• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
یکشنبه 22 فروردین 1400
کد مطلب : 127799
+
-

«بمب...»، «نفس» و دیگر هیچ

در دهه گذشته، کدام فیلم‌ها توانستند دهه 60 را به‌درستی بازسازی کنند؟


نگار حسینخانی ـ روزنامه‌نگار

دهه۹۰ سینمای ایران شاهد گرایشی عمده در بازسازی یا ترسیم سیمای دهه ۶۰ بود. همانگونه که بازار خوراکی‌ها با چیپس‌های قدیمی و نوشابه‌های شیشه‌ای مشغولِ بازسازی یا خاطره‌بازی با بچه‌های آن نسل شده بود، بازار لوازم تحریر هم با عنوان «یادتونه» سعی در زنده کردن خاطرات و نوستالژی‌بازی داشت. سینما هم در همین بازار‌گرمی‌ها بود که سعی کرد از قافله جا نماند و تصویرهای زنده‌تری برای بینندگانش بسازد؛ خیلِ عظیم بینندگانی که از دهه 60 آمده بودند و همه آن کمبودها و فقدان‌ها را خاطره کرده و دوست داشتند. ساخت سال‌هایی که چون روز برایمان روشن بود و شاید همین امر باعث می‌شد نگاه دقیق‌تری به آثاری شود که از این روزگار و در آن بستر زمانی روی پرده می‌آمد. ساخت فضایی که با فیلمنامه‌ای سنجیده و طراحی صحنه و لباسی دقیق می‌توانست مخاطبان میلیونی دهه شصتی را به سینماها کشانده و فروش فیلم را از سقف‌ها بگذراند. در این گزارش با انتخاب ده فیلم از دهه90 که سعی در بازسازی فضاهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی سه دهه پیش از خود داشته‌اند، از علی رستگار، خبرنگار سینما و منتقد خواسته‌ایم فضاهای دهه شصتی این فیلم‌ها را مرور کرده و از منتقدان سینما خواسته‌ایم موفق‌ترین نمونه این بازسازی‌ها را انتخاب کنند.

واکاوی یک دهه
 در 10فیلم 

بازسازی‌های سینمایی دهه 90از دهه60 به قلم یک منتقد و روزنامه‌نگار سینما علی رستگار، در این گزارش 10فیلم منتخب را که در دهه 90 به بازسازی فضای دهه 60 پرداخته‌اند، بررسی کرده است. نظرات او در این گزارش با علامت ستاره مشخص شده است.


ضد‌گلوله
1390
مصطفی کیایی

داستان فیلم مربوط به اواسط دهه ۶۰ و اوج دوران جنگ ایران و عراق است. فیلم قصه مردی ۵۰ ساله در تهران را روایت می‌کند که مشغول قاچاق نوارهای لس‌آنجلسی و فیلم‌های ویدئویی است. او در اثر یک اتفاق می‌فهمد که توموری در سرش رشد کرده و تا 2‌ماه دیگر بیشتر زنده نیست. همین باعث می‌شود، تصمیم بگیرد که به جنگ برود.
* همان نمای اول که دوربین از داخل کمد دیواری نوارهای کاست، سلیم (مهدی هاشمی) را نشان می‌دهد که با سیگاری بر لب، مشغول زمزمه «سفر کردم که از یادم بری دیدم نمی‌شه» معین است، دهه 60 می‌آید جلوی چشم‌مان. به‌طوری که شاید اصلا نیازی به آن نوشته «تهران-1367» هم نبود که روی تصویر نقش می‌بندد. طراحی صحنه و لباس فرامرز بادرامپور، به‌خوبی فیلمنامه و دقت نظر مصطفی کیایی را در ترسیم فضای دهه 60 تکمیل می‌کند.


شیار 143
1391
نرگس آبیار

فیلم درباره انتظار مادران دهه 60 است.
* با وجود اینکه بعضی روستاها در این سال‌ها متاثر از سرعت مدرنیته، پیش می‌روند و همگام با شهرنشین‌ها از تغییر و تحولات استقبال می‌کنند و از هویت بکر و اصیل خود دور می‌شوند، با این حال هنوز می‌توان فضاهایی یافت که چندان از دهه 60 دور نیستند یا این قابلیت را دارند که با تغییراتی، آن سال‌ها را تداعی کنند. لوکیشن روستایی «شیار 143» در کرمان، مستعد داستانی در دل دهه 60 بود که با روایت نرگس آبیار و طراحی صحنه و لباس کامیاب امین عشایری، به شکل باورپذیری پیش روی مخاطب قرار می‌گیرد. سکانس‌های مرکز تلفن روستایی با بازی شیرین یدالله شادمانی، از صحنه‌های تیپیکال دهه 60 است.


نهنگ عنبر
1393
سامان مقدم

ارژنگ صنوبر (رضا عطاران)، مردی ۵۰ ساله، در زندگی خود دچار تجربه‌های متفاوت و سخت عاشقانه‌ای می‌شود. فروش این فیلم پس از 80 روز نمایش، از مرز ۶ میلیارد تومان گذشت و رکورددار فروش و تعداد روز اکران شد.
* فیلم بعد از مقدمه اولیه‌ای که نوشابه‌ای برای دهه 50 باز می‌کند، دهه 60 را در هیبت ارژنگ صنوبر (رضا عطاران) به تصویر می‌کشد. دوربین راه رفتن او را در حرکتی آهسته نشان می‌دهد؛ ترکیب پشت مو، کتانی سفید و آن دم‌پای شلوار برگردان شده، کت جین و کیف سامسونت، یادآور تیپ بعضی جوان‌های دهه 60 است. تیپ و گریم ‌رؤیا با آن مانتوی گل و گشاد اپل‌دار هم انبوه دختران آن دهه را نمایندگی می‌کند. طراحی صحنه محسن نصراللهی، طراحی لباس گلناز گلشن، طراحی گریم سعید ملکان و موسیقی امیر توسلی، نقش مهمی در بازسازی کمیک دهه 60 دارند.


نفس
1394
نرگس آبیار

داستان این فیلم روایت زندگی 4کودک به نام‌های بهار، نادر، کمال و مریم است که به همراه پدرشان غفور و مادربزرگ خود زندگی می‌کنند. دنیای این بچه‌ها، دنیایی پر از رویاهای کودکانه در دهه 50 و اوایل دهه 60 است که قرار است رنگ حقیقت به ‌خود بگیرد. آبیار در ارائه تصاویر بسیار دست و دل‌باز عمل کرده است. این فیلم در جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را برای پانته‌آ پناهی‌ها و بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای شبنم مقدمی به ارمغان آورد.


ویلایی‌ها
1395
منیر قیدی

«ویلایی‌ها» قصه خانواده‌های فرماندهان سپاه و ارتش در سال ۱۳۶۵ است. عزیز زن ۵۰ ساله‌ای است که همراه نوه‌هایش وارد مجموعه ویلاها می‌شود.
* آن ماشین هایس که حضور هر باره‌اش در فیلم، تن و بدن زنان و خانواده‌های رزمندگان در آن مجتمع مسکونی واقع در اندیمشک را می‌لرزاند و حامل خبر شهادت رزمنده‌ای است، نقش مهمی در تداعی دهه 60 دارد؛ چه هایس‌ها و چه ماشین‌های دیگری که خبررسان وداع‌ها بودند. استفاده از عکس‌های شخصیت‌های واقعی در پایان فیلم با همراهی آهنگ «یاران چه غریبانه» کویتی‌پور، هم حکم یک محکم‌کاری برای القای حال و هوای سال‌های جنگ را دارد. طراحی صحنه مهدی موسوی و طراحی لباس مه‌لقا ناقد، از عوامل مؤثر در فضاسازی دهه 60 است.


آباجان
1395
هاتف علیمردانی

داستان این فیلم در دهه 60 می‌گذرد و زندگی اجتماعی مردم در آن سال‌ها را روایت می‌کند.
* حجله شهید و آوای «هیهات من الذله» با صدای آهنگران و بعدتر شنیدن صدای شهید آوینی هنگام روایت مجموعه «روایت فتح» و آژیر بمباران، در همان اوایل فیلم، صدای دهه 60 را به گوش مخاطبان فیلم در دهه 90 می‌رساند. یکی از کارهای مثبت در طراحی صحنه آباجان، پوشاندن علمک گاز خانه با ترفند شاخه‌های درخت آویزان از دیوار است. وقتی حتی علمک‌های گاز در بعضی فیلم و سریال‌های سال‌های پیش از انقلاب هم خودنمایی می‌کند، اهمیت همین کار کوچک، بیشتر به چشم می‌آید. کامیاب امین عشایری به‌عنوان طراح صحنه و لباس فیلم، نقش مهمی در ترسیم این فضا دارد.


ماجرای نیمروز
1395
محمدحسین مهدویان

فیلم به ترورهای سال ۱۳۶۰ به‌دست منافقین(مجاهدین  خلق) می‌پردازد. «ماجرای نیمروز» جایزه بهترین فیلم جشنواره و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و بهترین طراحی صحنه و لباس را دریافت کرد.
* شاید ماجرای نیمروز موفق‌ترین فیلم سینمایی دهه 90 در ترسیم فضای دهه 60 باشد. محمدحسین مهدویان و گروهش با دقت و تمرکزی کم‌نظیر، حال و هوای سال‌های اول انقلاب را به باورپذیرترین شکل ممکن به مخاطب منتقل کردند و آن کلیشه‌های رایج در فضای فیلم‌های سیاسی و انقلابی را به چالش طلبیدند. شروع فیلم با گرین‌های روی تصویر و تایپ حروف با فونت ماشین تحریر (همراه شنیدن صدای تایپ)، مخاطب امروزی را برای حضور در دهه 60 آماده می‌کند و بلافاصله با نخستین تصویر با نوشته (تهران 30خرداد 1360)، تماشاگر انگار در حال تماشای فیلم مستندی از آن دوران است. شلوغی خیابان انقلاب و حرکت ماشین‌ها و رفت‌وآمد مردم و تبلیغات و تجمع گروه‌های مختلف سیاسی با انواع و اقسام المان‌های دهه شصتی و سال‌های آغازین و ملتهب انقلاب، حاصل خلاقیت و تلاش‌های بهزاد جعفری طاری (طراح صحنه و لباس) و گروهش است. هادی بهروز به‌عنوان مدیر فیلمبرداری، محسن دارسنج به‌عنوان طراح گریم و حبیب خزایی‌فر به‌عنوان آهنگساز هم نقش مهمی در فضاسازی درخشان دهه 60 دارند.


بمب یک عاشقانه
1396
پیمان معادی

در سال‌های جنگ و اوج بمباران‌های تهران، روزگار با ترس می‌گذرد.
* آن تراولینگ اولیه و حرکت میترا (لیلا حاتمی) در دل یکی از خیابان‌های تهران در دهه 60، زیادی شیک و شاعرانه و عاشقانه به‌نظر می‌رسد؛ باوجود اینکه تقریبا همه نشانه‌های آن سال‌های جنگ همچون سنگر، چسب‌های پهن روی شیشه مغازه‌ها برای جلوگیری از شکستن موقع بمباران، صندوق‌های زرد نوشابه، ماشین‌های قدیمی مثل ژیان، چرخ فلک کوچک، باجه تلفن‌های زرد قدیمی، صندوق پستی زرد و... بی‌کم و کاست دیده می‌شود، اما انگار پیمان معادی، نخواسته چندان به سمت فضای رئالیستی برود. شاید موسیقی النی کاریندرو هم نقش مهمی در این خوانش متفاوت فضای دهه 60 داشته باشد. این وضعیت در فضاهای دیگر همچون مدرسه و خانه هم وجود دارد و طراحی صحنه محسن شاه ابراهیمی و طراحی لباس سارا خالدی، در تناسب با حال و هوای عاشقانه اثر است.


هزارپا
1397
ابوالحسن داوودی

رضا نیازی (رضا عطاران) که با دوستش منصور (جواد عزتی) به کیف‌قاپی مشغولند از طریق مادرش متوجه می‌شود که دختر صاحب کارش الهام (سارا بهرامی) فردی پولدار نذر کرده ‌است که با یک جانباز ازدواج کند. این فیلم در پنجمین هفته اکران توانست عنوان پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را به‌دست آورد.
* ترکیب رضا عطاران و قصه‌ای کمدی در دل دهه 60 که در «نهنگ عنبر» و «نهنگ عنبر2؛ سلکشن‌رؤیا» مورد استفاده قرار گرفت و در ارتباط با مخاطبان و در گیشه جواب داد، در «هزارپا» بیشتر به‌کار آمد و با همراهی جواد عزتی در مقطعی به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران تبدیل شد. بعدا «مطرب» هم با بهره‌گیری تقریبی از همین فرمول – روایت قصه‌ای با صحنه‌های بامزه در سال‌های دهه 50و 60- اکران شد و هزارپا را به رده دوم پرفروش‌ترین‌ها فرستاد. کامیاب امین عشایری که با چند فیلم توانایی‌اش را در بازسازی دهه 60 نشان داده، در هزارپا هم طراح صحنه و لباس است.


ناگهان درخت
1397
صفی یزدانیان

در این فیلم فرهاد زندگی خود را از کودکی تا ۵۰ سالگی برای روانکاو تعریف می‌کند.
* توقعاتی که صفی یزدانیان با فیلم کالت «در دنیای تو ساعت چند است؟» ایجاد کرد، در فیلم دومش برآورده نشد. هرقدر که ذوق و خلاقیت او و گروهش برای ترسیم یک رشت رؤیایی و خیال‌انگیز و اروپایی‌طور در فیلم اول به بار نشست، در «ناگهان درخت»، ناکام ماند. باوجود تلاش‌های ایرج رامین‌فر، از استادان طراحی صحنه و لباس که در فضاسازی دهه 60 موفق عمل کرده، اما شخصیت‌پردازی نه چندان پرقوام کاراکترها، چندپارگی خود قصه و وجود یک جو سیاسی به‌عنوان وصله‌ای ناجور در فیلم، ناگهان درخت را به یک اثر دهه 60 تصنعی بدل کرده است.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید