زادروز فیلسوف بزرگ ایرانی
محمد بن عمر بن حسین طبرستانی، ملقب به فخر رازی متولد 6بهمن سال 538شمسی، یکی از بزرگترین شخصیتهای زمان خودش بود. در مجلس درسش 2هزار نفر مینشستند و هنگام حرکت، حداقل 300نفر همراه او بودند. در بحث مسلط بود و بداخلاق. میتوانست در یک مجلس، اول مطلبی و بعد عکس همان مطلب را اثبات کند؛ بیآنکه کسی بتواند ایرادی به روش استنتاج او بگیرد. فخر رازی از بزرگان ایران هیچکس را جز خیام قبول نداشت. او 90سال بعد از مرگ خیام، یک رباعی از او را در تفسیر مطلبش آورده و این نخستین باری است که از خیام شعر نقل شده، یعنی تا قبل از آن یا اکثرا از رباعیهای خیام اطلاع نداشتند یا نمیخواستند چهره حکیم بهعنوان شاعر شناخته شود و این فخر رازی بود که رباعیهای خیام را به علاقهمندانش هدیه کرد. اما فخر رازی قبل از هر چیزی فیلسوف بود، فیلسوفی که تمام آرای فلسفی پیش از خودش را زیر سؤال برد. آن قدر او در همهچیز شک کرد که به «امام المشککین» شهرت پیدا کرد. این شد که تمام وقت حکمای معاصرش به جواب دادن شبهههای او گذشت و همین به رشد اندیشه فلسفی در ایران و رفع شبهات آن کمک فراوان کرد. مثلا فخر رازی کتاب «اشارات» ابن سینا را مو به مو نقد کرده و بعدا خواجه نصیرالدین طوسی جوابی به انتقادات او نوشته که حالا هر کس میخواهد اشارات بخواند، حتما آن را همراه با شرح خواجه نصیر میخواند. درباره فخر رازی هم مثل همه بزرگان انواع قصهها و افسانهها وجود دارد. یکی از این قصهها میگوید که فخر رازی همواره از اسماعیلیه انتقاد میکرد و سر منبر دربارهشان میگفت:«پیروان این عقیده چنین و چنان میگویند، درحالیکه برهان قاطعی بر حقانیت خودشان ندارند.» یکبار یک فدایی حسن صباح سراغ او میرود. در خلوتی او را گیر میاندازد و شمشیر زیر گلویش میگذارد و تهدیدش میکند. بعد از آن فخر رازی در مورد اسماعیلیه میگفته: «پیروان این عقیده که برهان قاطع ایشان را من خود به چشم دیدهام، میگویند...»