟ شیطان گفت نه. یحیی گفت: خدا را بر خود گواه می‌گیرم که هرگز شکمم را پر از غذا نکنم. ابلیس گفت: من نیز خدا را شاهد می‌گیرم که هرگز مسلمانی را نصیحت نکنم.»

طمع داشتن از مردم 
از راه‌های دیگر مهم ورود شیطان طمع داشتن از مردم است.پس هرگاه طمع بر دل غالب‌آید پیوسته شیطان او را وامی‌دارد که نسبت به شخص مورد طمع خود نمایش‌ها و حیله‌گری‌ها کند تا شخص مورد طمع معبود او شود و پیوسته به فکر جلب دوستی اوست و از هر دری وارد می‌شود تا به هدف خود برسد و کمترین حالات او ثناگویی شخص مورد طمع است به صفاتی که در او نیست لذا، با وی چاپلوسی کرده تا آنجا که نسبت به او امر به معروف و نهی از منکر نکند.

شتاب داشتن و عدم‌پایداری در کارها
یکی دیگر از درهای مهم ورود شیطان به قلب داشتن شتاب و پایدار نبودن در کارهاست. ملافیض کاشانی در شرح این دروازه به حدیثی از رسول خدا(ص) اشاره می‌کنند که حضرت می‌فرمایند: «شتاب کار شیطان است و درنگ کار خداست» او شرح می‌دهد این نهی از شتاب برای آن است که کارها را باید پس از بینش و شناخت انجام داد و بینش نیاز به فرصت و تأمل دارد و شتاب مانع از آن می‌شود. بنابراین هنگام عجله شیطان از جایی که معلوم نمی‌شود شر خود را ترویج می‌کند.

طمع ثروت
فیض، طلب ثروت بیش از نیاز و مقدار روزی را محل استقرار شیطان می‌داند. ایشان با ذکر مثالی به شرح چرایی نظر خود می‌پردازد: «کسی که خوراکش همراهش باشد دل آسوده است. پس اگر مثلا در راه صد دینار بیابد از دلش صد خواسته برانگیزد که هر خواسته‌ای نیاز به صد دینار دارد و تنها صد دینار (پیدا شده) او را کفایت نمی‌کند بلکه به
 ۹۰۰ دینار دیگر نیاز دارد، درحالی‌که پیش از داشتن ۱۰۰ دینار بی‌نیاز بود و اکنون که
 ۱۰۰ دینار پیدا کرده خود را بی‌نیاز می‌پندارد درحالی‌که به ۹۰۰ دینار دیگر محتاج است تا با آن خانه‌ای بخرد و تعمیرش کند و لوازم منزل و لبا‌س‌های گرانبها تهیه کند و تمام اینها چیز دیگری می‌طلبد که در خور آن است و برای آن پایانی نیست پس در هاویه‌ای می‌افتد که آخر آن ژرفای دوزخ است و جز آن پایانی ندارد.»

بخل و ترس از تهیدستی
یکی از راه‌های مهم ورود شیطان به قلب از منظر فیض‌کاشانی بخل و ترس از تهیدستی است، زیرا همین بخل و ترس است که مانع بخشیدن و صدقه دادن می‌شود و آدمی را به اندوختن و ذخیره ساختن و عذاب دردناکی که به مال اندوزان وعده داده شده، فرا‌می‌خواند. فیض نقل می‌کند که گفته شده برای شیطان اسلحه‌ای بهتر از ترس از تهیدستی نیست و هرگاه آدمی پذیرای چنین ترسی شد، شروع به‌کار باطل می‌کند و به پروردگار بدگمان می‌شود. فیض‌کاشانی همچنین به روایتی از خثیمه بن عبدالرحمن اشاره دارد، که او می‌گوید: شیطان می‌گوید در مورد هر چیزی آدمیزاده بر من چیره شود اما در سه مورد هرگز بر من غالب نیاید 1) او را فرمان دهم که به ناحق مال به دست آورد 2) به ناحق ببخشد و 3) به حق نبخشد.

تعصب در خواهش‌های نفسانی 
یکی دیگر از راه‌های مهم ورود شیطان تعصب در خواهش‌های نفسانی است. اهمیت این دروازه آنقدر است که از منظر فیض‌کاشانی می‌تواند عابدان و فاسقان را هلاک کند. فیض از ابوحامد درخصوص تعصب نقل می‌کند: تعصب یکی از مهم‌ترین راه‌های ورود شیطان است که بیشتر مردم به وسیله آن هلاک شده‌اند و منبرها در اختیار گروهی قرار داده که ترس‌شان از خدا کم و بینش دینی آنان اندک و تمایل‌شان به دنیا قوی و حرص‌شان بر جلب مرید بسیار است. چرا که چنین منبریانی نمی‌توانند جز با تعصب پیروان به چنین مقامی برسند.
ملا فیض‌کاشانی همچنین درخصوص خواهش‌های نفسانی آورده که یکی از پیشینیان گوید: به ما خبر داده‌اند که ابلیس گفته است گناهان را برای امت محمد(ص) بیاراستم و آنان با طلب آمرزش کمرم را شکستند، پس گناهانی را درنظرشان آراستم که در مورد آنها استغفار نمی‌کنند و آن گناهان خواهش‌های نفسانی است. شیطان ملعون راست گفته است زیرا مردم نمی‌دانند که این خواهش‌ها از عواملی است که آدمی را به گناهان می‌کشاند.

تأمل افراد کم‌سواد در ذات خدا
کاشانی از دیگر راه‌های مهم ورود شیطان (به قلب) را این می‌داند که شیطان عوام و افراد کم‌سواد را که از علم بهره کافی ندارند وادار می‌کند تا در ذات و صفات خدا و مطالبی که عقل‌شان به آن نمی‌رسد بیندیشند تا بدین وسیله آنها را در اصل دین به شک اندازد یا درباره خدای متعال گرفتار شوند تا در نتیجه انسان بدعت‌گذار شود حال آنکه خود آن فرد از این کار شادمان است و به آنچه در اندیشه‌اش خطور کرده می‌بالد و گمان می‌کند که شناخت و بینش همین است و این مطالب از تیزهوشی و فزونی عقل بر او کشف شده است، درحالی‌که نادان‌ترین مردم کسی است که خود را عاقل می‌داند و عاقل‌ترین مردم کسی است که به‌خودش خوش گمان نباشد و به پرسیدن از علما حریص باشد. کاشانی تأکید دارد که حیله‌های شیطان در مورد اعتقادات و مذهب‌ها بی‌شمار است.

بدگمانی به مسلمان‌ها
بدگمانی به مسلمان‌ها آخرین دروازه‌ای است که کاشانی بدان اشاره دارد. او به آیه ۲ سوره حجرات اشاره می‌کند «اِجْتَنِبُوا کثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ.» و شرح می‌دهد که هر کس بر دیگری از روی گمان به بدی حکم کند شیطان او را به غیبت وامی‌دارد در نتیجه یا هلاک شود یا در اقدام به ادای حقوق او کوتاهی کند یا در احترامش سستی نماید یا در او به‌نظر حقارت بنگرد و خود را از او بهتر بداند و تمام این امور هلاک‌کننده است. لذا دین از اینکه انسان خود را در معرض تهمت قرار دهد منع کرده است و پیامبر(ص) فرموده است: «از مواضع تهمت بپرهیزید». فیض کاشانی این دروازه را تا آن حد مهم می‌دادند که بیان می‌کند: «هرگاه انسانی را دیدی که به مردم بدگمان است و در جست‌وجوی عیب‌هاست باید بدانی که باطنش پلید است و همان پلیدی باطنی است که اثرش به بیرون تراوش می‌کند و دیگران را مانند خود می‌بیند، زیرا مؤمن در جست‌وجوی یافتن راه عذر است و منافق در جست‌وجوی عیب‌هاست و مؤمن درباره تمام مردم از قلبی پاک برخوردار است.»
آنچه گذشت ۱۱ مورد از دروازه‌های ورود شیطان به قلب آدمی بود هر چند که او معقتد است هر صفت نکوهیده‌ای که در انسان وجود دارد، اسلحه شیطان و یکی از راه‌های ورود شیطان به قلب است. او در مجلد‌های دیگری از کتاب «راه روشن» به راه‌های مقابله با دروازه‌های ورود شیطان به قلب از جوانب مختلف اشاره می‌کند که ان‌شاالله در فرصتی دیگر به فراخور بدان‌ها خواهیم پرداخت.

این خبر را به اشتراک بگذارید