• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
چهار شنبه 9 اسفند 1396
کد مطلب : 8155
+
-

یادداشت

نبرد خیر و شر در برنامه 90

نبرد خیر و شر در برنامه 90

هیوا یوسفی سردبیر نبرد خیر و شر در برنامه 90 چرا اصرار داریم همه بحث‌ها را تبدیل به جنگ حق و باطل کنیم؟ نمی‌شود مثل عادل با انتقال یک باشگاه از استانی به استان دیگر مخالف بود و در عین حال قبول کرد که از نظر قانون و مقررات تخلفی انجام نشده است؟ مگر فدراسیون یا سازمان تربیت‌بدنی در زمان انتقال پاس مقرراتی داشته‌اند که با این انتقال نادیده گرفته شده است؟ دقیقا کدام قانون نقض شده است؟ نمی‌شود مثل عادل، دلمان برای نوستالژی‌های پاس تنگ شود ولی در عین حال بپذیریم که پاس حتی وقتی قهرمان آسیا بود هم، هزار نفر طرفدار نداشت؟ نمی‌شود حسرت اصغر شرفی، حسین فرکی، وحید هاشمیان و نکونام و ...را درک کرد که می‌گویند بخشی از گذشته فوتبالی‌شان با سقوط پاس گم شده اما در عین حال به یاد آورد که راه‌آهن،  هما، آرارات، وحدت، شموشک، استقلال رشت و شاهین بوشهر سال‌هاست جایی در سطح اول فوتبال ایران ندارند بدون آنکه مثل پاس از شهری به شهر دیگر کوچ داده شده‌باشند؟ اینکه نماینده مجلسی که دنبال بردن یک تیم لیگ برتری به شهرش است، دلش برای فوتبال نمی‌سوزد و با این انتقال برای رأی مردم هم خواب‌ها دیده، محتمل است اما اگر همین نماینده یا هر فرد دیگری بپرسد چرا نیروی انتظامی هر سال میلیاردها تومان پول مردم را خرج تیمی می‌کرد که هزار طرفدار هم نداشت، چه جوابی می‌توان به او داد؟ عادل افتخارش این است که نگذاشت تیم نفت از تهران بیرون برود. خیلی از ما روزنامه‌نگاران هم کمکش کردیم. همین نفت یک سال بعد از آن ماجرا قهرمان جام‌حذفی ایران شد، اما حتی با وجود این قهرمانی و صعود به لیگ قهرمانان آسیا، سال بعدترش اتفاقاتی برایش افتاد که بی‌شباهت به سیرک نبود. چرا؟ چون مالکانش فهمیدند که نه قهرمانی در جام‌حذفی و نه صعود به لیگ قهرمانان آسیا، ارزش افزوده‌ای برای آنها ندارد. چه تضمینی وجود داشت که پاس در تهران بماند و بلایی که سر نفت و راه‌آهن آمد، سرش نیاید؟ پاس از نیروی انتظامی پول می‌گرفت و نفت از وزارت نفت. هر 2‌ارگان روزی به این نتیجه رسیدند که با این روند سریع گران شدن فوتبال و چند برابر شدن دستمزد فوتبالیست و مربی، دلیلی ندارد هر سال میلیاردها تومان خرج کنند بدون هیچ عایدی. فقط برای خوشحالی یک جمعیت بیست- سی نفری‌. آینده همه تیم‌های بدون طرفدار به تیرگی سرنوشتی است که پاس، راه‌آهن و نفت تهران دچارش شدند. فوتبال بدون طرفدار شانس زندگی ندارد. تازه حتی اگر طرفدار هم داشته باشی، با این افزایش لجام گسیخته قیمت بازیکن‌ها و مربی‌ها، با این نامشخص بودن منابع درآمدزایی پایدار، باز هم محکوم به فناست. این سرنوشت دیر یا زود یقه سایپا، پیکان، حتی ذوب‌آهن و سپاهان و تیم‌های پرطرفدار دیگر را هم خواهد گرفت، مگر آنکه ۴‌نفر آدم عاقل و دلسوز در فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش پیدا شوند و چاره‌ای بیاندیشند. البته لازم نیست چرخ را از ابتدا اختراع کنند. کافی است همین سیستم مجوز دهی باشگاه‌ها را که کنفدراسیون آسیا سال‌هاست اجباریش کرده، پیاده کنند. به جای آنکه به چشم تهدید نگاهش کنند و با سندسازی و گزارش‌های دروغ دادن درباره وضعیت باشگاه‌ها، دورش بزنند، از آن برای جراحی تن این بیمار رو به موت استفاده کنند.

این خبر را به اشتراک بگذارید