• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
چهار شنبه 2 مهر 1399
کد مطلب : 110991
+
-

گسترش روی محور شرقی- غربی

تهران در دوران دکتر مصدق چطور بزرگ شد

تهران
گسترش روی محور شرقی- غربی


فرزانه ابراهیم‌زاده     

«بنابه اعلام شهرداری پایتخت، حدود تهران از شمال به امیرآباد، عباس‌آباد، حشمتیه و یوسف‌آباد، از مشرق به دوشان‌تپه و دولاب و محله‌های چهارصددستگاه، تهران‌نو و نارمک، از جنوب به نهر فیروزآباد، کشتارگاه، کوره‌پزخانه‌ها، گودال‌های جنوبی و محله‌های جوادیه و نازی‌آباد، از غرب به طرشت، جی، بریانک و امامزاده‌حسن خواهد بود.»
این تقسیم‌بندی تازه‌ای برای پایتخت بود که در سال 1332 اعلام شد؛ تقسیم‌بندی‌ای که نشان می‌داد در سال‌های بین 1320 تا 1332 که فصل تازه‌ای از تاریخ تهران رقم می‌خورد، تهران در کنار بزرگ‌شدنش محور گسترش را به جای شمالی - جنوبی به سمت شرقی - ‌غربی تغییر داده‌است؛ تغییری که بی‌تردید مهم‌ترین اتفاقی بود که تهران از دوره گسترش در زمان ناصرالدین‌شاه تا آن روز تجربه می‌کرد.
اگر سال 1332 را پایان دوره‌ای از تاریخ ایران بدانیم که تقسیم‌بندی اشتباهی هم نیست، این دوره در تاریخ گسترش شهر تهران اهمیت زیادی داشت و بر آنچه ما امروز به عنوان نقشه تهران می‌بینیم تأثیر زیادی گذاشت. تهران از ابتدای قرن و با قدرت‌گرفتن پهلوی اول و برداشتن دروازه‌هایش از یک سو و رفتن به سوی مدرن‌شدن یکباره استخوان ترکاند و با اشغال توسط متفقین در شهریور1320 با شوک زیادی روبه‌رو شد. بسیاری از طرح‌های عمرانی و ساختمان‌سازی‌ها در تهران برای چند سال تعطیل شد و برخی از آنها مانند پروژه اپرا هیچ وقت به پایان نرسید. در کنار این، شهر با توجه به حضور سربازان خارجی، کمبودها، قحطی و بیماری‌های واگیردار آن‌قدر مشکل‌داشت که مهم‌ترین وظیفه شهرداری پایتخت تامین نیازهای اولیه مردم بود. این دوره شاید بی‌ثبات‌ترین دوران شهرداری تهران باشد. در طول 12سال از شهریور 1320 تا 28مرداد 1332، شهرداری پایتخت 14‌شهردار و کفیل به‌خود دید؛ ‌شهردارانی که تنها 8 نفر از آنها در دوره اشغال روی‌کار‌آمدند و چون دیدند که نمی‌توانند کاری از پیش‌ببرند، مسئولیت شهر را به دیگری واگذار کردند. با این همه در دوران بعد از پایان جنگ بار دیگر زندگی و رشد شهری در تهران آغاز شد. شهری که هیچ وقت دروازه‌هایش را به سمت مهاجران بسته نگه‌نداشت، رفته‌رفته با موج تازه‌ای از جمعیت مواجه‌بود؛ جمعیتی که برای کار و تحصیل به این شهر می‌آمدند و باید به فکر محلی برای زندگی بودند. پس بخشی از این جمعیت تازه‌رسیده ترجیح دادند به مناطق اطراف تهران بروند و در آنجا زمین‌های خارج از شهر را تملک کنند؛ زمین‌هایی که در دو سوی شرق و غرب تهران امتداد داشت. در کنار این اتفاق شغل تازه‌ای هم در تهران به‌وجود آمد که دلالی و تصاحب زمین‌های بی‌صاحب و تملیک آنها بود. از آن جا که مشکلات اقتصادی و درگیری‌های سیاسی داخلی و خارجی، فرصتی به دولت نمی‌داد تا به این وضع رسیدگی کند بخش زیادی از زمین‌های اطراف تهران به این شکل زیر ساخت و ساز رفت و به شهر متصل شد؛ اینگونه محور گسترش شهر از شمالی‌ - جنوبی به سمت شرقی - ‌غربی رفت؛ گسترشی که هرچند رشد تهران را از قبل افسارگسیخته‌تر کرد اما موجب شد تهران از شمال به کوه و از جنوب به کویر محدود شود.
در دوران نخست‌وزیری قوام‌السلطنه و در سال 1325، اراضی سلیمانیه در دولاب تقسیم‌بندی شد تا گروهی از مهاجران با اشغال شمال دوشان‌تپه و چهارصد دستگاه، نخستین مفت‌آباد تهران را شکل دهند. در کنار آن بخشی از مهاجران نیز در اطراف راه‌آهن و امیریه مستقر شدند؛ اتفاقی که سرانجام باعث شد تا دولت دکتر مصدق در سال1331 لایحه ثبت اراضی موات اطراف تهران را به تصویب برساند. دکتر مصدق نیز با استفاده از اختیارات قانونی خود این لایحه را به اجرا گذاشت. براساس این لایحه اراضی موات متعلق به دولت بود و کسی نمی‌توانست آن را به نام خود ثبت کند. تصمیم در مورد اراضی اشغال‌شده نیز به‌عهده دادگاه بود.
بنا به نوشته‌ای در این زمینه در دایره‌المعارف اسلامی، این لایحه باعث شد تا «تملک کلیه اراضی موات شهر به مساحت تقریبی 15میلیون مترمربع به موجب قانون ثبت اراضی موات شهر تهران مصوب 1331شمسی، سرمایه‌ای کلان برای دولت فراهم آورد. با این سرمایه دولت و شرکت‌های ساختمانی با بهره‌مندی از تسهیلات بانک‌های ساختمانی و تقسیم و واگذاری مناطقی نظیر اراضی دره‌قشلاق، گیشا، تهران‌پارس، شهرآرا، یوسف‌آباد، دولت‌آباد، خزانه نهم، مشیریه، امیرآباد، دریان‌نو، زیبا‌شهر، شهرک‌غرب، تهران ویلا، افسریه، نارمک، تهران‌نو، فرح‌آباد، نیروی‌هوایی، مجیدیه و وحیدیه، عباس‌آباد، سلطنت‌آباد، دروس و ضرابخانه، ولنجک و قسمت‌های مهمی از شمیرانات، دست به سودآورترین فعالیت اقتصادی در سال‌های1332تا 1357 بزند.»
این لایحه درگیری‌های زیادی را در یک سال باقی‌مانده برای دولت مصدق به‌وجود آورد، اما در نهایت باعث شد تا حدود شهر گسترش پیدا‌کند. دولت دکتر مصدق همچنین با کمک شهرداری تهران دست به تفکیک زمین‌های برخی از املاک خالصه دولت و واگذاری آن به کارمندان دولت با قسط‌های طولانی‌مدت زد؛ اتفاقی که باعث شکل‌گیری محله‌های یوسف‌آباد، نازی‌آباد و نارمک شد.
زمین‌های یوسف‌‌آباد اهمیت زیادی برای دولت داشت. این زمین‌ها قبل از تقسیم‌بندی شهری نیز وارد شهر تهران شده بود و املاکش در دست دلالان قرار داشت. در سال1331 دکتر مصدق دستور راه‌اندازی بانکی به اسم بانک ساختمان را داد و اراضی یوسف‌آباد را به این بانک سپرد؛ بانکی که به‌علت نبودن نقشه شهرسازی دچار مشکلات زیادی شد اما با اختیاراتی که دولت به آن داده بود و اعتبارات سازمان برنامه، نسبت به تسطیح تپه‌ها و تأمین برق با احداث شبکه مورد‌نیاز و آسفالت خیابان‌ها و نهال‌کاری و مرمت 5 رشته از قنات‌های قدیمی و تکثیر آب آنها از 3 سنگ به 12 سنگ اقدام کرد.»
این بانک شروع به ساخت مجموعه ساختمان‌هایی در این منطقه برای واگذاری به کارمندان دولت کرد که در تاریخ البته به خانه‌های مصدقی هم معروف شد. هرچند واگذاری کامل اراضی یوسف‌آباد و ضمانت اجرایی این اختیارات در سال بعد از کودتا یعنی 1333 ابلاغ شد.
در کنار این، زمین‌های نارمک نیز توسط دولت ساماندهی شد. این منطقه بدون صاحب بود و در اختیار بانک ساختمانی قرار‌گرفت. از آنجا که این منطقه بزرگ بود و زمینی کاملا مسطح داشت دست شهرسازان را باز‌می‌گذاشت. پس با نقشه کاملی، شهرسازی در آن انجام شد و 100 میدان آن شکل‌گرفت. زمین‌های نارمک در 8هزار قطعه از 200 تا 500متر تقسیم شد و به مبلغ متری 10ریال با پیش‌قسط 30ریال از راه قرعه‌کشی واگذار شد.
محله سوم نازی‌آباد بود که به دستور دولت در اختیار بانک ساختمان قرار‌گرفت. نازی‌آباد از روستاهای قدیمی تهران در دوران ناصرالدین شاه بود و به 2800 قطعه زمین 200 تا 600 متری تقسیم و متری 30 ریال واگذار شد. برق و آب این مناطق نیز قرار‌بود تامین شود. هرچند کودتا رشد نازی‌آباد را با کندی مواجه‌کرد.
در کنار این رشد شهری، تهران در فاصله سال‌های 1324 تا 1332 به لحاظ فرهنگی و اجتماعی نیز با تحولات بسیاری روبه‌رو شد. هسته فرهنگی شهر که در دوره پهلوی اول تا حدی در لاله‌زار شکل گرفته بود در این دوران با توجه به آزادی نسبی، گسترش بیشتری پیدا کرد و تئاترهایی مثل فرهنگ، سعدی و جامعه باربد و سینماهای بسیاری کارشان را شروع کردند. کافه‌ها و پاتوق‌های فرهنگی زیادی در این منطقه شکل گرفت. شهر توسط شهرداری سنگفرش شد و آب لوله‌کشی تصفیه‌شده با طراحی جدید به خانه‌ها رسید. البته بخشی از خانواده‌های نسبتا متمول مرکز نیز تصمیم گرفتند که از محله‌های قدیمی به سمت مناطق جدیدی مثل فیشرآباد و امیرآباد نقل‌مکان کنند.
در نهایت اما کودتا بخش زیادی از این اتفاقات را برای مدتی متوقف کرد و مسیر آن را تغییر داد؛ مسیری که بعد از چند سال رکود در آستانه دهه40 تهران را وارد فصل تازه‌ای کرد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید