صدای جوانان
یک نظرسنجی محتاطانه درباره درخواست و مشکلات جوانان ایران در دهه40 هجری شمسی
مصطفی شوقی
در اول مرداد1347، از سوی مرکز بازارشناسی سنجش افکار که عضو مؤسسه افکارسنجی گالوب است- مهمترین مرکز افکارسنجی جهان- عنوان شده است به سفارش مؤسسه ملی روانشناسی گزارشی منتشر شد که در آن از مشکلات عمده جوانان سخن رفتهبود. سؤالی که در این نظرسنجی پرسیده شده جالب است؛« جوانان برای رفع این مشکل از دولت چه انتظاری دارند؟».
در مقدمه این نظرسنجی2نکته حائزاهمیت وجود دارد؛ اول اینکه جامعه هدف این نظرسنجی جوانان دیپلمه، دانشجو و یا فارغالتحصیلانی هستند که جویای کار بودند. تهیهکنندگان این گزارش اما میگویند که پرسشنامهها قبل از «انقلاب آموزشی» صورت گرفته است و کسانی که این کار را کردهاند از اقداماتی که قرار است صورت گیرد، مطلع نبودهاند. جالب اینجاست که تاریخ این گزارش هم با کنفرانس آموزشی رامسر که به فرمان شاه تشکیل شده بود برابری میکند. در واقع انقلاب آموزشی در ادامه آنچه انقلاب شاه و ملت نامیده میشد، صورت گرفت که با توجه به ضعفهای عمده سیستم آموزشی و عدمبرخورداری از کار بعد از تحصیل، رژیم پهلوی به گمان خود سعی در ارتقای سیستم آموزشی و تشکیل دانشگاههای جدید با برنامهریزی جدید داشت. توضیح تهیهکنندگان این گزارش در مورد اینکه این افکارسنجی قبل از انقلاب آموزشی صورتگرفته، در واقع مصون نگاه داشتن نتایج گزارش از تبعات احتمالی تضاد با انقلاب آموزشی شاه بود.
در این نظرسنجی از موانع حضور دیپلمهها برای ادامه تحصیل در دانشگاهها و ضرورت اصلاح ساختار ورود به دانشگاه و برای دانشجویان هم ارتقای وسایل و امکانات تحصیلی بهعنوان مهمترین مسئله موردتوجه قرارگرفتهاست. بر اساس جدول تنظیمی 17درصد دانشجویان اعم از دختران و پسران عدمدسترسی به امکانات تحصیلی را مهمترین مشکل جوانان عنوان کردند، در رتبههای بعدی، آزادی 8درصد، و مدپرستی غربی 4درصد از نکات جالبتوجه این جدول است. در میان پسران دیپلمه هدف این نظرسنجی، نبود امکانات آموزشی 55درصد و مشکل بازار کار 23درصد است. جالب اینجاست در این جدول مسئله آزادی نزد پسران دیپلمه صفر درصد بهعنوان یک مشکل مطرح شده است که در میان دانشجویان این عدد 8درصد است.
مؤسسه ملی روانشناسی ایران عنوان کرده که دولت باید برای رفع این موضوع چه کند؟ 15درصد از دانشجویان و 39درصد از پسران دیپلمه خواهان تاسیس مراکز علمی و دانشگاهی جدید هستند. 12درصد از دانشجویان و 18درصد از دیپلمهها راه برونرفت از مشکلات را ایجاد کار و از بینبردن فاصله طبقاتی عنوانکردهاند. تامین آزادی در میان 4درصد از دانشجویان یکی از موضوعاتی است که میتواند مشکلات را حل کند. نکته جالب اینکه گویی اساسا دیپلمهها دغدغه آزادی ندارند و درصد بسیار کمی از دانشجویان هم به این مسئله اهمیت میدهند که با توجه به فضای سیاسی آن دوره، این را میتوان از محافظهکاریهای این نظرسنجی ارزیابی کرد. در این بخش 23درصد از دانشجویان و 19درصد از دیپلمههای پسر پاسخ «نمیدانند» را دادهاند که پاسخ بسیار قابلتاملی در این مشارکت خاص نظرسنجی در آن دوران است.
این نظرسنجی در مقطع خاصی از تاریخ معاصر ایران در اوج صنعتی شدن و توسعه در ایران دهه40 صورت گرفتهاست که با توجه به طوفانهایی که جامعه ایران را در سالهای بعد درمینوردد بسیار قابلمراجعه است. نکته منفی این نظرسنجی در سطح ماندن آن و بهطور واضح محافظهکاریاش است. اما آن را میتوان برای شناخت و ارزیابی جامعه ایران بهخصوص جوانانی دانست که در سالهای بعد مهمترین اتفاق قرن را رقم میزنند. حدود 6سال بعد از این افکارسنجی، یک نظرسنجی بزرگ و بسیار منسجم و مهم در میانه دهه50شمسی در طرحی با عنوان «آیندهنگری» برای شناخت جامعه ایران اجرا شد. این طرح در سال1353 توسط علی اسدی و مجید تهرانیان، پژوهشگر برجسته علوم اجتماعی و ارتباطات، به سفارش رضا قطبی، رئیس رادیو و تلویزیون ملی ایران اجرا شد. در واقع این افکارسنجی یک تجزیه و تحلیل بزرگ از جامعه ایران از سال40 تا میانه دهه50 را دربرگرفت. نتایج پژوهش و هشدارهای آن نهتنها خلاف انتظار رژیم پهلوی و بهخصوص سازمان برنامه و بودجه، بلکه مخالف نظر دیگر صاحبنظران، اعم از جامعه دانشگاهی و روشنفکری بود و با نتایج این نظرسنجی از موضع انکار برخورد کردند و اصلا آن را ندیدند. در خاطرات اسدالله علم رگههایی از این ماجرا را میتوان دید. این پژوهش در حدود 40سال بعد درکتابی با عنوان «صدایی که شنیده نشد...» انتشار یافت. در سالهای بعدی بهطور مشخص درباره نتایج و جرئیات این ماجرا سخن خواهیم گفت.