سیدحسن مسقطی
گزارشی از یک دعوای خانوادگی
سیدمحمدحسین محمدی
دعوای میان عارف و فقیه، دعوایی نیست که مربوط به امروز و دیروز باشد. از صدر اسلام این نزاع وجود داشته و تا روز آخر نیز وجود خواهد داشت. یکی از جریانهای عرفانی بحثبرانگیز 100 سال اخیر، سیدعلی قاضی و نسلی از شاگردان اوست. سیدعلی قاضی عارفی بود روحانی، که بزرگانی همچون علامه طباطبایی وآیتالله بهجت در خدمتش شاگردی میکردند و او را استاد بزرگ خود میدانستند. سیره رفتاری سیدعلی قاضی و شاگردانش، چه در نجف و چه در ایران این بود که تا جای ممکن از تنش و درگیری اجتناب میکردند با این همه گاهگاهی آتش این نزاعهای سرکوبشده سر از زیر خاکستر بیرون میآورد.
در میان شاگردان سیدعلی قاضی، سیدحسن مسقطی، عارفی نامآشنا بود که سرنوشت، او را به نمادی از قدرتنمایی جریان فقاهتی حوزههای علمیه در برابر جریان عرفانی تبدیل کرد. او تنها یک شاگرد معمولی نبود، از نفر فلسفه نجف به شمار میآمد و براساس برخی نقلها حدود 500شاگرد داشت. احتمالا همین بروز و ظهور شاگردانش بود که سبب شد از میان چهرههای عرفانی، او همان کسی شود که در تیررس سیدابوالحسن اصفهانی قرار گرفت. سید ابوالحسن اصفهانی، فقیه و مرجع عام شیعیان در تقابل با جریانی که توسط سیدعلی قاضی شکلگرفته بود، سیدحسن مسقطی را برای تبلیغ به مسقط اعزام کرد. این اعزام تعبیر محترمانهای از اخراج و تبعید بود. سیدحسن مسقطی که پیشتر همه او را با عنوان سیدحسن اصفهانی میشناختند به مسقط رفت و بیش از نیمی از سالهای تبعید را در مسقط گذراند. بعد از مدتی مسقط را به مقصد هند ترک گفت و تا آخرین سال حیاتش، 1310 در هند اقامت داشت. تبعید سیدحسن مسقطی اگرچه آخرین رویارویی جریان فقها و عرفا نبود اما پس از آن دیگر هیچگاه چنین حجمی از تنش میان این دو جریان اتفاق نیفتاد؛ حتی زمانی که درس فلسفه علامه طباطبایی به امر آیتالله بروجردی تعطیل شد.