عرشنشین
حمیدرضا محمدی
بلندی جایگاه فرش ایران در جهان و تجلیل آن، بسان عالیترین بافتههای گستردنی، همچنان برقرار مانده و در این عرصه، ایران را رقیبی نبوده است آرتور آپهام پوپ، ایرانشناس آمریکایی مگر میشود درِ خانهای را زد و داخل شد و مفروشش نیافت. اصلا سرای ایرانی به فرشش مینازد؛ فرش ایرانی. کوچک و بزرگش فرق ندارد. رنگ و نگارش هم همینطور. مهم آن است که منزل، بیفرش نباشد، از قدیم اینگونه میاندیشیدند. چهاردیواری اگر فرش نداشت، چیزی کم داشت. به مسکنِ عریان میمانست. شاید همه خانهها مفروش بود. فرقی هم نداشت کوچک و بزرگش یا گبه، گلیم، جاجیم، قالی و قالیچه بودنش. البته که فرش همیشه محل تفاخر بود. هر که فرش خانهاش بزرگتر، پررجتر، پرنقشتر و چشمنوازتر؛ حتما گرانتر. افزون بر آن، فرش هرچه قدیمیتر بود، احتمالا خانه و خانواده اصیلتر بود. مخلص کلام آنکه کاشانهای اصیل میبود که بر کفَش فرش میداشت؛ آنزمان که خبری از سنگ، سرامیک، پارکت و حتی موکت نبود.
داستان فرش اما داستان پار و پیرار نیست. حکایت جزئی است عجینشده با تاروپود زندگی ایرانی و فرهنگی که دراز دامن است. هم زیرانداز است و هم روفرشی و هم روی کرسی. هم در جهاز عروسان اصل است و هم جایی است برای کفنپیچی تازه درگذشتگان. خودش اما جهانی بنشسته در گوشه خانه که با آدم هزارحرف میزند از لابهلای نقوشش؛ از اسلیمی و ختایی تا مرغ و طاووس و اسب و ماهی. و این همه از اندیشه الگووارِ زنان خرد و کلان فرشباف روستایی و ایلیاتی نشسته مقابل دار قالی منشأ و مبدأ میگیرد. فرش اما پیش از آنکه مهمان خانه ایرانی شود، سر از بازار درمیآورد؛ از حجره مردان فرشفروش که دکاکینشان پر شده است از تختههای روی هم چیدهشده تا طاق.
آن فرشبافان و فرشفروشان اما همهجای ایران جای دارند. هرگوشه ایران فرشی داشته - و دارد - مختص خود؛ از تبریز و قم و قزوین و سنندج و مشهد تا نائین و کرمان و یزد و بلوچستان و ترکمنصحرا و بسیار جای دیگر و البته اراک. اراک که فرشش، با نام سلطانآباد شهره است، زیرپای الیزابت دوم، ملکه انگلیس و جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا رفته و عکسش این روزها - که از قضا با چند روز اختلاف با روز ملی فرش دستباف همزمان بود- همهجا پخش شد. عکسی که بسان مدال افتخاری است بر سینه هنر ایرانی؛ نه آنکه چون سردمداران سرمایهداری رویش ایستادند، بل چون چنان شهره آفاق شده است که حتی آنها با دبدبه و کبکبهشان، خوشتر میدارند فرش ایرانی، کاخهای پرزرقوبرقشان را مزین کند که چه تزیینی زیباتر از فرش ایرانی. اتفاقی که البته تازگی هم ندارد. پس خودمان، ارج و اجرش نهیم که فرش، بر عرش خانه ایرانی جای دارد.