تهرانمرکز/ شبشکنان
مرتضی کاردر
نورافکنهای بزرگ روشن میشوند. کامیونها میآیند و شنها را خالی میکنند. کارگران کیسههای سیمان را دستبهدست میکنند و پایین میاندازند. بونکرها میگردند و سیمان و شن و آب را مخلوط میکنند. تاورکرینها تیرآهنهای بزرگ را جابهجا میکنند و بعد بوم... صدای برخورد آهنها به گوش میرسد که مثل ضربی است در ازدحام صدای کرکننده تاورکرین و بونکر.
از منظری سراسر شهر تهران کارگاه ساختمانی بزرگی است. محله و کوچه و خیابانی نیست که عدهای مشغول تخریب و گودبرداری و ساختوساز در آنجا نباشند. جایی نیست که بنر زرد رنگ «از همسایگان عزیز به دلیل سروصدای ناشی از عملیات ساختمانی پوزش میطلبیم»، به چشم نخورد. اما حکایت ساختوسازها در مرکز شهر فرق میکند.
شاید به خاطر منع رفتوآمد خودروهای سنگین به مرکز شهر و محدوده طرح آلودگی هوا (زوج و فرد سابق) یا شلوغی بیش از اندازه روزهنگام مرکز شهر است که کارگاههای ساختمانی مرکز شهر روزها کمتر کار میکنند و اصل کار را میگذارند برای شب.
تقریباً که چه عرض کنم، بلکه تحقیقاً محال است در یکی از منطقههای مرکزی تهران زندگی کنید و شبها صدای عملیات ساختمانی به گوشتان نرسد. برجفرازان سخت مشغول کارند و خانههای باقیمانده از تهران سالهای نه چندان دور یکی پس از دیگری خراب میشوند و ساختمانهای چندطبقه و مراکز اداری و تجاری جایشان را میگیرند.
اما شبمردگی مرکز شهر سبب میشود که برجفرازان ملاحظه هیچ چیز را نکنند و دیوار صوتی را بشکنند و هرجور صدایی که میخواهند تولید کنند. غافل از اینکه ممکن است میان ساختمانهای خاموش کسانی ساکن باشند و بخواهند شبهنگام بخوابند. خلوتی شبانه مرکز شهر صداها را تا صدهامتر دورتر میبرد. نه کسی هست که تذکری بدهد، نه شمار معترضان پراکنده آنقدر هست که بتوانند جمع شوند و جنجال کنند و ساختوسازهای شبانه را متوقف کنند.
هر کدام از ساختمانهایی که در مرکز تهران قد علم میکنند خوابهای بسیاری را به ساکنان مرکز شهر بدهکارند.