این راه ناهموار
شیده لالمی؛ دبیر گروه جامعه
تجربه برگزاری کلاسهای آموزشی آنلاین در ایران، تا پیش از شیوع کرونا تجربهای محدود و عمدتا منحصر به دورههای مختلف تخصصی بود، سایتها و مراکز آموزشی که دورههای آموزشی آنلاین را بهصورت ویدئویی یا صوتی ارائه میکردند اما با استقبال فراگیر متقاضیان مواجه نبودند. شرایط اضطراری ناشی از کرونا، بحث آموزش از راه دور را در ایران وارد مرحله تازهای کرده است. کلاسهای درس آنلاین با سرعت نسبتا قابلتوجهی در حال افزایشاند، اما همچنان درباره استانداردسازی این دورهها و اینکه آموزش از راه دور تا چه اندازه در انتقال مفاهیم آموزشی مؤثر است نقد و نظرهای زیادی وجود دارد. پروژهای مثل مدرسه تابستانی تهران یکی از تلاشهای اخیر برای ساختن یک تابستان مجازی با ارزش افزوده برای دانشآموزانی است که ناگزیر از خانهنشینی هستند.
این تجربه را بهعنوان ایدهای خلاقانه میتوان مورد توجه قرار داد و تحسین کرد اما در کنار آن انتظار این است که معاونت اجتماعی شهرداری تهران که در سالهای اخیر پژوهشهای اجتماعی مختلفی را در مقاطع گوناگون انجام داده از طریق یک پژوهش دقیق به این پرسش پاسخ بدهد که این دورهها به چه میزان اثربخش بودهاند؟ چه گروههایی را در جامعه پوشش دادهاند؟ در چه بخشهایی فاقد کارکرد مؤثر بودهاند و چطور میتوان اثربخشی آموزشی این دورهها را بیشتر کرد و همچنین گستره نفوذش را افزایش داد؟
آنطور که پیداست دستاندرکاران برگزاری این برنامه به این بخش ماجرا هم فکر کردهاند؛ آنچنان که درنظر دارند از طریق شبکه شاد این 5هفته دوره آموزشی را با دانشآموزان دیگر شهرها و روستاهای کشور به اشتراک بگذارند. در اینجا باید یک نکته اساسی و مهم را مطرح کرد و آن سازوکار آموزشی بهکار رفته در این دورههاست. موضوعی که در ماههای گذشته و همزمان با بحث آموزش آنلاین و از راه دور کلاسهای درس هم مطرح بوده است؛ اینکه «آیا همه دانشآموزان در هر نقطهای از کشور از این دورهها بهره یکسانی میبرند؟» دورههای آموزشی که در تهران و برای نوجوانان ساکن پایتخت آمادهسازی شده تا چه اندازه برای نوجوانان ساکن در دیگر مناطق ایران از نظر ارائه مباحث آموزشی و آموزش کارآمد و قابل درک است؟ آیا گروههای مخاطب هدف از نظر آموزشهای پیشینی و مهارتها شرایط یکسانی دارند؟ و پرسش مهمتر اینکه آیا صرفا تولید و توزیع آنلاین دورههای آموزشی میتواند ما را به این جمعبندی برساند که آموزش در زمینه فلان مبحث را تا دورترین نقاط ایران هم رساندهایم؟ اینها پرسشهای مهمی است که اکنون و همزمان با توسعه آموزشهای از راه دور و آنلاین باید پرسید و پاسخهای دقیقی برای آنها جستوجو کرد. منظور از پاسخهای دقیق، پاسخهای برآمده از پژوهشهای دقیق است. بدون پاسخ به این پرسشها این خطر وجود دارد که نظام آموزشی ما در بحبوبه کرونا و مشکلات فراگیر متعدد بیش از آنچه باید فرایند آموزش آنلاین را ساده تلقی کند. همانطور که پیش از این تعداد زیادی از معلمان به همشهری گفته بودند که برای تدریس در کلاسهای آنلاین امسال هیچ آموزشی ندیدهاند. روشن است که آموزش، از پیچیدهترین مهارتهاست و آموزش آنلاین برای ما که تجربه زیادی در این زمینه نداشتهایم و از سر اضطرار به آن تن دادهایم دشواریهای بیشتری دارد.
کسی نمیداند که کرونا دقیقا تا چند وقت دیگر و با چه شرایطی همراه ما خواهد بود. همانطور که نمیدانیم آیا پس از مهار کرونا روال زندگی ما به دوران پیش از شیوع کووید-19 بازمیگردد یا نه؟ آنچه در مورد آموزش از راه دور اهمیت دارد، شناخت پیچیدگی و تفاوتهای این شیوه آموزشی در کنار فرصتهای آن بهصورت توأمان است.
مجازی شدن آموزش را باید بهعنوان یک امکان درنظر گرفت اما امکانی که نیازمند شناخت دقیق اصول و قواعد آموزش آنلاین، حرفهایشدن در این زمینه در کنار استفاده از ابزارهای مناسب است؛ همه اینها به تناسب مخاطبی که قرار است از این طریق آموزش ببیند صرف تولید ویدئو و بارگذاری آن در شبکههای اجتماعی و دیگر شبکهها، اتکا به عددهای ویوها و لایکها و برآورد نسبی مخاطبان، بهمعنای موفقیتآمیز بودن این برنامه آموزشی نیست؛ در راهی که شروع شده(آموزش از راه دور) نادانستههای ما بسیار بیشتر از دانستههاست. این راه به ظاهر هموار اما در واقع مملو از دستاندازهای ناشناخته است و حالا حالاها باید رویکرد اکتشافی و سختگیرانه و پر پرسشمان درباره چیستی و چگونگی آن ادامه داشته باشد. در غیر این صورت این خطر بالای سر ماست که به دام خوشباوری بیفتیم؛ باور به اینکه آموزش آنلاین را توسعه دادهایم و شرایط چقدر هم بهتر شده و چه و چه؛ اما آنسو آموزشدیدگان کمصدایی ایستاده باشند و بر جایمانده با انبوه پرسشهای بیپاسخ و مهارتهای نصفه و نیمه.