• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
سه شنبه 2 مرداد 1397
کد مطلب : 24166
+
-

خالق قصه‌های مجید با حضور در تنها کتابخانه اوتیسم، به بچه ها انگیزه و انرژی داد

«شما که غریبه نیستید»

«شما که غریبه نیستید»

مریم شریفی| خبرنگار:

منطقه 11


رؤیاها را که باور کنی، واقعی می‌شوند. زودتر از آنچه فکرش را کنی. شاهدانش لبخند بچه‌های اوتیسم است که در کمتر از 2ماه از افتتاح نخستین کتابخانه اوتیسم، یکی از بزرگ‌ترین آرزوهایشان رنگ واقعیت به خود گرفته است. حضور«هوشنگ مرادی کرمانی» نویسنده نام آشنای کشور در کتابخانه انجمن اوتیسم در محله حشمت‌الدوله، اتفاق خوشایندی بود که بار دیگر قدرت رؤیاها را اثبات کرد، رؤیای فرزندان پرتلاش این انجمن در میزبانی از چهره‌های شناخته شده ادبی، هنری و ورزشی در کتابخانه جمع و جورشان. اتفاقی که با عضویت خالق قصه‌های مجید در این کتابخانه کوچک اما باصفا، دل بچه‌های اوتیسم را به ادامه راه قرص‌تر کرد. 
    
همه آمده‌اند؛ از پدرام، تورج، فرید و امیر گرفته تا صباح، علیرضا، آرتین و حمیده سادات. اضطراب شیرین برای دیدار با مهمان ویژه امروز، قرارِ نشستن را از آنها گرفته و همگی به انتظار ایستاده‌اند. آن مرد خوش‌پوش که سلانه سلانه از پیچ تند پله‌های بلند ساختمان انجمن اوتیسم گذشته و در آستانه در ظاهر می‌شود، گل از گل‌شان می‌شکفد و «تورج سهرابی حقگو» می‌شود زبان گویایشان برای توصیف این هیجان‌زدگی: «به انجمن اوتیسم ایران خوش آمدید. از اینکه در کنار ما هستید و در دنیای ما قدم گذاشته‌اید، خیلی خوشحالیم. همراه ما بمانید و برایمان دنیایی سبز بسازید.» و پاسخ استاد هوشنگ مرادی کرمانی به این خوشامدگویی صمیمانه، آغوش محبتی است که برای تورج باز می‌کند. دورهمی امروز، فرصت مغتنمی است برای ارائه توانمندی‌های بچه‌های اوتیسم؛ نوجوانان و جوانان شایسته‌ای که مهارت‌هایشان پشت تصویر کلیشه‌ای و ناقص جامعه از افراد مبتلا به اختلال اوتیسم پنهان شده است. سخنوری تورج که توجه مهمان خاص جلسه را جلب می‌کند، مسولان انجمن به او می گویند این تنها هنر پسر خوشروی انجمن نیست و مهارت او در نواختن پیانو هم تماشایی است. وقتی «فرید دادجو» مهندس آی.تی و مدرس کامپیوتر با قامت راست در صدر مجلس می‌ایستد و با افتخار می‌گوید همه کلیپ‌های برنامه امروز ساخته اوست، تشویق استاد شامل حال او هم می‌شود. 


اوتیسم سکوی پیشرفت است

نوبت که به «پدرام میرعظیمی» کارشناس ارشد مدیریت فرهنگی و‌ بانی راه‌اندازی نخستین کتابخانه اوتیسم می‌رسد، دوباره لبخند تحسین بر لب خالق قصه‌های مجید می‌نشیند. آنجا که پدرام می‌گوید: «خیلی‌ها به من گفتند: نمی‌توانی. اما من توانستم کتابخانه‌ام را راه‌اندازی کنم. از مسئولان انجمن و دوستانم ممنونم که مرا کمک کردند.» او باور دارد بچه‌های اوتیسم دیوار به دیوار موفقیتند و برای در آغوش کشیدن آن فقط به حمایت نیاز دارند: «اوتیسم یک بیماری نیست، بلکه سکوی پیشرفت است. فقط کافی است به ما اعتماد کنید.» 


با هم غریبه نیستیم

«من سختی‌های زیادی را پشت سر گذاشته‌ام. از یک دالان پر از فقر، تنهایی، وحشت، بی‌کسی و بی‌محبتی گذشته و به امروز رسیده‌ام. با حس و حال خانواده‌هایی که یک عضو ویژه با بیماری حوزه اعصاب و روان دارند، آشنا هستم چون فرزند پدری با این بیماری بوده‌ام. با توجه به ویژگی‌هایی که او داشت، می‌توانم بگویم تقریباً یک فرد اوتیستیک بود؛ گاهی بسیار شاد و گاهی غمگین بود، نمی‌توانست با دیگران ارتباط برقرار کند و همیشه در خودش بود. همه انگیزه‌ام از حضور در این جمع این است که جامعه بداند، خانواده‌هایی دارای فرزندانی هستند که قدری با بچه‌های دیگر متفاوتند. آنها گرچه ویژگی‌های خاصی دارند، اما از ما هستند و باید مورد توجه قرار گیرند.» جمله‌های آغازین استاد مرادی کرمانی به دل حضار می‌نشیند و وقتی او را دردآشنا می‌بینند، با اشتیاق بیشتری گوش به حرف‌هایش می‌سپارند، به‌ویژه وقتی می‌فهمند که او هم یک نماینده در جمع بچه‌های اوتیسم دارد؛ برادرزاده‌اش.

او گریزی به خاطرات گذشته زده و می‌افزاید: «می دانم اغلب این خانواده‌ها در میان فامیل و آشنا احساس سرشکستگی می‌کنند. من هم یادم نمی‌رود چقدر در کودکی از طرف همکلاسی‌ها و اطرافیان اذیت می‌شدم به این خاطر که چنین پدری داشتم. اما نباید این‌گونه باشد. ما باید به خانواده‌های این بچه‌های ویژه بگوییم: دلیلی ندارد این بچه‌ها را پنهان کنید. آنها جزئی از ما هستند. در میان میوه‌های یک درخت، بعضی کوچک و‌ریز و بعضی درشتند، اما مجموعه این درخت، قشنگ است. ما هم درخت‌هایی هستیم که چنین میوه‌هایی در خانه خود داریم. باید شرایطی به وجود بیاید که همان قدر که ما به این اعضای ویژه خانواده‌مان توجه می‌کنیم، جامعه نیز به آنها توجه کند.» نویسنده داستان‌های خاطره‌انگیز شرایط مطلوب موردنظرش را این‌‌گونه تشریح می‌کند: «مقصود از توجه، این است که جامعه برای فرزندان اوتیسم شرایط مهارت‌آموزی را فراهم کند تا هم سرگرم باشند، هم درآمدزایی داشته باشند و نیز شخصیت‌شان حفظ شود و کسی به دیده‌ ترحم و تحقیر به آنها نگاه نکند.»



نویسندگان و سریال‌سازان به میدان بیایند

«اینکه نویسنده‌ای بیاید و داستانی بنویسد و قهرمانش یک شخصیت اوتیسم باشد، اتفاق فوق‌العاده‌ای است اما به شرط اینکه این کار را بلد باشد؛ او باید مدتی با بچه‌های اوتیسم زندگی کند، ویژگی‌های آنها و لحظات خوب و بدشان را بشناسد و هوشمندی شکار موقعیت‌های خاص بدنی و شخصیتی آنها را نیز داشته باشد.» استاد این را می‌گوید و تأسف می‌خورد که خودش نمی‌تواند چنین تجربه‌ای داشته باشد: «امسال پنجاهمین سال نویسندگی من است و متأسفانه به دلیل شرایط خاص سنی نمی‌توانم به چنین طرحی بپردازم. بهتر است جوانان بیایند و به این موضوع‌ها بپردازند. این مسئله هم منحصر به نگارش داستان نمی‌شود، بلکه به نظرم خوب است که سریال‌سازان هم به اینجا بیایند و مدتی با بچه‌ها و خانواده‌هایشان در ارتباط باشند و از میان حرف‌ها و خاطرات آنها داستان‌های جذاب کشف کنند و با ساخت سریال‌های قوی، شیرین و جذاب منهای جنبه‌های‌ترحم و دل‌سوزی، این بچه‌ها را به جامعه معرفی کنند.»


جای شما در گلستان است

«انجمن‌ها و مؤسسه‌های فراوانی مانند انجمن «عصای سفید»، «رعد الغدیر» و... در ایران برای حمایت از شهروندان ویژه فعالیت می‌کنند و برای من مایه خوشحالی و افتخار است که با بسیاری از این انجمن‌ها ارتباط داشته و دارم. اما یک گلایه دارم که بارها آن را به مسئولان نیز گفته‌ام.» «هوشنگ مرادی‌کرمانی» می‌افزاید: «بچه‌هایی که ویژگی خاص دارند، برای مثال روشندل و ناشنوا هستند، یا از نظر جسمی یا ذهنی مشکل دارند، همگی فرزندان این کشور و سرمایه‌های ما هستند. اینها همه گل‌های باغچه بزرگی به‌عنوان ایران هستند. حمایت از آنها، وظیفه دولت‌هاست و ما فقط نباید به مهربانی شهروندان تکیه کنیم. قانون باید حامی این فرزندان باشد. همان‌‌گونه که قانون برای حمایت از بسیاری از اقشار و فعالیت‌ها بودجه در نظر گرفته است، باید برای حمایت از مؤسسه‌های حامی فرزندان ویژه نیز بودجه مصوب شود، تا به‌عنوان مثال، به جای اینکه در این فضای آپارتمانی کوچک با این پله‌های بلند فعالیت کنند، بتوانند در یک فضای پر از گل و درخت دور هم جمع شوند و لذت ببرند.

واقعیت این است که معیار مهربانی، عاطفه و گذشت در هر جامعه‌ای، توجه به چنین عزیزانی است که ویژگی‌های خاص دارند و دولت‌ها باید نخستین کسانی باشند که با تخصیص بودجه‌های مناسب، در این زمینه ایفای نقش ‌کنند. اما متأسفانه باید بگویم هنوز دولتمردان ما در این زمینه ذهن تربیت شده‌ای ندارند و حمایت از این فرزندان را جزو اولویت‌های خود نمی‌بینند.» «صالح رامسری» فعال حوزه نشر که همراه استاد به این محفل آمده نیز با اشاره به ضرورت اطلاع‌رسانی درباره وجود انجمن و کتابخانه اوتیسم در منطقه می‌گوید: «امروز برای پیدا کردن مکان انجمن از 7نفر سؤال کردم اما هیچ‌کدام نمی‌دانستند چنین مرکزی در این محدوده وجود دارد. جای افسوس است که جامعه ما آنقدر گرفتار مسائل حاشیه‌ای شده که نتوانسته گل‌هایی مانند شما را به درستی معرفی کند.» 

این خبر را به اشتراک بگذارید