• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
شنبه 12 مرداد 1398
کد مطلب : 70021
+
-

انسان معاصر به روایت‌ نمایش‌نامه‎‌های کُردی

نیکبخت، نمایش‌نامه‎نویس: تئاتر شهرستان‎ها تا حد جشنواره‌ها تقلیل پیدا کرده و چیزی به‌عنوان جریان خلاق، آزاد و مستمر تئاتر نداریم

گفت‎وگو
انسان معاصر به روایت‌ نمایش‌نامه‎‌های کُردی

محمد توفیق مشیرپناهی |  سنندج- خبرنگار:


نمایش‌نامه‌نویسی در ادبیات و تئاتر کردستان پیشینه‌ای طولانی ندارد. تک‌اثرهایی از شاعران و نویسندگانی مانند شیرکو بی‌کس (نمایش‌نامه «کاوه آهنگر») وجود دارد، اما شخصیت جداگانه نمایش‌نامه‌نویس تنها از دهه 40 هجری شمسی در ادبیات کردستان سر برآورد. آنچه از مستندات برمی‌آید شکل جدی تئاتر از مدارس- عموما سنندج- و در دهه 40 شروع شده است؛ ابتدا با متن‎های خارجی یا چاپ شده وطنی و بعدا با جسارت و هوشمندی نویسندگان جوان آن دوره. 

امروز اما با نسلی روبه‌رو هستیم که دغدغه‎های خود را دارند و گوشه‎هایی از جهان آشفته انسان معاصر را می‎نویسند تا بر صحنه نمایش داده شود. «صابر نیکبخت» (متولد 1347 در سنندج) از این نسل جوان نمایش‎نامه‎نویسان است. آخرین اثر نمایشی صابر نیکبخت، نمایش‌نامه «پهلوان نادر» در خرداد امسال روی صحنه رفت. گفت‎وگوی همشهری را با وی در ادامه می‎خوانید. 


از چه سالی به شکل حرفه‎ای وارد فضای تئاتر کردستان شدید؟ 

از اوایل دهه 70. چند سالی می‎شد بعد از دوران فترت و خاموشی تئاتر شهرستان‎ها در دهه 60، به همت تئاتری‎ها دوباره انجمن‎های نمایش جان گرفته بود. ابراهیم کاظمی، بهمن مرتضوی فقید، محمد عبدالملکی، توفیق ملکی و... با درخشان و طوفانی کار را آغاز کرده بودند. آن وقت‎ها من هنرجوی جوان انجمن نمایش بودم. تاریخ تئاتر را زیر نظر استاد «پرویز فاضل‎نژاد» می‎خواندیم و بدن و بیان را با آقای ابراهیم کاظمی آموزش می‎دیدیم. 

اوایل فعالیت تئاتری‌تان بازیگری هم می‌کردید؟ 

داستان بازیگری من خنده‌دار است. اوایل دهه 70 در نمایش «جدالی دیگر» به کارگردانی آقای ابراهیم کاظمی من و چند نفر از هنرجوها نقش‌ بندی‌ها را داشتیم. ما در فضای نیمه تاریک صحنه پشت میله‌ها به حالت نزار میله‌ها را گرفته بودیم و با هم پا می‌کوبیدیم زمین و می‎گفتیم «رها کن بند را... رها کن...» این اولین و آخرین دیالوگم در حوزه بازیگری تئاتر است.‌ 

در زمینه نمایش‌نامه چه آثاری تولید کرده‎اید؟ 

من از دهه 70 و تا میانه دهه 80 نمایش‌نامه‎های فارسی می‎نوشتم، از جمله «ساج سوزان»، «چال سگ»، «صبح بیاض»، «چند روایت از سفری تایید نشده»، «زیباترین چشم‎ها»، «طرح اصولی یک شایعه»، «هند» و... از نوشته‌های آن سال‌ها هستند. بعدها که نوشتن نمایش‌نامه‌های کُردی را شروع کردم، آثار شخصی‌تری به نام‌های «ده‌نگ نازار و گاوه‌رو»، «بالنده‌کان گه‌رمیان»، «پانکیه‎کان»، «پاله‎وان نایر» و «سرپل» را نوشتم. از میان آثارم تا به حال 3 کتاب نمایش‌نامه به نام‎های «ده‌نگ نازار و گاوه‎رو»، «پاساری» و «لک‌لک‌ها» چاپ شده است و نیز چند نمایش‌نامه دیگر در نوبت چاپ هستند. 

کدام اثرتان را بیشتر از بقیه دوست دارید و چرا؟ 

نمایش‌نامه «ده‌نگ نازار و گاوه‎رو». این نمایش‌نامه داستان دختری را روایت می‎کند که بین مهاجرت و ماندن کنار پدر پیرش که بیست‌وسه سال نخوابیده، مردد مانده است و سرانجام خود نیز شبیه پدرش می‎شود. این اثر اولین نمایش‌نامه من به زبان کُردی بود، شخصیت‌ها، مکان‌ها و اتمسفر کلی اثر برایم بسیار خاص است. 

کدام پرسوناژی را که خلق کرده‌اید، بیشتر از بقیه می‌پسندید؟ 

«اسد زخمی» را دوست دارم که شه‎لان بر جاده سید صادق دوچوپی می‌رقصد؛ در نمایش‌نامه «پاساری». پیرمرد نمایش‌نامه «چال سگ» راوی بخشی از حرمان‎های شخصی‎ام است. با «دلقک» در نمایش‌نامه «چند روایت از یک سفر تایید نشده» خندیده‎ام. «ئاغه» را در نمایش‌نامه «ده‎نگ نازار و گاوه‎رو» با تمام وجودم حس می‎کنم و «ساخان» را که بسیار صمیمی و جاندار است. همواره نگران «دکتر رحمان» در نمایش‌نامه «بالنده‎کان گه‎رمیان» بودم که نمیرد و مرد. هنوز صدای «جوانمیر» را در نمایش‌نامه «پانکیه‎کان» در ته آب‎های روار می‎شنوم و تمام مسیر «هه‏جیج» تا کامیاران را با پاهای مصنوعی «هه‎نار»- شخصیت زن این نمایش‌نامه- دویده‏ام. من خوشحالم که این شخصیت‏ها را به جایی از مهتابی دنیا آویخته‌ام. آنها کمند اما سخت زنده، صادق و صمیمی‌اند. 

درباره وضعیت نمایش‌نامه‌نویسی امروز کردستان توضیح دهید.

ما در تئاتر کردستان شخصیت‌های بزرگ و تاثیرگذار زیادی داریم که بعضی از آنها چهره‌های بزرگ ملی و حتی جهانی هستند. نام‌های بزرگی چون دکتر قطب‌الدین صادقی، بهروز غریب‌پور، سهیل پارسا، ناصح کامکاری و... بر تارک تئاتر ما می‌درخشند. اما آنچه ما به‌عنوان جریان نمایش‌نامه‌نویسی امروز در کردستان از آن یاد می‌کنیم و طیف گسترده و متنوعی از نویسندگان جوان و میانسال ما را در بر می‌گیرد، با کاستی‌ها و مشکلات عدیده‌ای مواجه است. 

حقیقت امر این است که نمایش‌نامه برای اجرا نوشته می‌شود و تئاتر یک فعالیت جمعی است. در واقع مدیریت اجرایی، امکانات سخت‌افزاری، بودجه‌ریزی، عوامل تولید، دانش و تخصص، مخاطب، جریان سازنده نقد و... در تعیین مدیوم و سطح تولیدات نمایش‌نامه تاثیر دارند. بنابراین انتظار این‌که یک نویسنده ما در خلأ یک اثر جهانی تولید کند، بسیار دور از ذهن است و اگر این اتفاق هم بیفتد ما تنها یک نویسنده خوب داریم، اما چیزی به نام جریان نمایش‌نامه‎نویسی نخواهیم داشت. 

برای یک اتفاق خوب و فرخنده در تئاتر ما باید یک جریان مدیریتی فهیم موجود باشد. سازوکار جذب و تخصیص عادلانه بودجه موجود باشد. سالن‌های تئاتر خوب در مکان‌های مناسب به ‌وجود آید. نیروی‌های متخصص و کاربلد تربیت و جذب بدنه تئاتر شوند. امکان دانش‌افزایی، تعامل و به‌روز شدن فراهم شود. جریان نقد مکتوب توسط طیف متکثری از منتقدین تئاتر، ادیبان، جامعه‎شناس‌ها، روان‌شناس‌ها و... شکوفا شود و حتی تربیت مخاطب تئاتر مورد توجه قرار گیرد. در این صورت است که تئاتر ما به تأسی از یک مکانیسم سازندهمی‌تواند شکوفا شود و نویسندگان بزرگ پا به عرصه وجود بگذارند. 

به نظر می‎رسد بخش عظیمی از آنچه به عنوان جریان نمایش‌نامه‌نویسی در استان کردستان وجود دارد، تنها مبتنی بر تلاش، عرق‌ریزان روحی و سماجت فردی نمایش‌نامه‌نویسان ماست و نه یک مکانیسم سازنده هدایت شده. گذشته از آن، تئاتر شهرستان‎ها تا حد ‎جشنواره‌ها تقلیل پیدا کرده است و چیزی به‌عنوان جریان خلاق، آزاد و مستمر تئاتر وجود ندارد. بنابراین نویسندگان به شکل غیرارادی در این چرخه معیوب گرفتار آمده‌اند و آثار آنها در حد سلیقه‌های جشنواره‌ها مانده است. 

طی سال‎های اخیر یک جریان نمایش‌نامه‎نویسی در سنندج شکل گرفته است، درباره آن توضیح دهید.  

یک‌بار به طور اتفاقی در کتاب وزین «تاریخ آموزش و پرورش استان کردستان» نوشته «حیرت سجادی» اشاره‌ای کوتاه به اجرای نمایشی در مدرسه‌ای مدرن در سنندج و در اواخر دوران قاجار را خواندم. اشاره‌ای به متن یا نویسنده آن نشده بود، اما دلیلی نداردکه یکی از معلمان مدرسه نبوده باشد. در ادامه چه‌بسا در گذشته اجرای نمایش‌واره‌هایی نیز در جشن‌ها و اعیاد ملی داشته‌ایم که باز هم دلیلی ندارد شَم نویسندگی اجراکنندگان محلی آن در موضوع و ساختار متن تاثیر نداشته باشد. انتخاب یک زمان و یک نویسنده برای شروع نمایش‌نامه‌نویسی به شکل جدی بسیار مشکل است. از مستندات چنین برمی‌آید که شکل جدی تئاتر از مدارس و در دهه 40 شروع شد. 

ابتدا با متن‎های خارجی یا چاپ شده وطنی و بعدا با جسارت و هوشمندی نویسندگان جوان آن. در غایت اجراهای دهه 40 از نظر انتخاب متن، جریان تولید، جایگاه اجرا، حضور مخاطب و... به مفهوم تئاتر امروزی نزدیک است و متون خاص نوشته شده در این برهه تاریخی را می‌توان به عنوان شروع نمایش‌نامه‌نویسی مضبوط در سنندج در نظر گرفت.

امروز با نسلی روبه‌رو هستیم که دغدغه‎های خود را دارند و گویا در جهان آشفته جنگ و ویرانی، زیستن سخت، امید و شادمانی به دنبال انسان معاصر و آنچه بر سرش می‎آید و آنچه جنگ و ویرانی‌ها برایش به ارمغان آورده، هستند. جغرافیای کردستان نیز از این سرنوشت بی‌سهم نیست و گوشه‎هایی از این سرنوشت و فجایع را روی صحنه و به قلم نمایش‌نامه‌نویسان نسل امروز می‎بینیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید