• چهار شنبه 2 خرداد 1403
  • الأرْبِعَاء 14 ذی القعده 1445
  • 2024 May 22
سه شنبه 4 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 13461
+
-

ویدئو؛ از امپراتوری تا افول

ویدئو؛ از امپراتوری تا افول

زینب قمی:

یکی از معروف‌ترین و نزدیک‌ترین موردهای برخورد قهری و قانونی با وسایل ارتباط جمعی در ایران، به ویدئو مربوط می‌شود که دهه‌پنجاهی‌ها به‌خوبی آن را به یاد دارند؛ دهه شصتی‌ها شاید. و نسل‌های قبل‌تر، البته به‌خوبی یادشان می‌آید که وضعیت چطور بود.

ویدئو در دهه50 وارد ایران شد. البته در آن روزگار، حتی روزنامه‌نگاران هم از وجود آن بی‌بهره بودند و با تعجب به آن‌ نگاه می‌کردند. قیمتش هم بالا بود. آن‌روز‌ها، این دستگاه و نوارهایش، فقط خاص متمولان بود. 

بعد از انقلاب، استفاده از ویدئو به خاطر شرایطی که وجود داشت، ممنوع اعلام شد. سیدمصطفی میرسلیم ـ وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ در سال۱۳۷۳ اعلام کرد که «در مورد آزادسازی ویدئو باید بگوییم آن روزی که ما آن را آزاد کردیم دیدیم که می‌توانیم آن را کنترل کنیم ولی ماهواره هم‌اکنون از کنترل ما خارج است». 

البته بعدها، کارهایی مثل ممنوعیت ویدئو، کارهایی غیرضروری دانسته شد که هیچ نفعی برای مملکت نداشته است و حتی حسن روحانی ـ‌رئیس‌جمهور ـ در این‌باره گفت: «زمانی فکر می‌کردیم اگر ویدئو وارد کشور شود ایمان جوانان‌مان پر می‌زند. سال‌های اول انقلاب دغدغه ما این بود که مبادا یک دستگاه ویدئو وارد کشور شود؛ چراکه فکر می‌کردیم اگر وارد شود و با سیمی به تلویزیون وصل شود، دیگر چگونه ایمان را نگه‌داریم و هویت را حفظ کنیم؟».

با آنکه ویدئو و استفاده از آن ممنوع بود و اگر می‌گرفتند، احتمال جریمه و زندان و برخورد قانونی وجود داشت، قاچاقچی‌ها کار خودشان را می‌کردند؛ درست مثل امروز که دارند کار خودشان را می‌کنند و توجهی به قوانین و... ندارند. کسانی که می‌خواستند ویدئو تهیه کنند، به پاساژهای فروش لوازم صوتی و تصویری می‌رفتند؛ البته باید نخست اعتماد فروشنده را جلب می‌کردند؛ چراکه گاهی مأموران در قالب خرید ویدئو، به این اماکن سر می‌زدند و درصورتی که با مورد مشکوکی روبه‌رو می‌شدند، سریعا اقدام می‌کردند. 

نکته دیگر اینکه چون قیمت ویدئو بالا بود، گاهی نیز به ‌صورت قسطی ـ‌البته در صورتی که اعتماد وجود داشت ـ خریدوفروش می‌شد.

مرحله بعدی، مرحله پیداکردن نوارهای وی‌اچ‌اس(VHS) بود؛ نوارهایی بزرگ و مشکی‌رنگ با بوی خاص که قابل استفاده در این دستگاه‌ها بودند. به این‌منظور نیز بازار سیاهی به وجود آمده بود؛ البته آنها که وضعشان بهتر بود، چندتایی از این نوارها می‌خریدند و استفاده می‌کردند. گاهی هم این نوارها بین دارندگان‌شان معاوضه می‌شدند. کسانی هم بودند که به‌ صورت مخفیانه، چندده یا چندصد نوار ویدئویی داشتند و آنها را اجاره می‌دادند. البته برای اجاره‌کردن فیلم هم یا باید اعتمادها جلب می‌شد و یا اینکه باید معرفی می‌داشتید تا شما را به اجاره‌دهنده اصلی معرفی کند. غالبا اشخاصی که فیلم اجاره می‌دادند، شغلی دیگر هم داشتند. آنها معمولا تعدادی از این نوار‌ها را در خانه جاسازی می‌کردند و هر کس که می‌خواست آنها را اجاره کند، زنگ در خانه را می‌زد؛ اگر آشنا بود یا معرف آشنایی داشت، اجاره‌دهنده، نوار را می‌آورد. البته آخر هفته‌ها، اجاره نوار‌ها گران‌تر می‌شد و اگر هم مشتری علاقه‌مند بود و فیلم را برای روز خاصی می‌خواست، باید اجاره‌اش را پیش‌پیش پرداخت می‌کرد تا نوار ویدئویی مورد نظر، برای او رزرو شود. گاهی نیز شناسنامه و دیگر مدارک شناسایی برای ایجاد حس اطمینان و نیز دریافت خسارت در صورت صدمه‌دیدن نوار ویدئویی، گرو گذاشته می‌شد. آسیب‌های واردشده به این نوار‌ها نیز شامل شکستن، برفک‌دارشدن نوار و... بود. گاهی نیز بخشی از این نوارها آن‌قدر ردوبدل شده بود که کیفیت آن به‌شدت افت کرده بود؛ یعنی پخش می‌شد اما آن‌قدر خط و خش روی تصویر می‌افتاد که کسی چیزی متوجه نمی‌شد.

بعد‌تر که ویدئوکلوپ‌ها راه‌ افتادند یا حتی پیش از آن، بعضی مغازه‌دارها و ویدئوکلوپ‌دار‌ها هم نوارهای ویدئویی غیرقانونی اجاره می‌دادند. البته نوارها 2نوع مجاز و غیرمجاز داشتند؛ هرچند همه‌شان غیرقانونی تلقی می‌شدند. موضوع بیشتر نوارها هم شوهای رنگارنگ سال جدید که معمولا پس از پخش تا ده‌ها روز رزرو شده بودند و مشتریان زیادی داشتند، فیلم‌های هندی، فیلمفارسی‌های قبل از انقلاب، فیلم‌های رزمی، فیلم‌های پلیسی و گانگستری، فیلم‌های وسترن آمریکایی، شوهای خارجی باکویی، عربی و... بود.

نکته دیگر، رواج اجاره‌دادن ویدئو بود؛ البته این کار هم در نوع خودش سختی‌های خاصی داشت. چطور می‌شد یک دستگاه ویدئو را طوری جابه‌جا کرد که مأموران و... متوجه آن نشوند؟ به‌این‌منظور نیز راه‌هایی ابداع شده بود. استفاده از پتو و پوشش‌های مختلف، ازجمله این راه‌ها به شمار می‌رفت. بدون شک ردوبدل‌کردن نوارهای ویدئویی، کار راحت‌تری بود. غالبا یکی از این نوار‌ها در فاصله میان بدن و لباس‌ها قرار داده می‌شد و روی آن، سه‌تا سه‌تا لباس هم می‌پوشیدند، طوری که اگر نگاه می‌کردید، می‌گفتید شاید طرف کمی شکم آورده؛ بدین‌ترتیب ویدئوها و فیلم‌ها ردوبدل می‌شدند تا به خانه‌های مختلف منتقل شوند. استفاده از کیف‌های ورزشی پر از لباس نیز از راه‌های دیگر حمل مخفیانه این اقلام بود. البته این رسانه‌های خانگی، دردسرهای فرهنگی خاص خودشان را هم به همراه آوردند. شوهای قدیمی و نیز شوهای جدید که به شوهای تهران‌جلسی‌ها معروف بودند، مغایر با فرهنگ غالب مردم بودند. شوهای هندی، فیلم‌های خارجی و... نیز مغایر با رویکرد کلی خانواده‌ها بودند. آن‌موقع، عمل «استوپ‌ـ‌جلو»زدن، جزو ابزارهای نظارتی پدران و بزرگ‌ترهای خانواده بود تا مانع از بازشدن چشم‌وگوش اهل خانواده شوند. البته یک طنز دیگر این بود که خودشان ابتدا یک بار این فیلم‌ها را می‌دیدند تا ببینند که جاهای مشکل‌دارش کجاست و وقتی با خانواده یا فک‌وفامیل به تماشای آنها می‌نشینند، بتوانند کنترل همه‌‌چیز را در دست داشته باشند. به‌هرحال این تعارض‌های فرهنگی، بخشی از واقعیت‌های دهه‌های 60 و 70 بود. 

این خبر را به اشتراک بگذارید