آموزش بیبازی...نه!
کودکان زیر 6سال حین آموزش باید بازی کنند
مریم سمائی- روزنامهنگار
دختر عمهش سه ساله بود که انگلیسی رو مثل بلبل حرف میزد...وای نمیدونی چطور ژیمناستیک کار میکنه فیلمش توی اینستاگرام هست... پسرم خیلی فوتبال بازی نمیکنه و علاقهای هم نشون نمیده اما چون همه همسن و سالهای او کلاس فوتبال ثبتنام کردن من هم ثبتنامش کردم... بچهام رو نوشتم کلاس پیانو چون دختر خالهاش هم این کلاس رو رفته و خیلی پیشرفت داره، باید کلاس زبان و ورزش هم بره مطمئنم که خوشش میاد... بچه من از صبح که بیدار میشه تا آخر شب برنامهش پره. بهنظر من که لازمه چون بچهها توی این سن قدرت یادگیری بالایی دارن البته من مجبورش نمیکنم اما الان که وقتش آزاده باید نهایت استفاده رو کرد. این جملات بخشی از آرزوها، توضیحات و بهانههای متداول والدین است؛ والدینی که معتقدند کودکان پیش از شروع دبستان باید مهارتهای زیادی یاد بگیرند و نباید وقتشان در این دوران طلایی از دست برود. البته این تمام ماجرا نیست. برخی از پدر و مادرها هم بهدلیل مشغله زیاد خود، کودکان خردسال را علاوه بر مهد به کلاسهای فوق برنامه هم میفرستند تا تنهایی کودک را به این وسیله پر کنند اما آیا این مسئله آسیبی به کودکان وارد نمیکند؟ آیا کلاسهای آموزشی مختلف از آموزش الفبای فارسی، زبان انگلیسی و... گرفته تا موضوعات هنری و ورزشی و... برای کودکان خردسال مفید است و آنها از تعدد این کلاسها لذت میبرند؟ یک کودک خردسال برای آموزش دیدن همزمان در رشتهها و تخصصهای مختلف چقدر ظرفیت دارد؟
آموزش با بازی
بسیاری از روانشناسان و کارشناسان حوزه کودک معتقدند که بهترین سن آموزش خواندن و نوشتن برای کودکان از شش یا هفت سالگی شروع میشود و کودکان تا قبل از شش سالگی از لحاظ ذهنی و مغزی آمادگی فراگیری و آموزش خواندن و نوشتن را ندارند این در حالی است که بسیاری از والدین اصرار به یادگیری زبانهای مختلف برای کودکان خود دارند و حتی با فشار و تمرین و تکرار کودک را دچار مشکلات روحی متعدد میکنند.
عصمت عبداللهی، روانشناس حوزه کودک و خانواده، در اینباره به همشهری میگوید:« اگر آموزش برای کودکان زیر 6سال توأم با تفریح و بازی باشد مفید است اما اگر صرفا آموزش دیدن و یادگیری باشد مفید نخواهد بود.»
کودکان هنگام بازی کردن نیازها و احساسات خود را برطرف میکنند. هنگام بازی به کشف محیط اطراف خود میپردازند و روابط اجتماعی را یاد میگیرند، اگر ما این بازی را از آنها بگیریم و فقط بهدنبال یادگیری باشیم در واقع در رشد روانی، اخلاقی و حتی جسمی و حرکتی کودکان خود خلل وارد میکنیم. متأسفانه برخی از والدین بازی را اتلاف وقت میدانند و از کودک میخواهند به فعالیتهای دیگری که همان حضور در کلاسهای آموزشی متعدد است بپردازد، این والدین کودکان خود را از موقعیتهای یادگیری بسیاری که برای رشد شخصیت لازم است محروم میکنند.
اگر باهوش بود...
بسیاری از والدین کودک خود را نابغه میدانند یا میخواهند از او نابغه بسازند. عبداللهی ضمن اشاره به موضوع ضریب هوشی کودکان، تصریح میکند:« اگر ضریب هوشی کودک بالاتر از میانگین ضریب هوشی جامعه باشد این کودک میتواند با نظر متخصص مجرب آموزشهای بیشتری نسبت به سایر همسالان خود ببیند البته این هم منوط به وارد نکردن فشار و آسیب ندیدن او از تعدد کلاسهای آموزشی است.»
او به ایجاد یک محیط و همراه با بازی و تفریح تأکید میکند و معتقد است که کودکان سالم در خانوادههایی رشد میکنند که محیطی امن، شاد و بدون فشار را تجربه میکنند؛خانوادههایی که برای فرزندان خود وقت صرف میکنند و برآورده شدن همه آمال و آرزوهای خود را از کودک نمیخواهند.
زبان آموزی؛ بغرنجترین مسئله کودکی
کودکان خردسال هنوز توانایی تفکر ذهنی ندارند در نتیجه از طریق بازی کردن تفکرات خود را نشان میدهند.ما در بسیاری از جلسات مشاوره به والدین تأکید میشود که کودکان لوحهای سفیدی هستند که رفتارشان نشأت گرفته از رفتار والدین است و اگر پدر و مادری نتواند روشهای فرزندپروری را یاد بگیرد و به خوبی اجرا کند کودک را در معرض انواع آسیبها قرار خواهد داد.یکی از مواردی که این روزها بهشدت با آن مواجه هستیم چشم و هم چشمی برای فرستادن کودکان به انواع مختلف و متعدد کلاسهای آموزشی است. عبداللهی با تأکید بر اینکه مسئله زبانآموزی از بغرنجترین مسائل دوران کودکی است، میگوید:« کودکان زبان را در محیطی که در آن صحبت میشود یاد میگیرند بنابراین فشار آوردن به کودکان برای یادگیری زبان امری اشتباه است. آموزش حروف الفبای فارسی پیش از شروع دبستان هم به هیچوجه توصیه نمیشود چرا که کودک وقتی به سن مدرسه میرسد کلاس درس برایش جذابیتی ندارد و از محیط مدرسه خسته میشود. یادگیری زبانهای دیگر نظیر زبان انگلیسی برای کودکان بالای 4سال اگر در یک محیط شاد و همراه با بازی صورت گیرد مشکلی ندارد البته با این شرط که کودک به یادگیری زبان علاقه نشان دهد. اگر بعد از مدتی هیچ علاقهای در کودک مشاهده نشد باید از حضور کودک در کلاس خودداری شود.»
مکث
اختلالات روانی محصول فشار به کودک
اغلب خانوادههایی که دارای یک فرزند یا دو فرزند هستند، هم از نظر تربیتی و هم از نظر آموزشی به کودکان خردسال خود فشار وارد میکنند چرا که میخواهند فرزندشان بهترین باشد اما این تفکر کاملا اشتباه است و کودک را دچار انواع آسیبهای روانی میکند. از سوی دیگر در دنیای امروز با افزایش مشغلههای والدین ارتباط آنها با کودک کمتر شده و همین امر موجب میشود که آنها وقت کافی برای بودن و بازی کردن با کودک خود نداشته باشند و او را به سمت مراکز آموزشی سوق دهند. استرس، اضطراب، ترسهای مرضی، انواع وسواس و... که در تیکهای عصبی، شب ادراری، موکندن، ناخن جویدن، وابستگی شدید و... نمود پیدا میکند، از مهمترین آسیبها در دوران کودکی است که فشار در آموزش میتواند موجب بروز آنها در کودک شود. اختلالات اضطرابی، استرس، اعتماد به نفس پایین در مواجهه با موقعیتهای جدید و... هم ازجمله آسیبهایی است که کودک در معرض فشار آموزش، میتواند در بزرگسالی تجربه کند و دچار مشکل شود.