داستانی از غرب
روح فرهنگی انتخابات آمریکا یک فیلم وسترن است
علیرضا محمودی ـ دبیر گروه ادب و هنر
انتخابات آمریکا، تکثیر مهمترین دستاورد فرهنگی این کشور در عرصه جهانی است. وقتی چشم جهان به تصویر تکنولوژیک نقشه آبی، اناری و خاکستری ایالات خیره میشود، به تماشای عالیترین تقابل، بومیترین محصول فرهنگی آمریکا نشسته: صحنه دوئل در یک فیلم وسترن.
فیلمهای وسترن پس از جنگ جهانی دوم، تا پایان جنگ سرد، تا پیش از آغاز عصر رسانهها، مهمترین رسانه آمریکایی برای فتح فرهنگی جهان بود. این فیلمها روایاتی از غرب و جنوبغربی آمریکا در آغاز قرن بیستم را روایت میکردند که در آن تجسم خیر؛ شهر و کلانتر در برابر نشان شر؛ دشت و راهزن به تقابل همه فهمی مشغول میشد. این تقابل ساده در متن حرکت گلههای گاو به نماد سرمایه، سوت قطار به نشان تمدن در دشتهای فراخ به تصور امکان عمومی با شمایلهایی متمایزکنندهای چون کلاه و ششلول و اسب، نمایش کاملی از درک فراگیر میلیاردها جمعیت جهان از کلمه «داستان» بود.
اقبال جهانی از وسترن و وسترنرها بهرغم فاصله اقیانوسی آنها با زندگی روزمره مردم، دلیلی جز همذاتپنداری بومی در هر منطقه با خواست قهرمانی بود که میخواست، در تخاصم جاری در زندگیاش، پیروز باشد. نبردی که پشت جبهه معنویاش تقابلهای همیشه پایدار تازهها و کهنهها بود. قهرمانان وسترن در همه جای دنیا مردم را برای جنگها که پیروزی در آنها شهامت بزرگ و جسارت نامحدود میطلبید، به دستگرمی فرا میخواندند. در هر فیلم وسترن مجموعهای از مهارت و مرام و شفقت در برابر مهابت و مسلک و سبعویت قرار میگرفت. این جهانهای درگیر، در پایان داستان، با گرافیک اسطورهگونی به دوئل ختم میشد. 2مرد، زیرآفتابی زنده که با عبور کرکسها حاشیه مرگ میخورد، چشم در چشم هم دست روی غلاف ششلولها میگذاشتند تا قبل از آنکه تیر در شود، جان دیگری از تن درآید. این فقط یک صحنه نبود، جان یک فرهنگ جوان بود که قصد داشت پا در جای پای تمدنهای پیری بگذارد که نسلهای جوانش هنوز از کشاکش کشف پیران خود خلاص نشده بودند. با همین صحنه، فرهنگ آمریکایی مثل گلبول وارد شریان فرهنگی ملتها شد. ساخت فیلمهای وسترن در کشورهای باسابقه فرهنگی متمایز نشان میداد که محصول فرهنگ غرب آمریکا در شرق و شمال همه را گرفته. ایتالیا(وسترن اسپاگتی)، هند(وسترن کاری)، ژاپن(جی وسترن)، ایران(وسترن دیزی)، وسترن آلمانی(اوسترن)، وسترن ترکی(وسترن راکی) و کشورهای بلوک شرق(وسترن سرخ) از صنایع فیلمسازی ملی بودند که دست به وسترنسازی زدند. کشورهایی که تاریخ معاصر هرکدام به صحنه دوئلهای برابر و نابرابر فراوانی ختم شده بود. سالهاست که وسترنسازی از برنامه کمپانیهای هالیوود خالی شده و اکشنهای تکنولوژیک و بلاک باسترهای مارولی جایی برای ششلول و مهمیز باقی نگذاشته. روح عالمگیر وسترن بهعنوان برگ برنده تصویری اسطورهای از تقابلهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی جهان امروز وارد رسانهها شده. در دنیای رسانهها، داستان تقابلهای ساختاری، قصه هر روز است. اگر انتخابات ما در داستانهای 4سال به 4سال است، چرا این داستان بزرگ بازتاب موفقترین تصویر داستانی قرن گذشته نباشد. مردانی با شیکترین پوششهای مردانه در پهنهای به فراخی یک سرزمین چشم در چشم هم زیر نور تیز رسانهها و هزاران نگاه تند شبکههای اجتماعی دست به غلاف میبرند. قهرمان لزوما نماینده مرام انسانی و مهارت تمدنی و شفقت فرهنگی نیست. او فقط مردی است آمریکایی و این داستانی است از خبری در غرب. برخلاف نام رمان اریش ماریا رمارک، همیشه در جبهه غرب خبری هست.