• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
شنبه 8 آذر 1399
کد مطلب : 116998
+
-

بحران کرونا و هم‌سرنوشتی ما و آنها

سعیده سعیدی_دکتری انسان‌شناسی و مطالعات فرهنگی


جهان امروز در وضعیتی درهم‌تنیده و مضطرب قرار گرفته و برهم‌کنشی رویدادها بر زیست جمعی و فرد انسان، تأثیرات عمیقی برجای گذاشته است. مهاجرت در جامعه افغانستان، تجربه زیسته بسیاری از مردم است، به‌نوعی که 76درصد مردم این کشور، به گزارش صلیب سرخ جهانی، تجربه یکبار آوارگی را در طول عمر خود داشته‌اند. منازعات داخلی ناشی از تنش‌های قومی، مذهبی و سیاسی، فقر، جنگ‌های بین‌المللی، موقعیت جغرافیایی، شرایط آب‌وهوایی صعب، ظهور نیروهای طالبان، داعش و تأثیرات پربسامدِ تغییرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بر جامعه منجر به مهاجرت‌های گسترده بین‌المللی و آوارگی داخلی میلیون‌ها افغانستانی شده است. براساس کمیساریای عالی پناهندگان، 2میلیون و590هزار پناهنده ثبت‌شده افغانستانی در 94کشور جهان، حضور دارند و جمهوری اسلامی ایران طی چهاردهه اخیر با توجه به مجاورت جغرافیایی و دسترسی آسان، قرابت مذهبی، زبانی و فرهنگی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین کانون‌های جذب مهاجران موقت و دائم افغانستانی در جهان بوده است، به‌طوری که امروزه با ظهور نسل سوم مهاجران روبه‌رو است. اگرچه تخمین حضور این جامعه در ایران، از تشتت آماری رنج می‌برد، اما براساس جدیدترین گزارش منتشرشده در آبان 1399، بیش از 850هزار نفر از اتباع افغانستانی، دارای کارت آمایش هستند و حدود 450هزار نفر با گذرنامه و بیش از 2میلیون نفر مهاجر غیرمتعارف با زیستی غیررسمی در ایران حضور دارند. طبق اعلام مرکز امور بین‌الملل و مدارس خارج از کشور، حدود 560هزار دانش‌آموز از ملیت‌های مختلف در مدارس ایرانی مشغول به تحصیل هستند. از این تعداد، 475هزار نفر اتباع کشور افغانستان هستند و از این بین، 138هزار دانش‌آموز، فاقد مدرک هویتی، در مدارس ایران حضور دارند. مهاجران افغانستانی به‌رغم حضور چهل‌ساله در ایران و ظهور نسل سوم خود، همچنان به‌عنوان «غریبه‌هایی در خانه برادر»، «اتباع بیگانه و خارجی» و «اضافه‌بار» تلقی می‌شوند. تجربه به‌دنیا‌آمدن و بزرگ‌شدن در ایران، مهاجران را در وضعیتی موقتی و مبهم «افغانستانی‌تبارهای ساکن ایران» نگه داشته، از حالت اصیل‌بودن خارج کرده و به موقعیت «دیگری» وارد می‌کند.
از سوی دیگر، بحران ناشی از شیوع ویروس کرونا، سراسر جهان را فراگرفته و علاوه بر اثرات بهداشتی و پزشکی، پیامدهای اجتماعی و فرهنگی مهمی برای زندگی انسان‌ها و جوامع داشته است. مهاجرت نه فقط تحرک جغرافیایی که تجربه‌ای روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی است و چالش‌های سازگاری با محیط جدید برای بسیاری از افراد فرآیندی استرس‌زا خواهد بود. زمانی مهاجرت افراد به‌صورتی سازنده، به نتایج مقبول و مناسب می‌انجامد که مهاجر به‌طور همزمان، بتواند در این سه عرصه موفق باشد؛ حفظ و پایبندی به فرهنگ بومی، مشارکت در جامعه میزبان و دستیابی به سلامت جسمی و روانی. سلامت جسمی و روانی مهاجران نقش مهمی در احساس رضایتمندی و بهزیستی دارد و همه‌گیری ویروس کرونا تأثیرات عمیقی بر همه عرصه‌های زیست مهاجران گذاشته است. موقتی‌پنداشتن حضور میلیونی اتباع افغانستان در چهاردهه گذشته به‌عنوان مسئله‌ای اجتماعی، بسترساز چالش‌های متعددی برای هر دوطرف شده است. موقعیت همه‌گیری کرونا تأثیرات گسترده‌ای بر ابعاد آموزشی، اقتصادی و اجتماعی مهاجران به‌طور عام و دانشجویان افغانستانی به‌طور ‌خاص گذاشته است. مهم‌ترین تأثیر منفی این اضطراب اجتماعی در تقاطع با ملیت، جنسیت و طبقه، فربه‌شدن نابرابری‌های آموزشی و جنسیتی در زیست روزمره مهاجران است. از سوی دیگر مهم‌ترین تغییر مثبت ناشی از موقعیت کرونا، مرئی‌شدن حضور مهاجران در سطح افکار عمومی و عرصه سیاستگذاری است که زمینه‌های ادغام ساختاری مهاجران را تاحدی تسهیل کرده است. مثلاًویزای دانشجویی اتباع برای مدتی تمدید شد یا تسهیلاتی برای دسترسی دانش‌آموزان آنها به نرم‌افزار شاد لحاظ شد. همینطور می‌شود در این رابطه به ایجاد تسهیلات درمانی رایگان برای مهاجران اشاره کرد. از سوی دیگر، بحران کرونا با فربه‌کردن مفهوم هم‌سرنوشتی، دستگاه سیاستگذار را متوجه این موضوع کرده که همه اعضای جامعه در یک قایق سوارند و مغفول گذاشتن بخشی از جمعیت کشور برخلاف منافع ملی است و پتانسیل تهدید دارد. درنتیجه، با مرئی‌کردن حضور میلیونی مهاجران به‌صورت محدود، فرآیند ادغام ساختاری مهاجران تسریع شده است. بدون شک تدوین بسته سیاستی مناسب در این حوزه، نیازمند رایزنی با اصحاب دانش در حوزه‌های مختلف است. رویکرد انسان‌شناختی به موقعیت کرونا، به‌دنبال نشان‌دادن سازوکارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، به فهم چگونگی انتقال بیماری‌هاست.
باید گفت صرف شیوع یک ویروس نیست که بر زیست میلیون‌ها انسان اثر گذاشته، بلکه ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که در سایه این ویروس تغییر کرده‌اند تأثیرات گسترده‌ای بر سلامت فردی و گروهی جوامع دارند. به‌واقع ویروس کرونا را می‌توان متعلق به طبقه فرادست و متوسط دانست که در جدالی شبانه‌روزی، در خانه‌ ماندن و رعایت بهداشت و ضد‌عفونی کردن دائمی را سرلوحه خود قرار داده و به‌دنبال به ‌تعویق‌ انداختن بیماری و مرگ است. طبقه فرودست همچنان در حاشیه‌ماندگان و فاقدان صدا هستند.
جامعه برای توسعه ملی، نیازمند تقویت همبستگی اجتماعی در میان همه گروه‌های موجود در کشور است و مهاجران افغانستانی به‌عنوان مهم‌ترین گروه تشکیل‌دهنده اتباع غیرایرانی، وزن مهمی در تقویت یا تخریب همبستگی اجتماعی دارد. امروزه مدل‌های سنتی نیل به همبستگی اجتماعی که بر شباهت‌های ملیتی و نژادی تأکید بیش از حدی دارد، به تقویت شکاف‌های اجتماعی خواهد انجامید و در تعریفی جدید، همبستگی اجتماعی پویا، نیازمند مشارکت حداکثری و شنیدن صدای همه گروه‌های موجود در جامعه است. در زمان خطر و بحران، مهاجران افغانستانی می‌توانند خود را در قالب دیگری مهم نشان دهند؛ مخاطبی که باید دیده، شنیده، کنترل یا طرف مذاکره قرار گیرد. حال اینکه دیگر امکان چشم‌پوشی از طرف حضور مقابل نیست و باید برای آن چاره‌ای اندیشید. به‌نظر می‌رسد بحران شیوع کرونا، با بازنمایی ظرفیت‌های جمعیت مهاجران و تأکید بر هم‌سرنوشتی، بار دیگر نشان داد که منافع ملی، جز با سیاستگذاری هوشمندانه در قبال مهاجران صورت نمی‌گیرد و بهتر است دستگاه‌های تصمیمات کاهش تداوم زیست غیررسمی جامعه هدف، در راستای هرچه ‌مرئی‌‌شدن این جمعیت، قدم بردارند و قبل از اینکه مسائل اجتماعی به آسیب‌های امنیتی تبدیل شود در راستای بهره‌مندی از سرمایه انسانی مهاجران برای منافع ملی کشور و براساس موازین انسانی و بشردوستانه، مدیریت صحیح صورت پذیرد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :