پیمان شوقی
یک جمله طلایی ورد زبان «سینماکاران» کارکشته هست که میگوید: به لنز دوربین دروغ نمیشود گفت! این جمله را بهویژه جوانان عشق بازیگری بارها در جلسات انتخاب بازیگر از حرفه ایها شنیدهاند و معنایش به زبان فارسی سره این میشود که آدمهای توخالی و بازیهای غلط، خودبهخود در برابر چشم تیزبین دوربین رسوا میشوند؛ نه این طرف صحنه کارشان با بزکدوزک راه میافتد و نه آن ور در سالن های سینما میشود روی چشمهای تکتک مخاطبان عینک سیاه گذاشت تا ژستهای دروغی را نبینند و نفهمند. لنز گذاشتن و مدرک قلابی رو کردن و لشکر روابط عمومی به میدان فرستادن بی فایده است؛ با اینها شاید بشود در گوشهای آموزشگاه بازیگری زد و بر کرسی استادی اش نشست ولی با نخستین جملهای که مقابل دوربین بگویند و نخستین «اکت»ی که انجام دهند حتی پیش از کات گفتن کارگردان، لنز دروغشان را شناخته و رسوا کرده است.
طفلکی «اشتباهیها» اگر با هلیکوپتر هم از پشتکوه آمده باشند و در بردن «رو»ی مخاطب با سنگپا هم رقابت کنند، باز محکومند با هر ژستی که میگیرند به جای دل، زهره ببرند و به عوض محبوب قلوب بودن، مایه متلک و عبرت شوند. درست عین همان بانوی محترم خیابانی که همدم «همشهری کین» شد و بهخاطر وفاداری محضاش تا انتصاب به مقام بانوی عمارت هم رسید، ولی هرچه برایش خرج کردند و معلمهای جورواجور گرفتند و حتی کاخ اختصاصی موسیقی ساختند، «خواننده اپرا» نشد که نشد. خبرنگاران منتقدش را از نان خوردن انداختند و گرانترین قلمها را آوردند تا بهعنوان استعدادی نورسیده به خلق الله حقنه اش کنند. نتیجه نداشت و مردم به ریشاش خندیدند تا اشک بانو درآمد و بهصورت شوهر- اربابش تف انداخت و به همان خیابانی برگشت که در ذات و ریشهاش به آن تعلق داشت و «کین» پیر را به حال خود واگذاشت . این روزها که بینش سینمایی هم مثل اصطلاحات سینمایی همه گیر شده، طشت دروغگوها و مهملبافها خیلی راحتتر از قبل از بام میافتد؛ و جماعت تا ببینند ستاره مجلسی فعل طشت پراکنی را از حد گذرانده و به یکجور «لایف استایل» بدل کرده، دیگر فقط در خلوت به ریشاش نمیخندند بلکه گوشیها را برمیدارند و اظهارلطف میکنند و نشرکنندگان این الطاف به اندازه معینی که رسید، اعتبار ستاره مزبور و هفتپشتش به باد میرود. البته اغلب این وسط مشاطهچیهایی هم هستند که مثل آرایشگر فیلم «آدمبرفی» ادعا میکنند قادرند با انگشتان جادویی خود جوان خاکی کف آسفالت دیروز را جای یک مهندس- دکتر ریشبزی موطلایی امروزی به خلقالله قالب کنند. خدمات این هر دو دسته اگرچه برای خودشان نان دارد (چه نانی هم!) ولی برای کارفرما آب ندارد و تجربه نشان داده مشکل، مشکل همان پسته بی مغزی است که به فرموده شیخ اجل لب وا کردنش همان و رسوایی همان. در دنیای امروز ظهور و صعود ممانعت ناپذیر آدمهای «اشتباهی» تبدیل به یک معضل جدی شده. به هر عرصه ای که نگاه کنیم به لطف پول و قدرت و تبلیغات ستارههای قلابی است که به در و دیوار آویزانند؛ ستارههایی که به قول قبله عالم فیلم «کمالالملک» عرضه ماه منور شدن ندارند و دلشان خوش است که آن بالا نشسته اند و سوسو میزنند، ولی آن جمله طلایی که اول گفتیم همچنان صدرنشینان را تهدید میکند که آقا! خانم! سرور! هنرمند! هر چقدر «دم» مبارک را در خمرههای هفت رنگ بچرخانید، هرگز «طاووس علیین» نمی شوید؛ به یک دلیل ساده: شما زیر نورافکن و مقابل لنز میلیونها دوربین هستید؛ و به لنز دوربین دروغ نمیشود گفت!
دو شنبه 5 اردیبهشت 1401
کد مطلب :
159187
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/0Rw25
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved