رضا صائمی
در یک نگاه کلان و کلی میتوان همه مستندهای اجتماعی را به نوعی روایتی تصویری، مشاهدهگر، گزارشگرانه و بعضا انتقادی به سبک زندگی دانست.
اگر سبک زندگی را مجموعهای از تجربههای زیسته انسانی در دل فرهنگها و خردهفرهنگها بدانیم، هر سوژهای از تجربههای زندگی در روایت مستند به بازنمایی سبک زندگی بدل میشود اما مجموعه مستند «ضد» به تهیهکنندگی و کارگردانی مشترک محسن کریمیان و مهدی افضلزاده که تولید مرکز مستند سوره است، مفهوم و تعریف جامعهشناختی از سبک زندگی مدرن را مبنا و دستمایه روایت تحلیلی خود قرار داده تا به تفسیر انتقادی آنچه به مثابه کلیشههای ذهنی از این سبک در ذهن و عادتهای رفتاری جامعه شکل گرفته بپردازد؛ کلیشههایی که بدون شناخت و آگاهی و صرفا به مثابه بخشی از عادتهای نهادینهشده از بدو تولد آنها را تجربه کردهایم و چه بسا نسبت به آنها خودآگاهی نداریم.
بر همین اساس بسیاری از تلخکامیها، احساس شکست یا عدمرضایت ما در زندگی و البته بسیاری از تضادها و پارادوکسهای رفتاری و اخلاقی ما برساخته همین عدمشناخت نسبت به این کلیشههای ذهنی است. مستند ضد قصد دارد به رمزگشایی آشناییزداییشده از این کلیشهها دست بزند و مخاطب را نسبت به ساختار و بافتار آنها به شناخت و خودآگاهی رهاییبخش برساند؛ کلیشههایی که بهمثابه یک میراث از نظام خانوادگی و اجتماعی به ما رسیده که منشأ بسیاری از آسیبهای رفتاری است اما بهدلیل فقدان آگاهی نسبت به آن، درباره آنها نمیاندیشیم یا کمتر میاندیشیم. در واقع رویکرد این مستند در بازنمایی سوژهها که در هر قسمت از یکی از کلیشههای ذهنی مردم رمزگشایی میکند در نهایت به شناخت و نگاهی تازه و جدید از جهان و محیط پیرامونی زندگی دعوت کرده و چه بسا تماشای آنها بتواند به تغییر در رفتار و کنشهای فردی و اجتماعی مخاطب کمک کند. در واقع مستند ضد با چالشکشیدن کلیشههای سبک زندگی مدرن، مخاطب را به بازاندیشی، بازنگری و بازآفرینی سبک زندگی مدرن دعوت میکند. این بهمعنای زندگی مدرن و مدرنیته نیست بلکه تلاشی برای فهم و شناخت دقیقتر از آن است تا مخاطب را بهخودآگاهی برای غنیترکردن زندگی خود ترغیب کند. ضمن اینکه این مستند هم به برخی پرسشها درباره این کلیشهها پاسخ میدهد و هم پرسش تازهای خلق میکند. شاید آنچه در مستند مطرح میشود لزوما پاسخی اغناکننده برای همه مخاطبان نباشد اما آنچه در این معنا مهمتر است شکلگیری ذهن پرسشگر در مخاطب نسبت به محیط و سبک زندگیاش است. از اینرو میتوان این مستند را واجد کارکرد انگیزشی در کنار کارکرد آموزشی هم دانست که مخاطب را به تفکر و اندیشیدن در سبک زندگی خود وامیدارد.
تنوع و تعدد سوژهها در این مجموعه ازجمله ویژگیها و البته امتیازهای بارز آن است که فارغ از گستردگی پردازش و مشمولیت سوژه به ریتم و ضرباهنگ مناسب آن هم کمک کرده است. موضوعاتی مثل کودکان کار دیجیتال، بنبست تحصیلات، جنون پاکیزگی، پشت پرده تولید انبوه مواد غذایی، اثرات زیانبار مواد شیمیایی، نقد سیاستهای غلط آموزشی، نفوذ گسترده شتابزدگی و نفوذ فضای مجازی در زندگی کودکان و بزرگسالان و بسیاری از سوژههای دیگر که هم زیست-جهان فردی انسان مدرن و هم زیست-جهان اجتماعی او را در برمیگیرد و هم محیطزیست فردی و هم محیطزیست اجتماعی و فرهنگی. به همین دلیل رویکرد آن هم واجد سویههای نقادانه روانشناختی است و هم سویههای نقادانه جامعهشناسی. ضد با نگاهی آسیبشناختی، نه فقط کم و کاستیها یا خطاهای شناختی از درک سبک زندگی مدرن را بررسی میکند که ظلم و ستمی که بر انسانها در این سیستمهای پرطمطراق پنهان است نیز آشکار میسازد. مثلا در یکی از قسمتهایش که عنوان کنجکاویبرانگیز هم دارد به اسم «صادرات بیکاری» هم به روایت حقایق ناگفته از صنعت پوشاک و مد میپردازد و هم درباره شرایط اسفناک کار زنان و حقوق انسانی آنها در کشورهای شرق آسیا بهویژه بنگلادش افشاگری میکند یا در یکی دیگر از قسمتهای مستند با عنوان «بیگاری اجباری» شرایط اسفبار کارگران غیررسمی در کشورهای در حال توسعه را بررسی میکند. در واقع در کنار نگاه نقادانه و تحلیلی شاهد رویکردهای افشاگرانه هم در برخی از قسمتهای مستند درباره ساختارهای ظالمانه و معیوب اقتصادی و اجتماعی هم هستیم.
برخی از سوژههای این مجموعه مستند ارتباط مستقیمتری با سبک زندگی دارد ازجمله قسمتهایی به نام «دروغ مینیمال» و «زندگی مینمالیستی» که به شکل جزئیتر به بازنمایی گفتمانهای حاکم بر شیوه زیست مدرن و کاستیهایش میپردازد.
این رویکردها گاهی به نقد اخلاق سرمایهداری یا رفتارشناسی زندگی مدرن هم توجه دارد مثلا در یکی از قسمتهای آن به نام «سادگی متظاهرانه» به زیست اخلاقی ثروتمندانی میپردازد که ژست سادگی میگیرند یا در قسمتی با نام «کودکآزاری مدرن» اشکال تازه و جدید کودک آزاری در متن زندگیهای مدرن را تحلیل میکند. تنوع و تعدد سوژهها در مستندهای ضد به اندازهای است که هر مخاطبی در هر طیف و طبقه اجتماعی و خاستگاه خانوادگی را مجذوب سوژههای خود کرده و هر کس میتواند بخشی از دغدغهها و مشغلههای خود در زندگی را لابهلای این سوژهها جستوجو کند. آنچه باید در پس این سوژهها و اساسا ساختار این مستند درنظر داشت و لحاظ کرد این است که ضد، مستندی ضدمدرنیته و مدرنیزاسیون نیست بلکه کلیشههای غلط برساخته از آن که اغلب ناشی از عدمآگاهی و شناخت یا عادتوارگیهای انسانی است در بوته نقد قرار داده و مخاطب را نسبت به آنها هوشیار میکند تا بتواند نه فقط زیست مدرن که زیستی متمدنانه و تعالیبخش داشته باشد. گویی این مستند، سندی تصویری از این سخن سقراط است که: «زندگی نیازموده، ارزش زیستن ندارد.»
نگاهی به مجموعه مستند «ضد»
نبرد با کلیشههای ذهنی مدرن
در همینه زمینه :