مسعود میر
انگار عشق ورزیدن به شهر و دیار خیلی خریدار ندارد، چه بسا بعضیها هم در این وانفسا یادشان میرود که در همه تندبادهای روزگار وطن را بستایند و خاکش را توتیای چشم کنند. ما را با این جماعت کاری نیست که ما عشاق ایران زمین و پایتخت خواستنیاش هستیم. این عشق اول از همان کلمه نگاشته شده مقابل «صادره از» در شناسنامه شروع شد اما حالا بدل شده به عادت و لذتی که گویی در تمام خیابانها و محلههای این شهر جاری است. تهران برای ما تنها زادگاه و نامی بهعنوان مرکز کشور نیست که در کوچههایش بازی کردهایم، در پیاده روهایش عمر را قدم زدهایم و در زیباییهایش عاشق شدهایم. تهران موزه است نه از آن باب که هنوز هم در هر گذر و محله و محدودهاش میتوان نشان روزگاران کهن و فرهنگ مردمان دیروز را سراغ گرفت بلکه به این دلیل که ما در این شهر گویی در موزه زندگی خود سراغ تماشا را گرفتهایم. تهران موزه زندگی ماست و هرچقدر هم که شکل و شمایل و ترکیبش تغییر کرده باشد باز هم میتواند ما را با خود بکشاند تا شعف و شور تجدید دیدار با تکههای کوچک کودکی و نوجوانی و جوانی. از کملطفیها به محله و خانه و خیابان و باغ و کاخ در این شهر نمیتوان حسرت به دل نشد اما باید دل بست به آنچه هست و برای بودنش این روزها دلهای بیشتری میتپد. دل خوش کنیم به اینکه لااقل در دهه اخیر حساسیتها نسبت به خشت و خاک این شهر بیشتر شده، کلنگها کمتر به جان خانهها و تبرها کمتر به جان باغها میافتد و خلاصه موزه زندگی ما برای تداوم حفظ گذشتهاش توان بیشتری یافته است. موزهای به وسعت تهران...
سه شنبه 28 اردیبهشت 1400
کد مطلب :
130942
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/9rNox
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved