روزهای سختی میگذرد
به مناسبت 80 سالگی استاد محمدرضا شجریان
غلامرضا رضایی_مدرس آواز
جز غبار از سفر خاک چه حاصل کردیم؟
سفر آن بود که ما در قدم دل کردیم
سلام استادم؛ اینروزها لحظه لحظه به یادم میآیید.
از قبلِ ٨دیماه٧٥ نخستین جلسه کلاس؛
از «بر آستان جانان» که نخستین بار در ١٣سالگی تو را شنیدم و به جان نیوشیدم و چه درسهایی که آموختیم.
این سالها از «سرّ عشق» گفتی و هزار جهد... از «آهنگ وفا» گفتی و خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود و آخ که جای «آهنگ وفا» چه خالیست! از «غوغای عشقبازان» گفتی و خواندی.
هرگز فراموشم نمیشود لحظه لحظه کنسرت غوغای عشقبازان
«من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی»
و اشکهایی که از گوشه چشمت «دل ریز» میشد!
از «شب وصل» خواندی:
هر لحظه در برم دل از اندیشه خون شود
تا مُنتَهای کار من از عشق چون شود!
این «آنِ» شما را خوش یافتم. از شما همین که بسیار است ما را بس!
استاد روزهای سختی میگذرد، هم بر شما و هم بر ما.
«یاد رنگینی در خاطر من گریه میانگیزد»
دلتنگ شما و دلتنگ قامت معلمی شما و دانستهها و شعور چون «دُرّ» شما هستم.
گوش به راه قاصدکم که «ابرهای همه عالم شب و روز در دلم میگریند».
«ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را»