• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
شنبه 19 مهر 1399
کد مطلب : 112669
+
-

شجریان به روایت شجریان

کتاب «راز مانا؛ زندگی و دیدگاه‌های استاد محمدرضا شجریان» تنها کتابی درباره استاد شجریان است که ایشان مطالب مندرج در آن را تأیید کرده‌اند. البته این تأیید از سر مدح و ثنایی که مصاحبه‌کنندگان در حق ایشان روا داشته‌اند نبوده، بلکه اتفاقا خود استاد در پیشگفتار کتاب لطف این گفت‌وگوها را در این دانسته‌اند که مصاحبه‌کنندگان «اهل مجامله و تعارف نبودند و تا نکته‌سنجی‌های بسیار نمی‌کردند و پاسخ دقیق نمی‌گرفتند قانع نمی‌شدند و به سراغ پرسش دیگر نمی‌رفتند.»در طول سالیان، این کتاب را ناشران مختلفی منتشر کرده‌اند و آخرین ناشر آن، نشر گمان است که اخیرا آن را با تصویر جدید منتشر کرده است. با اینکه گفت‌وگوهای این کتاب در سال 1375انجام شده، اما برخی دیدگاه‌ها و صحبت‌های استاد شجریان، هم‌اکنون و در یک بازخوانی مجدد، معنایی عمیق‌تر می‌یابد. در ادامه گزیده‌ای از صحبت‌های ایشان را که می‌تواند توضیح‌دهنده نگاه ایشان به هنر باشد آورده‌ایم.

تأثیرصداقت هنرمند
هر انسانی عطر درونی اثر هنری را حس می‌کند برای اینکه دارای معنویت و صداقت است. هنرمندی که دارای معنویت و صداقت است، در اثرش عطری را ایجاد می‌کند که همه از آن لذت می‌برند. اگر نهاد انسانی پاک و اصیل باشد، بلافاصله عطر درونی اثر هنری را دریافت می‌کند. اگر هنرمندی نهادش آلوده و دروغین باشد، ‌اثرش نمی‌تواند روح یک جامعه را به‌خود جلب کند. یک هنرمندی که می‌دانیم مرتب دروغ گفته و ریا کرده، اغلب کسانی که صدایش را می‌شنوند با آن ارتباط برقرار نمی‌کنند، مگر افرادی که مثل خود او اهل ریا و دروغند. ولی کسی که صدایش نشان‌دهنده صداقت است، مخاطبش را جلب می‌کند. فرستنده و گیرنده باید مثل هم باشند. روح هنرمند در اثرش متجلی است. در صدای سازش و در تابلوی نقاشی‌اش حضور دارد. کسی که با آن اثر هنری مواجه می‌شود با روح هنرمند مواجه می‌شود. اینها وقتی همدیگر را می‌یابند که مثل هم باشند.

مسئولیت در قبال جامعه
هر چه توجه جامعه به‌کار من بیشتر شود موقعیت مرا حساس‌تر و مسئولیتم را سنگین‌تر می‌کند. بارها با خود فکر کرده‌ام که لااقل بار را درست به منزل برسانم. آنچه مردم توقع دارند برآورده کنم و کیفیت کار را بالا ببرم. هنرمند شدن ساده است ولی هنرمند باقی ماندن خیلی سخت است. توقعات گوناگونی از هنر وجود دارد. هنرمند از یکسو باید به تاریخ نظر داشته باشد یعنی به آنها که در آینده می‌آیند و یک نگاه هم باید به گروه‌های مختلف جامعه خود داشته باشد. محدودیت‌های امروز ما زندگی روزمره و مسئولیت‌های سنگین، هنرمند باقی ماندن را سخت می‌کند؛ بسیار سخت!

به کمال مطلوب رساندن انسان با هنر
من با سروش‌های نهاد مردم پاک‌طینت و راست و درست زندگی می‌کنم، لذا موسیقی من آن پیامی را دارد که مردم پاک‌سرشت می‌خواهند. من با همین موقعیت زندگی می‌کنم. دیگر مسئله شکل ظاهر موسیقی نیست. هدف من از کار هنری، چیز دیگری است. باید هنر را به موقع و درست به‌کار برد. باید از طریق هنر، انسان را به کمال مطلوب خود رساند، انسانیت را در او زنده کرد و با هنر به انسان‌ها یادآوری کرد که انسان، به کسی آزاری نمی‌رساند، لحظات زندگی را حس می‌کند و لذت می‌برد. شاید زمانی روح جامعه نخواهد این نکات به او یادآور شود اما هنر همه اینها را بیان می‌کند.

علاقه به فراگیری
شاگردی و فراگیری از اساتید برای من افتخار بوده است. دوست داشتم شاگردی کنم و برای استادم هر کاری که از دستم برمی‌آید، انجام دهم تا مطلبی بیاموزم. با عشق و علاقه کار می‌کردم و نظر استادم را جلب می‌کردم و اعتماد او را به‌دست می‌آوردم. او هم دریغ نمی‌کرد. وقتی استادم می‌دید استعداد دارم، با علاقه کار می‌کنم و پشتکار دارم، دریغ نمی‌کرد. هرچه می‌خواستم به من می‌آموخت.
سعی می‌کردم آنچه به‌دست می‌آورم، حرامش نکنم و این گنجینه را درست نگهداری کنم. این باعث موفقیت من شد.

این خبر را به اشتراک بگذارید