مرتضی برکتی
ابتدای سال1386 با یک خبر و تصویر متفاوت برای مردم ایران و البته جهان آغاز شد؛ عدهای سرباز بریتانیایی با دستانی روی سر، در ساحل ایران پشت سر هم ایستاده بودند و نیروهایی از سپاه پاسدران انقلاب اسلامی ایران آنها را هدایت میکردند. عراق چند سالی میشد که به اشغال نیروهای متحد آمریکا و انگلیس درآمده بود و بریتانیاییها که بهطور سنتی و تاریخی جنوب عراق را بیشتر دوست دارند و در دوره استعمار، سالها در بصره مستقر بودند، در عراق پس از صدام نیز کنترل این بخش را در دست گرفتند و نیروهای آنها در اروند و دهانه خلیجفارس گشتزنی داشتند، اما اینبار در شرایطی متفاوت، توسط گشتیهای دریایی سپاه دستگیر شدند. 15افسر و سرباز بهمدت 13روز در بازداشت ایران بودند. این نخستین بار بود که ایران توانست در منازعات تاریخی میان خود و بریتانیا - حداقل در 200سال اخیر که از حضور ناوگان دریایی انگلیس در آبهای خلیجفارس میگذرد - اینگونه برنده یک نبرد یا نمایش دریایی باشد. بریتانیا در ابتدای حکومت زندیه و بعدها در عهد قاجار توانست جای پایی برای خودش در خلیجفارس بیابد. سرگرم بودن ایران در جنگ ایران و روس در شمال کشور فضای حضور بریتانیا در خلیج فارس را ایجاد کرد، ضمن اینکه ایران از نظر حکومت مرکزی در ضعف و عسرت بهسر میبرد و از سوی دیگر با بریتانیا نیز عهدنامههای دوستی و مودتآمیزی داشت تا در بزنگاههایی مثل همان جنگ ایران و روس، از دولت ایران حمایت کند. اما بریتانیا بهتازگی به هند رسیده بود و مست از قدرت و ثروت هندوستان، سعی میکرد که سواحل نزدیک به هند را نیز برای تجارت خود، امن و همراه سازد. از اینرو ناوگان دریایی خود را در دریای هند، دریای عمان و خلیجفارس گسترش داد. بهانه بریتانیا در این لشگرکشی و گاه ایجاد پایگاههای نظامی در سواحل جنوبی ایران، مقابله با حمله دزدان دریایی و مبارزه با بردهفروشی عنوان میشد؛ مسئلهای که باعث شد در زمان امیرکبیر عهدنامهای میان ایران و بریتانیا برای حضور نظامی و رسمیتدادن به کشتیهای جنگی بریتانیا در خلیجفارس منعقد شود. این عهدنامه شرایطی ایجاد کرد که برای سالهای متمادی بریتانیا در سواحل جنوبی ایران پایگاه نظامی، دایر و با سران قبایل و همچنین حکمرانان محلی، عهدنامههای دوستی و همکاری امضا کند و حتی در برخی موارد آنها را تحتالحمایه خود بخواند. این در زمانی بودکه دولت قاجار اهمیتی برای جنوب ایران و آنچه در آنجا میگذشت قائل نبود. بر همین اساس بریتانیا حضور خود در بحرین را که بخشی از خاک ایران بود با همکاری حاکم محلی آنجا گسترش داد و کار به جایی رسید که با او پیمان دوستی نوشت و حتی برایش مستشار نظامی و مالی گمارد؛ همین موضوع زمینه جدایی بحرین از ایران را در دهههای بعدی قرن رقم زد. در تمام این سالها ایران و بریتانیا جز چند درگیری محدود، رویارویی نظامی دیگری در خلیجفارس نداشتند؛ درگیریهایی که عمدتا بهدلیل نداشتن امکانات با شکست ایران مواجه میشد. در جنگ جهانی دوم، بریتانیا به بنادر خرمشهر و آبادان حمله آورد و چند ناو ایرانی را غرق کرد. دریادار غلامعلی بایندر، فرمانده نیروهای دریایی ایران در شهریور 1320 در این درگیری و در خرمشهر به شهادت رسید. در دهههای بعد، پس از خروج بریتانیا از خلیجفارس، ایران که حالا قدرت برتر نظامی منطقه بود توانست با بالابردن توان لجستیکی خود بر آبهای خلیجفارس اعمال حاکمیت کند و بر همین اساس توانست پس از سالها بر جزایر تنب بزرگ و کوچک مسلط شود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع جنگ تحمیلی، منطقه خلیجفارس آوردگاه نبردهای کوچک و بزرگ میان ایران و عراق و برخی از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای ازجمله آمریکا و بریتانیا و منافع آنها شد. جنگ نفتکشها و به تبع آن حمله به برخی از بنادر و سکوهای نفتی کشورهایی مثل کویت، فضا را متنشج کرد و حضور ناوهای آمریکایی و انگلیسی در این آبها به بهانه حمایت از متحدانشان بیشتر شد؛ حضوری که با جنگ اول و دوم خلیجفارس شدت بیشتری یافت. در تمام این مدت ایران از مرزهای دریایی خود حراست میکرد تا اینکه در فروردین1386 برای نخستین بار در تاریخ نبردهای دریایی ایران و غرب در منطقه خلیجفارس توانست نیروهای انگلیسی که وارد آبهای سرزمینی ایران شده بودند را دستگیر کند و پیامی جدی به متجاوزان بدهد. این تصویر چند سال بعد با حضور نیروهای آمریکایی تکرار شد؛ جایی که با نمایش قدرتی بسیار شدیدتر، نیروهای آمریکایی که وارد آبهای سرزمینی ایران شده بودند در دو نوبت دستگیر شدند.
یکشنبه 5 بهمن 1399
کد مطلب :
122574
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/W6zp4
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved