• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
سه شنبه 12 بهمن 1400
کد مطلب : 152675
+
-

سینما در سرزمین عجایب!

شاهین شجری‌کهن،منتقد


چهلمین جشنواره فیلم فجر با هیاهوی بسیار - مثل همیشه - و ویترینی پربارتر از سال گذشته، مسیر 10روزه‌اش را آغاز کرد؛ این‌بار با اتکا به 22فیلم برگزیده که سایه چند فیلم بیرون‌مانده و انبوهی حاشیه و اعتراض بر سرشان است و البته سالن‌هایی که فیلم دیدن معمولی در آنها نیز نوعی رفتار پرخطر محسوب می‌شود! این یک دوره متفاوت برای سینمای ایران است و قابل پیش‌بینی ا‌ست اگر حاشیه‌ها و حتی ناهماهنگی‌ها و اشکال‌های این دوره بیشتر از دوره‌های قبلی باشد. آنچه در همین نخستین گام‌ها دیده می‌شود، چشم‌اندازی از سیاست‌های فرهنگی حاکم بر دست‌کم 4سال دولت کنونی را روشن می‌کند؛ واقعیت این است که بیش از هر چیز به‌نظر می‌رسد مدیران و سیاستگذاران ارشد فرهنگی، خودشان هم هنوز تکلیف‌شان را نمی‌دانند و کمی سردرگم هستند!

در هر صورت با همین روال کنونی هم با توجه به کیفیت و تنوع فیلم‌های حاضر در این دوره، جشنواره فیلم فجر می‌تواند اثرگذاری‌اش را حفظ کند. واقعیت این است که برخلاف برخی تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌های ناامیدکننده، خود فیلم‌ها چندان ضعیف یا کم‌ارزش نیستند و در این دوره هم مثل اغلب دوره‌ها مجموعه کامل و متنوعی از فیلم‌های قابل‌توجه را می‌بینیم. آثاری از چند کارگردان جوان و نورسیده که کیفیت قابل‌قبولی دارند و چند فیلم از نام‌های همیشه در صحنه و کارگردان‌های سرشناس‌تر که آنها هم فیلم‌های بدی نیستند. البته فیلم بسیار بد و «زی مووی» هم داریم که اصلا معلوم نیست چگونه و با چه منطق و استدلالی در جشنواره برایش جا باز کرده‌اند، اما چشم‌انداز کلی فیلم‌ها امیدوارکننده است. با تمام حرف و حدیث‌ها آنچه در ویترین جشنواره گنجانده شده بازتابی از بضاعت موجود سینمای ایران است و حاصل جریان‌های فعال در یکی،‌ دوسال اخیر را نشان می‌دهد. حتی غلبه تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار دولتی و «نهاد»ی و  یاپول‌های آمیخته به سفارش و خط‌مشی نیز واقعیت رایج در این سینماست و به‌هر حال شرایط این روزها را گوشه تاریخ ثبت می‌کند؛ ولو اینکه خیلی از ناظران مستقل و دوستداران سینما از این شرایط ناراضی باشند و آن را نشانه‌ای از پسرفت بدانند.
در میان فیلم‌های این دوره، آثار قابل‌توجهی هم به چشم می‌خورد و از آن بیشتر، فیلم‌های متوسطی با چند سکانس یا لحظه سینمایی خوب. «شادروان» کمدی اجتماعی جذاب و خوش‌ریتم حسین نمازی، از لحاظ تنوع لحن و قالب و جاذبه‌های محتوایی، انتخاب متفاوتی است که با یک ایده خوب و اجرایی ماهرانه، تصویر جالبی از مناسبات جامعه امروز را نشان می‌دهد و یادآور ظرفیت‌های لحن روایی در شکل دادن به داستان و پرداخت شخصیت است.
فیلم قابل‌توجه دیگر، «بیرو» ساخته مرتضی‌علی عباس‌میرزایی است که درامی ورزشی با تکیه بر زندگی علیرضا بیرانوند، دروازه‌بان محبوب پرسپولیس و تیم ملی است و داستان یک مبارزه شخصی را روایت می‌کند. برای سینمای ما که در این سال‌ها نه درام ورزشی درست‌وحسابی داشته و نه در قهرمان‌پروری و الهام گرفتن از زندگی شخصیت‌های واقعی کارنامه پرباری دارد، این فیلم به یک کرشمه چند کار می‌کند و تماشایی از کار درآمده است.

«برف آخر» ساخته امیرحسین عسگری یک درام انسانی و اخلاقی با رگه‌هایی عاشقانه است که در محیطی پربرف و کوهستانی فیلمبرداری شده و تولید دشواری داشته است. جدا از کارگردانی ماهرانه عسگری و استفاده فکرشده‌اش از ظرفیت‌های زیبایی‌شناختی محیط، بازی امین حیایی و مجید صالحی هم جزو برگ‌های برنده فیلم است. برای درک بهتر تنوع فیلم‌های این دوره، بد نیست به «2888» کیوان علی‌محمدی و علی‌اکبر حیدری نیز اشاره کنیم که تجربه‌ای کاملا متفاوت در سینمای جنگ است و البته سایکودرام «بی‌رؤیا» ساخته آرین وزیردفتری با بازی طناز طباطبایی در یک نقش سنگین و درام دادگاهی «علف‌زار» که فیلم اول کاظم دانشی است و پخته‌تر از یک تجربه اولیه به‌نظر می‌رسد. همه این فیلم‌ها که لابه‌لایشان از ملودرام خانوادگی با موضوع بچه‌دار شدن یا نشدن (بی‌مادر، مرتضی فاطمی) تا درام معناگرا (بدون قرار ملاقات، بهروز شعیبی) و فیلم تلخ اجتماعی (نگهبان شب، رضا میرکریمی) دیده می‌شود نشان‌دهنده یک مجموعه متنوع و پربار است که بیش از هر چیز بر جان‌سختی و ریشه‌دار بودن سینما در این سرزمین دلالت می‌کند؛ حتی در این شرایط سخت و زیر فشار سنگین و نیروهای بداخلاقی که می‌خواهند سر به تن سینما نباشد، باز هم سینمای ایران بالنده است و حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید