• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
سه شنبه 4 آذر 1399
کد مطلب : 116666
+
-

روز خدا

امام خمینی ساکن مدرسه علوی شد

روز خدا


علی عمادی

هر صبح آفتاب از گوشه‎‌‎ای از آسمان که به شرق زمین می‎‌‎چسبد، برمی‎‌‎آید اما روزها شبیه هم نیستند؛ بعضی روزها تاریخ‎‌‎ساز می‎‌‎شوند، برخی مسیر تاریخ را تغییر می‎‌‎دهند و معدودی می‎‌‎شوند روز خدا. اگر «دست خدا با جماعت است» پس روزی که دل‎‌‎ها جمع می‎‌‎آید و دست خدا عیان، آن روز هم می‌شود روز خدا.
از روز «امام آمد» در این بیش از 40سال، زیاد گفته‎‌‎اند؛ صبح فرودگاه، ظهر بهشت‌زهرا و آن نطق «... من تو دهن این دولت می‌زنم، من دولت تعیین می‎‌‎کنم...»، عصری که امام در خانه دختر آقای پسندیده سر کرد و نیمه‎‌‎شبی که به مدرسه رفاه رسید. با این حال تاریخ‎‌‎نگاری انقلاب، دست‌کم تا 2دهه بعد از آن، از محل سکونت امام از 13بهمن تا چندی پس از پیروزی انقلاب بی‎‌‎صدا عبور می‎‌‎کرد. کتاب‎‌‎های درسی تاریخ تا همین چندی پیش آنجا که به انقلاب اسلامی می‎‌‎رسیدند، سکونتگاه امام را به غلط مدرسه رفاه عنوان می‎‌‎کردند. کمیته استقبال از امام، انقلابیون موتلفه‎‌‎ای بودند و برنامه‎‌‎شان این بود که امام در «رفاه» باشد اما دیگر نزدیکان امام آنجا را مناسب ندیدند. شاید همین بود که آنها با اختلاف فکری‌ای که داشتند و زاویه‎‌‎ای که بعدتر به تندی بیشتری رسید تا جایی که از دست‎‌‎شان برمی‎‌‎آمد، دست در تاریخ بردند و همان یک شب را به روزهای دیگر گسترش دادند. اما اصل ماجرا چه بود؟
دیوار به دیوار دبستان دخترانه رفاه، پشت مسجد سپهسالار (شهیدمطهری فعلی) در کوچه مستجاب خیابان ایران، مدرسه علوی شماره یک قرار داشت (و هنوز هم هست). علوی سال1335 در همین خانه قدیمی به همت بزرگانی چون مرحوم علامه کرباسچیان و شادروان استاد رضا روزبه و مرحوم حاج‌مقدس سربرآورد. ابتدا دبیرستان بود و بعد شد دبستان؛ خانه‎‌‎ای با یک اتاق پنج دری در شمال، با ایوانی بزرگ و ستون‎‌‎های بلند که اتاق‎‌‎های دورتا دورش کلاس بود و مطبخش که در غرب حیاط چند پله پایین می‎‌‎رفت، شد غذاخوری بچه‎‌‎ها. بعدتر در جنوب حیاط این خانه که لابد روزگاری حوض هم داشته، ملکی دیگر به آن افزوده شد و ساختمانی ساده و نوساز در آن ساختند. بالایش همان سالنی بود که مرحوم نیرزاده به بچه‎‌‎ها الفبا یاد می‎‌‎داد و دبستانی‎‌‎های دهه60 و شاید 70، پخش آن را از تلویزیون به یاد دارند.
کمیته انقلاب که در رفاه تشکیل شد، سراغ همسایه رفت و جا خواست. مدیران علوی با روی باز پذیرفتند. بخشی از علوی شماره یک و رفاه، شد دادگاه انقلاب. عکس‌های معروف ناجی و خسروداد و دیگران را در همان کلاس‌های این دو مدرسه گرفته‎‌‎اند؛ همان که پشت‎‌‎سرشان تخته سیاهی است که با گچ سفید آیه قصاص نوشته شده. عمارت قدیمی علوی شماره یک و اتاق‎‌‎های اطرافش در توسعه مدرسه، پیش از دهه60 تخریب شدند و جای آن ساختمانی جدید ساختند که هنوز محل تحصیل نوآموزان است.
نه رفاه و نه همسایه دیوار به دیوارش علوی شماره یک، محل مناسبی برای سکونت امام‌خمینی و همراهان نبود. دولت و ارتش در ظاهر در اختیار بختیار بود و بیم حمله به سکونتگاه امام می‎‌‎رفت که یکی دو باری هم در آن 10روز قصدش را کردند. این دو مدرسه به‌راحتی قابلیت محاصره داشتند. هیچ‌کدام هم جای چندانی برای استقبال از مردم مشتاق زیارت امام نداشتند. همسایه انقلابیون باز هم به دادشان رسید و محل مناسبی را به آنها پیشنهاد داد؛ چند کوچه آن طرف‎‌‎تر، مدرسه علوی شماره 2.
بالای سه‌راه امین‌حضور، جایی که خانه‌باغ حاج امین‎‌‎الضرب در شمال به دیوار می‎‌‎رسد، مهندس حریری در سال1340 مدرسه علوی شماره‌2 را طراحی کرد و ساخت. سهم این مدرسه بزرگ چندهزار‌ مترمربعی از بر ضلع غربی خیابان ایران، یک در دو‌لنگه‎‌‎ای است که با دالانی پهن و نسبتا دراز به حیاط و پیلوت بی‎‌‎دیوار زیر‌ساختمان اصلی می‎‌‎رسد. شمال مدرسه و پشت چند مغازه، هم زمینی است که آن موقع پارکینگ مینی‎‌‎بوس‎‌‎های مدرسه محسوب می‎‌‎شد و حالا آن را ساخته‎‌‎اند و به فضای آموزشی اضافه کرده‎‌‎اند. این پارکینگ هم از شمال به کوچه بن‎‌‎بستی در داشت که انتهای آن کوچه، چند سالی در همان اوایل انقلاب، خانه یکی از بزرگان نظام بود و بعدتر از آنجا به همراه خانواده نقل مکان کرد. ساختمان علوی شماره‌2 در غرب نیز دری کوچک و بی‎‌‎رفت‌وآمد به کوچه‎‌‎ای باریک دارد که به همان کوچه مستجاب می‎‌‎رسد. با این حساب مدرسه، از شمال و غرب به کوچه‎‌‎هایی خلوت و بن‌بست، از جنوب به باغ حاج‌امین‎‌‎الضرب و از شرق به خانه‎‌‎هایی می‎‌‎رسد که بین ملک و خیابان اصلی، فاصله انداخته‎‌‎اند. شرایط استراتژیک علوی شماره 2 نزدیکان امام را مجاب کرد و صبح 13بهمن، امام سوار بر یک پیکان به آنجا رفت و ساکن مدرسه علوی شد.
مدرسه علوی شماره 2 هنوز بعد از 6دهه فعالیت، سازه‎‌‎ای مدرن محسوب می‌شود که برخلاف بسیاری از مدارس فعلی، با همین کاربری ساخته شد؛ مدرسه‎‌‎ای که افزون بر فضای آموزشی، حیاطی بزرگ برای بازی بچه‎‌‎ها، آمفی‎‌‎تئاتری دو‌طبقه با پرده نمایش و آپارات‌خانه، سالن غذاخوری در زیرزمین و کنار آشپزخانه و نمازخانه‎‌‎ای با گنجایش حدود صد نفر دارد. ورودی اصلی مدرسه از شمال شرق و همان دالانی است که ذکر آن رفت. حیاط خلوت شمال مدرسه با پیلوت زیر‌ساختمان اصلی کاملا به حیاط اصلی مدرسه راه دارد. این پیلوت همانی است که همافران نیروی هوایی در آن ایستادند و به امام احترام نظامی گذاشتند. عکاس این تصویر معروف، روی پله‎‌‎های فرار ساختمان ایستاده بود؛ پله‎‌‎هایی سنگی و پهن‌تر از پله‌های فرار معمول، با نرده‎‌‎های آهنی. در همان تصویر، امام در دفتر انتظامات مدرسه ایستاده است؛ اتاقی که از دو‌طرف پنجره‎‌‎های قدی دارد و کل حیاط مدرسه زیرنظرش می‎‌‎آید؛ از شرق به زیر‌پیلوت، حیاط کوچک و دالان ورودی اشراف دارد و از جنوب به حیاط اصلی؛ همان‎‌‎جایی که مردم در آن تجمع می‎‌‎کردند و امام از همان اتاق به ابراز احساسات آنها پاسخ می‎‌‎داد؛ حیاطی آن‌قدر بزرگ که پاسخگوی حضور چند ده‎‌‎هزار نفری مشتاقان امام بود.
خود ساختمان 3طبقه مدرسه، 2‌ورودی اصلی دارد؛ یکی از شرق، زیر‌پیلوت و کنار دفتر و چند پله بالاتر از سطح و دیگری کمی آن‎‌‎سوتر از زیر همان پنجره اتاق انتظامات. در ضلع شمال غربی حیاط و چسبیده به ساختمان اصلی، نمازخانه قرار گرفته؛ با پنجره‎‌‎هایی باریک رو به حیاط. امام در مدت اقامت در علوی معمولا اینجا به جماعت می‎‌‎ایستادند. نمازخانه هم از حیاط راه دارد و هم از کریدور طبقه همکف. اتاق‎‌‎های همکف اداری‎‌‎اند؛ مثل اتاق مدیر مدرسه که بیش از 40سال استاد اکبر خواجه‎‌‎پیری در آن نشست و همچنان در آن رفت‌وآمد دارد اما عمده فضای طبقه همکف را غیر از راهروها، آمفی‎‌‎تئاتری اشغال کرده که امام روی سن آن نشست و مهندس مهدی بازرگان و اکبر هاشمی رفسنجانی در کنارش؛ و همان‎‌‎جا بود که دولت تعیین کرد؛ روی سن آمفی‎‌‎تئاتر مدرسه علوی.
اتاق محل استراحت امام در طبقه دوم بود؛ کلاس سوم‌3. طبقات بالا با پله‎‌‎هایی عریض و نورگیر از غرب با پنجره‎‌‎هایی مات به همکف راه دارند. همه کلاس‎‌‎های ساختمان اصلی از جنوب نورگیرند و تخته‌سیاه‎‌‎ها رو به غرب است تا هنگام نوشتن، نور از چپ به دانش‎‌‎آموزان بتابد. روی در همه کلاس‎‌‎ها هم پنجره‎‌‎ای کوچک گذاشته‎‌‎اند که از بیرون می‎‌‎توان داخل را دید. شمال کریدور هر طبقه هم پنجره‎‌‎هایی رو به حیاط کوچک دارد. انتهای راهرو هم به پله‎‌‎های فرار می‎‌‎رسد. بدین‎‌‎ترتیب اگر خطری احتمالی امام را تهدید می‎‌‎کرد، می‎‌‎شد ایشان را از همان پله‎‌‎های فرار و پشت‌بام، به خانه‎‌‎های پیش‌روی مدرسه که گوش به زنگ بودند، برد و از آنجا ایشان را انتقال داد. این طبقه دری هم به طبقه فوقانی آمفی‎‌‎تئاتر داشت و گاهی امام از آنجا به استقبال دیدارکنندگان خود می‎‌‎رفت.
 علوی غیر از پذیرایی از امام در حیاتی‎‌‎ترین روزهای انقلاب، پیش از آن با تربیت فرزندان انقلاب، منشا خدمات زیادی شد. بسی از صاحب‌منصبان در این چهل و اندی سال، دست‎‌‎پرورده علوی‎‌‎اند؛ از محمدجواد ظریف تا غلامعلی حدادعادل؛ از کمال خرازی تا محمد نهاوندیان و بسی بیشتر از این دولتمردان، فرزندان خود را برای تحصیل به این مدرسه فرستاده و می‎‌‎فرستند. با این حال علوی به‌خصوص در دهه  60 بی‎‌‎مهری‎‌‎های زیادی دید؛ چراکه مسئولان آموزشی و انقلابیون تند آن زمان رویکرد و مشی علوی را نمی‎‌‎پسندیدند و آنها را منتسب به جریان‎‌‎هایی اسلامی اما غیر هم‌سو با انقلاب می‎‌‎پنداشتند. اختیارداران علوی اما در همه این‎‌‎سال‎‌‎ها با سکوت به منتقدان پاسخ داده‎‌‎اند. آنها همچنان به کاری که به آن معتقدند اهتمام می‎‌‎ورزند؛ تربیت صحیح و اسلامی دانش‎‌‎آموزانی نخبه که رتبه‎‌‎های برتر کنکور بیشتر سال‎‌‎ها، از جمله همین امسال از آنجا می‎‌‎آیند. بگذار دیگران هرچه می‎‌‎خواهند بگویند. همین که روح خدا در خدایی‎‌‎ترین روزهای این سده در مدرسه علوی سکونت گزید، کافی است.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :