• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
شنبه 19 آبان 1397
کد مطلب : 36841
+
-

اولویت سیاست‌های راهبردی پیشنهادی برای شهرداری

یادداشت
اولویت سیاست‌های راهبردی پیشنهادی برای شهرداری

عباس عبدی | روزنامه‌نگار

این یادداشت خلاصه‌ای از نتایج یک پژوهش ثانویه از پیمایش‌های دوگانه از نظرات مردم درباره شهرداری تهران است که در شهریور1396 و خرداد1397، یعنی اولی در پایان دوره آقای قالیباف و آغاز شورای جدید و دومی نیز حدود 9‌ماه بعد از آغاز به‌کار شورای جدید از سوی بنده انجام شده است.

به‌طور کلی در هر دو پیمایش، ارزیابی مردم از وضعیت و وجوه گوناگون شهر کمابیش مشابه است. اگر ارزیابی و پاسخ مردم را در 5مقوله بسیار مطلوب تا بسیار نامطلوب طبقه‌بندی کنیم، موضوعات شهری حدوداً به این ترتیب در این 5طبقه از پاسخ و رضایتمندی قرار می‌گیرند.

1. بسیار مطلوب؛ شامل وضعیت مترو و حمل‌ونقل عمومی و...
2.مطلوب؛ شامل وضعیت فضای سبز و زیباسازی و...
3.متوسط؛ شامل جمع‌آوری زباله، نظافت شهر، وضعیت پیاده‌روها و...
4.نامطلوب؛ شامل فقدان ایمنی، و فقدان نظم در ساخت‌وساز و معماری، نابرابری شمال-جنوب شهر، و کودکان کار و دستفروشان و...
5.بسیار نامطلوب؛ شامل تکدی‌گری، ترافیک، آلودگی هوا، فساد، کارتن‌خوابی و...

اولویت سیاست‌های راهبردی پیشنهادی برای شهرداری تهران

این ارزیابی مردم به‌نسبت منصفانه است و با مشاهدات نیز تأیید می‌شود و نشان می‌دهد که مردم اسیر داوری‌های صفر و یکی نیستند. آنها براساس آنچه می‌بینند داوری می‌کنند. هرچند برخی از افراد هستند که داوری‌های غیرمنصفانه‌ای دارند، ولی غالب مردم منصفانه ارزیابی کرده و یا نظر داده‌اند. این ارزیابی نشان می‌دهد موضوعاتی که عموما و وجه غالب آنها با امکانات مالی و به‌طور کلی سخت‌افزاری انجام می‌شود، مورد رضایت مردم و در حد بسیار مطلوب و مطلوب بوده است. پل، اتوبان، اتوبوس، فضای سبز و... از این جمله‌اند. در نقطه مقابل موضوعاتی که عموما و وجه غالب آنها نیازمند اراده مدیریتی و پرداخت هزینه‌های اجتماعی و نیز استفاده از فکر و دانش و نرم‌افزار است، در وضعیت نامطلوب و بسیار نامطلوب قرار دارد. این ارزیابی مردم بهتر از هر چیز دیگری واقعیت شهر تهران را نمایان می‌کند، ارزیابی مردم در هر 2پیمایش کمابیش مشابه هستند.

براساس داوری مردم، نمره مدیریتی که به آقای قالیباف داده‌ شده حدود ۱۳ از ۲۰ است و می‌توان آن را متوسط دانست. ولی آنچه بیش از هر مفهوم دیگری بر این نمره مدیریتی اثرگذار است، میزان احساس راحتی مردم از زندگی در تهران است. بنابراین هر اقدامی که موجب افزایش این احساس شود، به‌طور مستقیم می‌تواند به ارزیابی مثبت از عملکرد مدیریت شهری منجر شود و این مهم‌ترین عامل در تبیین ارزیابی عملکرد مدیریت شهری و شهردار است. ولی یک مشکل مهم نزد مدیریت شهری تهران وجود دارد؛ اینکه امید مردم به حل مشکلات شهری درصورت ادامه وضع موجود بسیار اندک است. اگر میزان امیدواری متوسط به حل مشکلات را برابر با 1 بدانیم، میزان امیدواری مردم به حل مشکلات شهر تهران درصورت ادامه وضع موجود ۱۹ است که بسیار پایین است. بنابراین مدیریت شهر تهران اگر نتواند اقداماتی انجام دهد که این امید را بازسازی کند، ممکن نیست نگرش مثبتی نسبت به‌خود ایجاد کند و اگر این نگرش نیز ایجاد نشود، نه‌تنها تأثیر منفی بر عملکرد مدیریت شهری خواهد گذاشت، بلکه همراهی و مشارکت مردم نیز کاهش خواهد یافت و اداره شهر در نهایت به رکود می‌انجامد. بنابراین شاید بتوان گفت که اولویت اول مدیریت شهری ایجاد امید نزد مردم نسبت به حل مشکلات شهری در آینده است و این کار مستلزم تغییر وضعیت روند موجود است.

این روند چگونه و در چه زمینه‌ای می‌تواند تغییر کند یا ظرفیت آن را دارد که تغییر کند؟ از 5مقوله سطح رضایتمندی مردم تهران، مقولات اول و دوم را باید حفظ کرد و ارتقا داد. حتی ارتقای این‌دو یعنی حمل‌ونقل عمومی، امکانات تفریحی و ورزشی و فضای سبز و زیباسازی در پرسش‌های دیگر نیز مورد توجه و اشاره مردم بوده است. ولی تأکید بر توسعه شهر تهران براساس این 2مقوله و فراموش کردن موارد دیگر و یا در اولویت‌های پایین قرار دادن آنها صحیح نیست. چرا؟ در درجه اول موجب افزایش شکاف در رضایت مردم از سطوح گوناگون امور شهری می‌شود و این موجب کاهش احساس راحتی زندگی در شهر می‌شود. رضایت و راحتی زندگی در شهر، محصول تناسب میان وجوه زندگی شهری است. حمل‌ونقل، امنیت، زیبایی، پاکیزگی هوا و محیط، ترافیک، دسترسی به امکانات مورد نیاز، مسائل اجتماعی و... همه باید کمابیش در یک سطح از راحتی باشند، در غیراین صورت میزان راحتی زندگی شهری براساس بدترین و کم‌کیفیت‌ترین وجه زندگی شهری ارزیابی خواهد شد. اگر یک شهر خوش‌آب‌وهوا و با حمل‌ونقل عالی و... باشد ولی امنیت نداشته باشد یا امنیت آن پایین باشد، کیفیت راحتی زندگی از نظر مردم متناسب با وجه اخیر یعنی فقدان امنیت ابراز خواهد شد. و برعکسِ آن نیز درست است.

اگر امنیت کامل برقرار باشد، ولی شهر آلوده و فاقد حمل‌ونقل کافی باشد رضایت و راحتی مردم براساس کیفیت این وجه ابراز می‌شود. بنابراین وظیفه و راهبرد مدیریت شهر تهران باید مبتنی بر بهبود کیفیت ابعادی از زندگی شهری باشد که میزان رضایتمندی مردم از آن پایین است، تا از لحاظ رضایت و کیفیت زندگی توازنی معقول میان وجوه گوناگون زندگی شهری ایجاد شود. علت دیگری که توسعه و مدیریت شهری تهران را با تأکید بر 2مقوله اول دچار مشکل می‌کند، تکیه آنها بر منابع مادی است. بعید است شهرداری تهران قادر باشد مثل گذشته منابع مالی لازم را برای طرح‌های پرطمطراق تهیه کند. زیرا بسیاری از منابع شهری پیش‌فروش شده و از لحاظ مالی، شیره شهر کشیده شده است. علاوه بر اینکه مردم نیز چنین انتظاری ندارند که با فروش تراکم و برج‌سازی، باید درآمد شهرداری را افزایش داد، چون این نوع تأمین درآمد می‌تواند بر مشکلات ترافیک، آلودگی هوا، جمعیت زیاد و فاصله طبقاتی بین شمال و جنوب به‌عنوان مهم‌ترین و حادترین مسائلی که از سوی مردم عنوان شده، تأثیرگذار باشد.

یکی از مهم‌ترین یافته‌های پژوهش حاضر این حقیقت است که مهم‌ترین عامل بر میزان احساس رضایت و راحتی مردم از زندگی شهری، برحسب درک و تصور آنان از راحتی زندگی در محله سکونتی آنان شکل می‌گیرد. بنابراین با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از زندگی شهری مردم و به‌ویژه خانواده درون محله می‌گذرد، راهبرد واقعی برای اداره شهر نه تأکید بر پروژه‌های کلانشهری، بلکه بر بهبود وضعیت هر محله است.

یافته مهم دیگر اینکه احساس و ارزیابی مردم نسبت به یکدیگر در ارزیابی از عملکرد شهرداری مؤثر است و این پذیرفتنی است؛ چراکه رضایت ما از زندگی شهری در عمل با رضایت ما از تعامل با دیگران در هم تنیده شده است. برای نمونه یکی از موضوعاتی که متأسفانه هیچ‌کدام از مدیریت‌های شهرداری در سال‌های اخیر به آن توجه نکرده‌اند حل مشکلات آپارتمان‌نشینی و اختلافات میان ساکنان آن است. شهرداری‌ها به‌جای ساختن پل و اتوبان و تونل یا حداقل در کنار آنها باید قدری به این مسئله بپردازند که مسئله صبح تا شب مردم است و اثرات آن بر احساس راحتی و رضایت مردم از زندگی بسیار بیشتر از داشتن چند اتوبان و تونل و پل است. نکته‌ای دیگر که می‌توان به آن اشاره کرد و به‌عنوان موضوعی درون‌سازمانی هم بر عملکرد سازمان شهرداری و هم بر نگرش مردم تأثیر زیادی دارد، مسئله فساد اداری است. حدود یک‌سوم از پاسخگویانی که به دلایلی برای پیگیری امورشان در طول یک‌سال گذشته به شهرداری آمده‌اند، گفته‌اند از آنان تقاضای رشوه و زیرمیزی شده است. از این‌رو، از سوی مردم مبارزه با آن به‌عنوان دومین ویژگی شهردار خوب مطرح شده است.

راهبردهای مدیریت شهری را می‌توان از خلال انتظارات مردم به‌دست آورد. شهر بیش از هر مقوله دیگری پیوندی عمیق با ارزیابی و احساسات و مشارکت مردم دارد. هنگامی که مردم در توصیف از تهران، آن را با آلودگی حاد قرین می‌کنند، به منزله آن است که کاهش آن در اولویت‌های اول مدیریت شهری باید باشد و چه‌بسا توسعه اتوبان و پل و تونل این وضع را تشدید کند و تخفیف ندهد. هنگامی که مردم، تهران را شهری با مسائل و آسیب‌های اجتماعی توصیف می‌کنند و روزبه‌روز نیز به ابعاد کارتن‌خوابی، کودکان کار و... آن افزوده می‌شود، طبیعی است که مدیریت شهری باید بهبود این امور از شهر را وجه همت خویش قرار دهد. یا هنگامی که شکاف میان مناطق شمال-جنوب در تهران را یکی از مشخصه‌ها و ممیزه‌های شهر تهران معرفی می‌کنند، باید ایجاد تعادل و کاهش این شکاف در دستور سیاست‌های شهری قرار گیرد و از همه مهم‌تر هنگامی که شنیدن نام شهرداری همراه و مقارن شود با فساد اداری، لازم است که بهبود ملموس این ویژگی در دستور کار مدیریت شهری قرار گیرد و هرگونه سیاستگذاری متفاوت از آنها، کمکی به حل مسائل شهر و افزایش احساس رضایت و راحتی مردم نخواهد کرد.

پیشنهادها

آنچه به‌عنوان پیشنهاد عرضه می‌شود، نکاتی است که در بین سطور تحلیلی بالا آمده است و در اینجا به‌صورت فهرست‌وار مورد اشاره قرار می‌گیرد.

1- تلاش برای تغییر وضعیت روند موجود و تقویت امید نزد مردم نسبت به حل مشکلات شهری.

2- همه‌جانبه دیدن ابعاد زندگی شهری و تلاش برای ارتقای متوازن منطقه‌ای و موضوعی آنها. از این‌رو، تمرکز بر ابعادی که رضایتمندی در آنها پایین است و مسائلی که حاد تلقی می‌شود، می‌تواند از عدم‌توازن رضایتمندی ابعاد گوناگون زندگی بکاهد.

3- تقویت سیاست محله‌محوری و رفع نقاط ضعف روندهای کنونی در این زمینه برای افزایش رضایتمندی محله‌ای به‌عنوان مهم‌ترین عاملی که به پایداری اجتماعی و در نهایت احساس راحتی زندگی در شهر می‌انجامد.

4- توجه به روابط اجتماعی ساکنان شهر، به‌ویژه در سطح محله و همسایگی‌ها و بررسی و تدوین و اجرای راهکارهای تقویت این نوع روابط به‌عنوان بستر احساس رضایت زندگی در محله و شهر.

5- تداوم فرایند شفاف‌سازی و تقویت نظارت‌های سازمانی بر عملکرد بخش‌های گوناگون و تقویت سازوکارهای مشارکت محله‌ای و نظارت مردمی بر تصمیم‌سازی‌ها و عملکردها.

این خبر را به اشتراک بگذارید