پای صحبتهای سوسن پرور؛ بازیگری که این روزها با نقشآفرینی متفاوتش جوایز متعددی گرفت
فکرش را نمیکردم جایزه بگیرم
الناز عباسیان
گرچه سالهاست او را با نقشهای کمدیاش در سریالهای تلویزیونی بهویژه «بزنگاه» ، «خوب، بد، زشت» و «خندهبازار» میشناسیم اما اهالی تئاتر روی او حساب دیگری باز کردهاند؛ چرا که سالها خاک صحنه خورده. «سوسن پرور» این بازیگر ۴۶ ساله، بالاخره مزد زحماتش را با هنرنمایی در نقشی جدی و متفاوت در فیلم سینمایی «بوتاکس» گرفت و توانست در چندین جشنواره داخلی (جشن حافظ) و خارجی (جشنوارههای بینالمللی فیلم تورینو و فیلم پکن) بهعنوان بهترین بازیگر زن انتخاب شود. همین موضوع بهانه بهدست ما داد تا با این بازیگر که در نویسندگی و کارگردانی تئاتر هم دستی بر آتش دارد، گفتوگویی داشته باشیم.
پیشبینی چنین استقبال و جایزههایی را از همان روزهای نخست برای بازی در فیلم بوتاکس داشتید؟
وقتی قرارداد این کار را بستم، میدانستم که کارگردان، آقای مظاهری با فیلمهای کوتاهش جوایز زیادی در فستیوالهای بینالمللی کسب کرده بود. همچنین بازیگر ایشان خانم سونیا سنجری هم جوایز زیادی گرفته بود. ولی اصلاً از ذهنم عبور نکرده بود که اگر این فیلم را بازی کنم، شاید بتوانم این جوایز را بگیرم. نقش خوبی بود، من فقط تلاشم را کردم تا بتوانم خوب بازی کنم. خوشحالم که جایزه جشن حافظ و جوایز بینالمللی را گرفتم و برای من باعث افتخار است و خدا را شاکرم.
از نقشتان در بوتاکس برایمان بگویید. جنس بازیتان با اغلب نقشهایی که بازی کرده بودید متفاوت بود...
به همین میزان که میتوانستم از این فضای جدید استقبال کنم، میتوانستم بترسم؛ از اینکه ممکن است مخاطبی که مرا فقط در ژانر کمدی دیده است مرا در این فضای جدید نپذیرد و آن چیزی که من خلق میکنم به دل مخاطب ننشیند اما بالاخره من بازیگرم و دوست دارم نقشهای متفاوت را تجربه کنم. نقش را پذیرفتم و پشیمان هم نیستم. حتی اگر این جایزه را نمیگرفتم باز هم پشیمان نبودم؛ زیرا با یک تیم بسیار خوب آشنا شده و با یک کارگردان خوب کار کردم. با یک فضای ایدهآل ذهنی خودم که همیشه آرزوی من بود برخورد کرده و تمام تلاشم را کردم که این نقش را باورپذیر اجرا کنم.
چقدر تلاش کردید تا نقش را اینگونه ملموس دربیاورید؟
همانطور که پذیرفتن این نقش برای من ریسک بود، بهنظر من بیشتر برای کارگردان ریسک داشت؛ شاید من در خودم یک چیزهایی را میشناختم و روی آنها سرمایهگذاری میکردم، حالا یا میپذیرفتم یا میگفتم اندوختهام برای این نقش اندک است و بهتر است نپذیرم. ولی کارگردان وقتی این پیشنهاد را میدهد از درون من به اندازه خود من خبر ندارد و این ریسک بیشتر برای او است. واقعاً از ته دل ممنونم از آقای مظاهری که این ریسک را کرده و این نقش را به من سپرد و خوشحالم که از انتخاب من پشیمان نشد.
من در تمام این سالهایی که بازی میکردم دوست داشتم یک نقش با تمام معیارهای یک نقش خوب به من سپرده شود و خودم را محک بزنم. شاید این فقط یک حباب ذهنی بود که من فکر میکردم قابلیت این را دارم که نقشهای سنگینتر را بازی کنم. به همینخاطر تمام تلاشم را کردم که خودم را محک بزنم و ببینم با خودم چندچند هستم و از این تلاش و خروجی آن راضیام.
چرا برخی کارگردانها فکر میکنند یک بازیگر طنز نمیتواند در نقشهای درام و غیرجدی، موفق ظاهر شود؟
واقعاً جواب این سؤال را نمیدانم و باید از یک کارگردان بپرسید؛ شاید ریسک سختی باشد اما این را میدانم که برای یک بازیگر خیلی جذاب است که نقشهای متفاوت در ژانرهای مختلف را تجربه کند و این یک چالش دوستداشتنی است. ممکن است گاهی فشار از سوی تهیهکنندهها باشد و شاید یک بازیگر در یک فضای دلنشین و درخشان خودش را نشان میدهد که همه کارگردانها دوست دارند دوباره بازیگر همان فضا را تکرار کند.
خودتان بیشتر چه ژانری را میپسندید و دوست دارید به شما پیشنهاد شود؟ جدی یا طنز؟
من هر ژانری را دوست دارم؛ حتی فضاهای فانتزی اما اگر خودم بخواهم کاری را کارگردانی کرده و بسازم ناخودآگاه فکر میکنم به سمت طنز اجتماعی یا طنز تلخ خواهم رفت. شاید بستر درونی خودم بهعنوان کاراکتر واقعی سوسن پرور، خیلی تمایل به این گونه طنز داشته باشد.
بهترین نقشی که بازی کردید از دید خودتان و دید مردم؟
از دید مردم نقش فریده در سریال «بزنگاه» آقای عطاران و نقش ننه هری در مجموعه تلویزیونی «بیست» به کارگردانی محمد حسنزاده بیشتر موردپسند بود اما از دید خودم نقشی را بازی کردم به نام پری آقابایوف در نمایشنامه «میرزاده عشقی» به نویسندگی چیستا یثربی که خیلی دوستش داشتم.
الان مشغول چه کاری هستید؟ و چه کارهایی قرار است از شما اکران یا پخش شود؟
هماکنون سر یک کار کودک هستم به کارگردانی سعید عباسی که برای پلتفرمهای نمایش آنلاین تهیه میشود. جز کلبه «عمو پورنگ»، فعلاً فیلمی برای پخش ندارم. البته در حال نوشتن متنی هستم که اگر شرایط فراهم شده و همهچیز خوب پیش برود، به امید خدا یک تئاتر خواهم داشت. جز اینها، یک برنامه گفتوگومحور با عنوان «بی نام من» دارم که آن را میسازم و تا به امروز یک قسمت از آن را در فضای مجازی (آپارات) و صفحه اینستاگرام خودم منتشر کردهام. هماکنون هم میخواهم از این زمان آزادتری که دارم بهرهبرده و قسمتهای دیگر آن را هم ساخته و منتشر کنم. خیلی این برنامه را دوست دارم و میخواهم جدیتر دنبال کنم و خوشبختانه همین یک قسمت هم بازتاب خوبی داشته و برایم رضایتبخش بود.
از ویژگیهای منحصربهفرد شما این است که همیشه همان هستید که بودید و به این استایل و چهره خودتان افتخار کردهاید و مثل بسیاری از بازیگران درگیر انواع عملهای زیبایی و تغییر چهره نشدهاید. همین نچرالفیس بودن شما، تا حد زیادی شما را محبوب کرده. از این ویژگی اخلاقیتان برایمان بگویید.
در حقیقت چیزی نبوده که ذهن مرا بهخودش درگیر کند. من همین گونهام و برای خودم این سبک زندگی، عادی است. دوست دارم مرتب باشم، سلامت جسم و روانم برای من مهم است. دوست دارم آنگونه که دوست دارم لباس بپوشم. درست است که بازیگرم و افراد زیادی مرا میشناسند اما به صرف این موضوع، نمیخواهم حتماً خودم را تغییر دهم. من این هستم و چهرهام اینگونه است و هیچ وقت در تقلای این نبودهام برای گرفتن تأیید از دیگران، چهرهام را تغییر دهم. این زندگی من است و دوست دارم جوری زندگی کنم که انتخاب خود من است. ترجیح میدهم گیاهخوار باشم و خیلی جاها سر این موضوع مرا زیر سؤال میبرند اما این حق من است که لایفاستایل زندگیام را خودم انتخاب کنم؛ اینکه خارج از تهران زندگی کنم و... فکر نمیکنم بابت اینها باید به دیگران توضیح بدهم. البته تلاش خودم را میکنم با این مدل زندگی باعث آزار اطرافیان و دیگران نباشم. تا زمانی که خودم از این سبک زندگی لذت میبرم و به دیگران آسیبی نمیرسانم، بهنظرم حیطه شخصی من محسوب میشود.
شما جزو تئاتریهای باتجربه هستید که در کارنامه کاریتان نویسندگی، کارگردانی و بازیگری این هنر را ثبت کردهاید. با این مقدمه میخواهیم از شما از حال و هوای این روزهای تئاتر کرونازده بپرسیم. هنرمندان این رشته تقریباً ۲سال اخیر، روزهای سختی را پشت سر گذاشتهاند. این روزها حال تئاتر ما چطور است؟ شما راه برونرفتی برای این وضعیت تئاتر پیشنهاد میکنید؟ مثلاً تلهتئاتر یا نمایش آنلاین تئاتر و...
به اندازهای دلم از این ماجرا خون است که دوست دارم اصلاً چیزی در اینباره نگویم. پیش از کرونا هم تئاتر شرایط خوبی نداشت زیرا جزو هنرهایی محسوب میشود که حمایت دولتی چندانی از آن نمیشود و تمام درآمد آن به بلیتی بازمیگردد که مخاطب تهیه میکند. از طرفی بهخاطر شرایط اقتصادی خانوادهها، تا حدودی از سبد اقتصادی خانوادهها حذف شده بود. بعد از کرونا هم تئاتر بهمعنای واقعی ضربه خورد و از بین رفت. اگر این روزها رمقی در جان این هنر مانده به واقع میتوانم بگوییم تئاتریها از بین رفتند. روح و روان یک بازیگر تئاتری است که میتواند هنرهای زیبا خلق کند اما در این دوسال بسیاری از این روحها آسیب دید. جامعه تئاتر وقتی میدید اقتصاد خانواده را نمیتواند بچرخاند و هیچکسی هم نیست که از او حمایت کند، احساس پوچی به او دست میداد؛ جامعه تئاتری افسردگی گرفت. برونرفت از این معضل هم چندان سخت و عجیب نبود و به ذهن هر کسی میرسید اما نخواستند این کار را انجام دهند؛ برای مثال میتوانستند در شبکههای تلویزیونی تلهتئاتر اجرا کنند تا این افراد بیکار نمانند اما متأسفانه برای کسی مهم نبود چه بر سر تئاتریها میآید.
در پایان میخواهم برای کسانی که این مصاحبه را میخوانند حال خوش آرزو کنم تا دنیای امروز ما کمی به سمت مهربانی پیش برود. بیشتر از هر چیزی ما به احساس خوب، عشق و مهربانی نیاز داریم و همه اینها را آرزو میکنم.