سربرنیتسا، ربع قرن پس از فاجعه
یاسمیلا ازبانیچ از روایت یک نسلکشی در «کجا میروی آیدا؟» میگوید
یاسمیلا ازبانیچ، کارگردان اهل بوسنی سالها بر این باور بود که بالاخره فیلمسازی پیدا خواهد شد و درباره نسلکشی سربرنیتسا، فیلمی خواهد ساخت، اما در نهایت این انتظار بیسرانجام ماند و قرعه ساخت فیلمی درباره این نسلکشی که در جریان آن بیش از 8هزار مسلمان اهل بوسنی کشته شدند، به نام خود وی افتاد و او در فیلم«کجا میروی آیدا؟» این مصیبت انسانی را به تصویر کشید. این فیلم با استقبال کمنظیر منتقدان روبهرو شده و اکنون یکی از شانسهای اصلی دریافت جایزه اسکار در رشته بهترین فیلم بینالمللی محسوب میشود. «کجا میروی آیدا؟» در مراسم جوایز بفتای 2020نیز در 2رشته بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان و بهترین کارگردانی جایزه بفتا را از آن خود کرده بود. «کجا میروی آیدا؟» پس از فیلم «سرزمین هیچکس» به کارگردانی دانیس تانویچ دومین فیلم از کشور بوسنیوهرزگوین است که کاندیدای دریافت جایزه اسکار شده است. فیلم «سرزمین هیچکس» در سال 2002جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی را بهخود اختصاص داده بود. البته سال 2006فیلم «گرباویکا: سرزمین رویاهای من» ساخته یاسمیلا ازبانیچ نیز بهعنوان نماینده بوسنیوهرزگوین برای کسب عنوان نامزدی با سایر فیلمها به رقابت پرداخته بود و در نهایت از سوی اعضای آکادمی برای حضور در مراسم نهایی جوایز اسکار انتخاب نشده بود. استیو پاندا از مجله «د ورپ» گفتوگویی با یاسمیلا ازبانیچ، کارگردان «کجا میروی آیدا؟» انجام داده که در پی میخوانید.
قدری در مورد این داستان ویژهای که سالها ذهن شما را مشغول کرده بود و قصد داشتید درباره آن فیلم بسازید، برایمان بگویید. چطور شد که بالاخره نسلکشی سربرنیتسا را در فیلم «کجا میروی آیدا؟» به تصویر کشیدید؟
در ابتدا نسبت به وقایع احساسات متضادی داشتم. خیلی از خیانت سازمان ملل به مردم بوسنی احساس خشم و ناراحتی میکردم. من از شیوه پایان جنگ بسیار ناخشنود و عصبانی بودم. سربرنیتسا همچنان در دست ملیگرایان صرب باقی مانده است. آنها با خشونت و بیرحمی تمامعیار بخشهای بزرگی از کشور و سربرنیتسا را تصرف کردند و در پایان جنگ نیز حاکمیتشان بر این مناطق بهطور رسمی مورد شناسایی قرار گرفت و همچنان بر سربرنیتسا و بخشهایی از بوسنی حکومت میکنند. من همچنین بهدلیل اینکه 8.732نفر در سربرنیتسا بهدلیل داشتن نامهای اشتباه کشته شدند، احساس درد و اندوه شدیدی میکنم. من درد و ناراحتی زنانی که در این حادثه زنده ماندند را درک میکنم. در ابتدا آنها امیدوار بودند که میتوانند ردی از همسران، پسران و پسرعمو و پسرداییهای خود بیابند، آنها سالها با این امید زندگی کردند، اما در نهایت متوجه شدند که عزیزانشان دیگر زنده نیستند. حتی اگر شما نخواهید داستان غمانگیز زندگی بازماندگان نسلکشی سربرنیتسا را نادیده بگیرید، نمیتوانید. شما صداهای آه و ناله بازماندگان این واقعه هولناک را همچنان میشنوید. روایتهای داستان زندگی این افراد هم خیلی چیزها از گذشته و هم خیلی چیزها از حال به ما میگوید؛ بهویژه پس از روی کار آمدن دولتهای راستگرا در اروپا به این نتیجه رسیدم که باید داستانهای هولناک و وقایع مرتبط با نسلکشی سربرنیتسا را روایت کنم. در ابتدا امیدوار بودم فرد دیگری در اینباره فیلم بسازد، اما در نهایت متوجه شدم که با وجود دشواریهای فراوان این کار را خود باید انجام دهم.
شما به وضوح میتوانستید داستان این واقعه را به شیوههای متفاوتتری روایت کنید و به تصویر بکشید. چه عاملی باعث شد شما بخواهید این داستان را از نگاه یک مترجم سازمان ملل روایت کنید؟
من راههای زیادی را برای روایت این داستان امتحان کردم، اما در نهایت متوجه شدم که هیچیک از این راهها نتیجه نمیدهد. باید یک فیلم هولناک سیاسی در اینباره میساختم. این فیلم باید درباره تصمیمگیران اصلی پایان جنگ بوسنی در نیویورک و هلند میبود. اما از یک جهت نیز من میخواستم که تماشاگر این فیلم با مردم سربرنیتسا نیز در این فاجعه همراه شود و با آنها ابراز همدردی و همذاتپنداری کند. میخواستم به تماشاگر این را القا کنم که احساس امنیت و آرامش در دنیا چقدر احساس ارزشمندی است. از سویی دیگر هم میخواستم در این فیلم نشان دهم که سازمان ملل و موسساتی که باید در زمینه تامین امنیت ما فعالیت کنند، در واقعیت چگونه کار میکنند. من برای به تصویر کشیدن بهتر و همراه با جزئیات شیوه کار سازمان ملل و نهادهای بینالمللی، باید شیوه کار آنها را از زاویه نگاه یک مترجم سازمان ملل بررسی میکردم. از جهتی برای ارائه روایتی دقیقتر از وقایع پشت پرده نیز به منابع دقیقی نیاز داشتم که درنهایت به کتابی که حسن یانویچ با نظارت سازمان ملل درباره وقایع بوسنی در دهه 1990نوشته بود، برخوردم و متوجه شدم که قهرمان فیلم میتواند از طریق 2دنیای مرتبط و وابسته به هم داستان را پیش ببرد؛ دنیای یک مترجم سازمان ملل و دنیای پس پرده وقایعی که منجر به پایان جنگ بوسنی شد. در این زمان متوجه شدم که میتوانم فیلمی درباره فاجعه سربرنیتسا بسازم. اما نیاز به یک شخصیت زن برای پیشبرد داستان فیلم داشتم؛ چراکه با استفاده از این شخصیت میتوانستم بهتر مفهوم حمایت از خانواده را به تماشاگران منتقل کنم. من نمیخواستم فیلم را صرفا با نسلکشی پایان دهم، بلکه «کجا میروی آیدا؟» را بیشتر با هدف درک وضعیت روحی و روانی شرایط زندگی بازماندگان این حادثه در سالهای بعدتر ساختم.
واکنشها پس از نامزدی فیلم «کجا میروی آیدا؟» در اسکار 2021چگونه بوده است؟
بسیاری از افراد جناح راست در صربستان و بوسنی حرفهای بیربطی درباره فیلم میزنند، صربهای ملیگرا بهطور ویژه مواضع سرسختانهای علیه یاسنا دوریچیچ، بازیگر اصلی فیلم گرفتهاند. او که در نقش «آیدا» بازی کرده دارای اصالت صربستانی است؛ از همین رو بسیاری از ملیگرایان صرب او را یک خائن نامیدهاند و بر این باورند که او بهدلیل خیانت به ملت صرب دیگر نباید در صربستان کار کند. از سوی دیگر اما «کجا میروی آیدا؟» واکنشهای مثبتی را در صربستان نیز برانگیخته است. بهعنوان مثال یک زن از اهالی صربستان در ایمیلی برایم نوشته است: در طول زندگیام داستانهای زیادی درباره اینکه نسلکشی در سربرنیتسا اتفاق نیفتاده است، شنیده بودم. درواقع اینگونه به من القا شده بود که ما صربها در بوسنی مانند قهرمانان جنگی عمل کرده بودیم. اما با دیدن فیلم شما متوجه شدم که یک عمر اشتباه فکر میکردم؛ البته قبلا هم متوجه شده بودم که در ادعاهایی که در رابطه با وقایع سربرنیتسا مطرح میشود، اشکالاتی وجود دارد. فیلم شما نگاه مرا کاملا نسبت به وقایع بوسنی در دهه 1990تغییر داد.