• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 17 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 15106
+
-

پناه گرفتن زیر سقف‌هایی که نیست

پرسه در نمایشگاه
پناه گرفتن زیر سقف‌هایی که نیست


مرتضی کاردر/ خبرنگار
روزهای اول هفته معمولاً روزهای خلوت نمایشگاه است؛ روزهایی که مخاطبانی که حوصله شلوغی‌های آخر هفته را ندارند یا می‌خواهند سر صبر در میان غرفه‌ها و کتاب‌ها بگردند به نمایشگاه می‌آیند. به اینها باید اردوهای دانش‌آموزی را نیز اضافه کرد که بیشتر به سالن‌های کتاب‌های آموزشی و سالن کتاب کودک و نوجوان می‌روند؛ دانش‌آموزانی که شور و نشاط را در روزهای خلوت به نمایشگاه می‌آورند.

برچسب تازه‌ای روی خودروها چسبانده‌اند با عنوان «سرویس رایگان حمل‌ونقل نمایشگاه کتاب تهران». از بنرهای بزرگ ناشر نام‌آشنای کمک‌آموزشی که نیز خبری نیست. یکی از ناشران می‌گوید: «من خودم شخصاً پیگیری کردم که تبلیغ‌ها جمع شود. می‌گفت به نمایشگاه کتاب نروید و بروید در... مارکت خرید کنید.  چرا باید صد تا بنر بزرگ از این تبلیغ بزنند وسط نمایشگاه؟ پس ما برای چی می‌آییم نمایشگاه کتاب؟»

در میان غرفه‌ها می‌گردم. خانم غرفه‌داری می‌گوید: «کتاب‌های آقای...، مجری تلویزیون، چاپ انتشارات ماست. کتاب‌‌رنگی، با عکس. یه لحظه تشریف بیارید.» آقای نویسنده را می‌شناسم. در سال‌های دور گاهی مجری برنامه‌های فرهنگی و ادبی تلویزیون بوده اما سال‌هاست که از اجرا و تلویزیون و رسانه دور است. یکی دو کتاب از نویسنده‌ای دیگر نیز چاپ کرده‌اند که از معلمان باسابقه و مطبوعاتی‌های قدیمی است. آن دو کتاب را برمی‌دارم. خانم غرفه‌دار می‌گوید: «ایشون رو می‌شناسید؟» به نشانه تأیید سر تکان می‌دهم. می‌گوید: «ایشون معلم و استاد من بوده‌اند.» می‌گویم: «معلم من هم بوده‌اند. ایشان حق استادی به گردن خیلی از روزنامه‌نگاران و نویسندگان دارند.» خانم غرفه‌دار انگار که از توضیح اولش شرمنده شده باشد، می‌گوید: «بس که آقایان کتاب نمی‌خوانند، مجبوریم با عکس کتاب آنها را جذب کنیم!» کتاب‌هایم را حساب می‌کنم، لبخندی می‌زنم و خداحافظی می‌کنم.

خبری که از شنبه دهان‌به‌دهان می‌گردد حضور اورهان پاموک در نمایشگاه کتاب تهران است. پاموک ظاهراً روز پنجشنبه در غرفه نشر ققنوس حاضر خواهد شد. پاموک سال 1382 نیز به تهران آمده بود اما آن زمان پاموک برنده نوبل ادبیات نبود و این همه اثر با ترجمه‌های مختلف از او به فارسی منتشر نشده بود.  اما در چند سال اخیر به یکی از پرخواننده‌ترین نویسندگان خارجی در میان کتابخوانان ایرانی تبدیل شده است.

فقط رگبار اردیبهشت است که می‌تواند آرامش ظهر یکشنبه نمایشگاه را به هم بریزد. بسیاری از بازدیدکنندگان مشغول صرف ناهار هستند که بارش رگبار آغاز می‌شود. همه می‌دوند تا زیر سقف‌هایی که نیست پناه بگیرند. خیلی‌ها به شبستان می‌روند، ‌ سالن ناشران انگلیسی و عربی هم شلوغ می‌شود.  آن‌قدر که من در خاطر دارم سالی نبوده که باران اردیبهشتی سراغ نمایشگاه کتاب نیاید. در سال‌های اخیر هم اغلب باران در نمایشگاه به ناشران آسیب رسانده است. در 2سال گذشته آب وارد  غرفه‌های نمایشگاه شهر آفتاب شد و اگر کمک آتش‌نشانی نبود، می‌توانست خسارت‌های جدی‌تری به بار بیاورد. در سال‌های گذشته که نمایشگاه در مصلی برپا می‌شد نیز اغلب غرفه‌ها گرفتار آبگرفتگی می‌شدند.  امسال در روزهای آماده‌سازی‌ نمایشگاه نیز باران آمد اما باز هم کسی فکری برای باران احتمالی اردیبهشت نکرد. یکشنبه آب باران از در شمالی به غرفه‌های ناشران عمومی  رسید. غرفه‌های عربی و انگلیسی نیز دچار آبگرفتگی شدند. کتاب‌های زیادی خیس شدند و ناشران خسارت دیدند. ظاهراً قرار است تا سال‌های سال در بر همین پاشنه بچرخد و برگزارکنندگان نمایشگاه از باران اردیبهشت غافلگیر شوند.

این خبر را به اشتراک بگذارید