میثم قاسمی- خبرنگار
«تهران، شهر مناسب دوچرخهسواری نیست.» وقتی از دوچرخهسواری در شهر حرف میزنی، نخستین جملهای که در جواب میشنوی، این است.
بله، کافی است گشتی با دوچرخه در شهر بزنید تا ببینید که واقعا تهران شهر دوستدار دوچرخه و دوچرخهسوار نیست، اما سؤال این است که آیا تهران شهر پیادهروی هست؟ شهر مناسب معلولان چطور؟ شهر مهربان برای بچهها هست؟
جدا از سربالاییها و سرازیریهای تند شهر و اتوبانهایی که پایتخت را تکهتکه کردهاند، تهران فقط برای ماشینها جای مناسبی است. به موضوع توسعه انسانمحور در آینده خواهم پرداخت؛ همینطور درباره شیبهای تند شهر هم مینویسم، اما مسئله امروز این است که با شهری که برای زندگی انسانها مناسب نیست، چه باید کرد؟ آیا میتوانید حدود ۱۰ دقیقه در تهران پیادهروی کنید؛ بدون اینکه از پیادهرو به خیابان بروید، از جوی بپرید، راه را برای موتوریها باز کنید، از لای ماشینهای نمایشگاههای اتومبیل رد شوید و...؟ با کفپوشهایی که زیرشان آب جمع شده چه میکنید؟ ماشینهایی که روی پلها ایستادهاند یا اجناس مغازهها که بخش اعظم پیادهرو را گرفتهاند، پلههایی که امکان تردد با عصا، ویلچر و کالسکه را غیرممکن میکنند و دهها مشکل دیگر، راه را برای زندگی آسان در این شهر بستهاند. اما با این همه، ما پیادهروی میکنیم و بچههایمان را هم با خود میبریم (هرچند متأسفانه معلولان تقریبا از شهر حذف شدهاند.) بهعنوان کسی که در شهر دوچرخهسواری میکند، میگویم این کار، سختتر از پیادهروی نیست. تهران شهری است که در طول چند دهه گذشته، توسعه شتابانی داشته، اما برای انسانها ساخته نشده است. شاید ما به شهردارهایی نیاز داریم که برای ۲۰ سال فقط پیادهرو (پیادهراه نه، پیادهرو) بسازند تا شهر به حالت متعادل برگردد. اما تا آن موقع، نمیتوان زندگی را متوقف کرد. حتی شاید درستتر این باشد که بگوییم این همه خیابان و اتوبان در جواب خواسته ماشینها ساخته شدهاند و اگر قرار باشد شهر، مناسب پیادهها، دوچرخهسوارها، کودکان و... شود، باید مطالبه کرد.
مطالبه زندگی
در همینه زمینه :