
طهران قدیم/ لوطیهای تهران؛ بیسواد ولی بامعرفت

در تهران قدیم عدهای بودند که جزو طبقه پایین جامعه بهحساب میآمدند و گرچه از سواد و معلومات بیبهره بودند اما به ارزشهای اخلاقی و اصول مروت و لوطیگری پایبند بودند. این دسته، جماعتی از لوطیها و داشهای محلههای تهران بودند که نسبتا راه و رسم مروت و جوانمردی داشتند و سعی میکردند از ضعیفان و درماندگان حمایت کنند. لوطیها و داشها مورد اعتماد و امین برخی از مردم محلههای تهران قدیم بودند و گاهی اتفاق میافتاد که وقتی سرپرست و پدر یک خانواده میخواست به سفر برود، زن و فرزند و اهل خانه خود را به او میسپرد. برخی لوطیها در تهران در راه دفاع از مظلومان و ستمدیدگان تا پای از دست دادن جان خود هم پیش رفتهاند.
لوطیهای معروف تهران
در میان داشها و لوطیهای قدیم تهران چند چهره دوستداشتنی و سرشناس بودند که مردم آن روزگار از آنها خاطرات غرورآمیزی دارند. معروفترین آنها لوطیصالح (گذری هم به این نام وجود دارد) لوطی عظیم، لوطی اکبرخان، لوطی نایب و لوطی سردمدار بودند. لوطی صالح که از پهلوانان بنام و آدمی بامعرفت بود زبانزد داشهای قدیم بود. میگویند بسیاری از کسانی که حقشان را میخوردند یا به آنها زور میگفتند برای تظلمخواهی سراغ او میرفتند و دست رد به سینه هیچ تظلمخواهی نمیزد. لوطیاکبرخان پامناری هم لوطیای بود که در پامنار زندگی میکرد و او هم مثل لوطی صالح کشتیگیر و پهلوان بود.
باباشملها
در تهران قدیم علاوه بر داشها و لوطیها، عدهای بودند که پس از گذراندن چند مرحله به منصب باباشملی میرسیدند. معمولا باباشملها که از داشها و لوطیها بالاتر بودند از میان این دو طبقه انتخاب میشدند و برای ترقی از داشی به مقام باباشملی باید مراحلی را طی میکردند که از آن جمله علمکشی و مرشد شدن در زورخانه بود و علاوه بر اینها باباشمل باید از نظر اخلاق داشمآبی و لیاقت و کفایت، پیشکسوت دیگران میبود. باید این را هم بگوییم که باباشمل شدن پیش رئیسان یک محله البته کار مشکلی بود و چقدر اخلاق لازم داشت تا در میان این همه مردمان ساده و متعصب و سختگیر بتوان به مقامی رسید که هیچکس برخلاف امر و اراده او نتواند رفتاری خلاف انجام دهد. با اینکه هیچگونه قول و قرار و عهد و پیمان انتخابی و قبلی در کار نبود، همگی افراد مطیع و منقاد باباشمل بودند و اگر حادثهای برای او پیش میآمد برای تعیین جانشین او حاجتی به انتخاب نداشتند، چراکه قبلاً همه میدانستند که بعد از این باباشمل کدامیک از رئیسان و سردستهها لایق این مقام هستند و بدون دستهبندی و هو و جنجال و تبلیغ، حق به مستحق طبیعی خود میرسید.