خطای شناختی کرونا
مجید صفارینیا؛رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران
50هزار سال است ما با انسانی خردمند روبهرو هستیم. این انسان بر اثر تکامل میتواند تفکر و تحلیل کند، درحالیکه از حداقل استفاده از تفکر ارادی برخوردار است. او زمانی از این تفکر استفاده میکند که با موقعیت و طرحواره جدیدی مواجه شود. مثلا زمانیکه آزمونی پیشرو دارد یا باید تصمیمی بگیرد. اکنون هم انسان با تفکر غیرارادی و خودکار خود، با پدیدهای به نام «پاندمی کرونا» مواجه شده است. تفکر خودکار همواره با خطاهای زیادی همراه است. مثلا ما مقولهای به اسم «گذشته تلخ» در برابر «آینده طلایی» داریم؛ یعنی مدام به خود وعده میدهیم که از فردا کار مهمی آغاز میکنیم، یا امسال حتما سال بهتری خواهد شد، به بیماری کرونا مبتلا نمیشویم و ... بدون اینکه کار مثبتی برای آن انجام دهیم که درواقع این تفکر نوعی «خطای شناختی» به شمار میرود. خطای شناختی «توهم کنترل» است؛ یعنی مدام به خود امیدواری میدهیم و میگوییم به کرونا مبتلا نمیشویم، چون پروتکلها را رعایت میکنیم. در حالیکه اینها «تفکر خلاف واقع» به شمار میروند و اشتباهند. مشکل بزرگ بسیاری از مسئولان ما، از جمله وزیر بهداشت، خوشبینی به آینده است؛ اینکه پیشبینی میکند پروژهای را خیلی زود به ثمر میرساند، در حالی که کار مفیدی برای آن انجام نمیدهد و ممکن است سالها زمان ببرد. «خوشبینی به آینده» باعث میشود که فکر کنیم تا 2ماه دیگر 50 میلیون واکسن تولید و آن را به تمام دنیا صادر میکنیم، در صورتی که عملا این اتفاق نیفتاده است. در حال حاضر ما با جامعهای روبهرو هستیم که خطاهای شناختی مانند «توهم کنترل» دارد؛ یعنی افراد فکر میکنند ما مبتلا نمیشویم، بدون اینکه تلاشی داشته باشند. در چنین جامعهای ما باید با بالابردن سطح آگاهیهای مردم، وضعیت موجود را کنترل کنیم؛ اقدامی که بیشتر کشورهای دنیا انجام میدهند؛ یعنی ما باید ابتدا جامعه را «طراحی» کنیم. زمانی که کشور بهخوبی طراحی شود، دیگر به کسی اجازه نمیدهد، در شرایط پاندمی کرونا از خانه خارج شود، بدون ماسک در تجمعات شرکت کند یا به سفرهای غیرضروری برود. در این نوع طراحی، هم تشویق وجود دارد و هم تنبیه. تشویق میتواند تامین معیشت برای افرادی باشد که قرنطینه را رعایت کردهاند و تنبیه برای آنها که خارج از مقررات رفتار میکنند. پرداخت پاداش به نیروهای درمان، افزایش تعداد وسایل حملونقل عمومی، اعمال محدودیت برای تردد با خودروهای شخصی و... در گرو همان تشویق و تنبیهها قرار میگیرد. زمانیکه مردم به دلیل داشتن تفکر خودکار، خطاهای شناختی زیادی مرتکب میشوند، باید با استفاده از نیروهای متخصص، جامعه را بهگونهای طراحی کرد که با افزایش سطح آگاهیها، جامعه را برای مقابله با بحران آماده کرد. تنها هم نباید از ابزارهای تشویق و تنبیه استفاده کرد. در کنار اینها باید با مشارکتدادن مردم، اعتماد عمومی جلب شود تا آنها برای رعایت پروتکلها با دولت همدل شوند. البته به اینها باید این موضوع را هم اضافه کرد که تاکنون چنین اتفاقی در مدیریت کرونا در کشورمان رخ نداده است. ما تصمیمات درستی نگرفتهایم و هیچ نهادی برای ایجاد وضعیت موجود خود را مسئول نمیداند. سازمانها، دیگری را مقصر میدانند به همین دلیل مردم هم پشتیبانی و حمایت لازم را ندارند و بیتفاوت میشوند. از سوی دیگر، مشکلات معیشتی و اقتصادی هم به آنها فشار وارد کرده است. قرارگرفتن در چنین وضعیتی و همچنین بیاعتمادی، باعث شده تا راههای کنترل بیماری، موفقیتآمیز طی نشود. به هر حال، نبود آگاهی و نداشتن قدرت تفکر حل مسئله، پایینبودن میزان پذیرش و مدیریت بحران، قطعا نتیجه خوبی به همراه ندارد. ما روانشناسان تأکید میکنیم که با نصیحت نمیتوان از مردم انتظار داشت تا پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند. مردم ما دچار لجبازی شدهاند چراکه با وجود اطلاع از جزئیات پروتکلهای بهداشتی، آنها را رعایت نمیکنند. آنها دچار نوعی درماندگی شدهاند. نمیتوان با نصیحت و شعار از آنها انتظار رعایت پروتکلها را داشت. تنها راه برای جلب اعتماد مردم و بردن آنها به سمت رعایت موارد پیشگیری، بالابردن سطح «سواد سلامت» است؛ نه اینکه هر بار در رسانهها یک نوع خرافه تبلیغ شود یا مصرف یک داروی گیاهی خاص برای مقابله با بیماری توصیه شود. باید به مردم پیامهای منطقی و درست داده شود، نه وعده برای رسیدن دارو و واکسن و خالیشدن تخت.