• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
چهار شنبه 21 آبان 1399
کد مطلب : 115425
+
-

تازه نفس‌ها

سینمای ایران در دهه ۹۰ با افول نامداران، به نسل جوان دل بست


سعید مروتی ـ روزنامه‌نگار


   سینمای ایران دهه90 را با کوهی از جنجال و حاشیه آغاز کرد. سینمایی که در آغاز این دهه، همچنان تحت‌تأثیر رخدادهای انتهای دهه80 بود. دوقطبی سال۸۸ دامن سینمای ایران را هم گرفته بود. ورود مدیران ارشاد به داستان خانه سینما در نهایت به انحلال این تشکل صنفی انجامید. سینمای ایران دوپاره شد؛ گروهی سمت ارشاد و گروهی دیگر که پرتعدادتر و نامدارتر بودند سمت خانه سینما ایستادند. تلاش برای راه انداختن خانه سینمایی تازه از سوی جواد شمقدری، به‌علت بحران مشروعیت راه به جایی نبرد. ائتلاف مخالفان اصولگرای دولت دهم با سینماگران طیف خانه سینما، هم سطح تنش‌ها را افزایش داد و هم کار شمقدری را سخت‌تر کرد. مشاور هنری رئیس‌جمهور در دولت نهم که در دولت دهم معاونت سینمایی را به سازمان سینمایی تبدیل کرده بود و به‌دنبال تشکیلات و قدرتی افزون‌تر بود، توانایی دفاع از فیلم‌هایی را که پروانه نمایش‌اش را صادر کرده بود، نداشت. شمقدری که سال۸۸ «به رنگ ارغوان» را از محاق بیرون آورد، به فجر ‌فرستاد و با انبوه سیمرغ‌ها روانه اکرانش کرد، 2سال بعد نتوانست مقابل موجی که مخالف اکران «گشت ارشاد» و «خصوصی» بود بایستد. داستان تحریم فیلم‌ها محصول این دوران است. بدعتی که حوزه هنری گذاشت، فقط به مدیریت فرهنگی دولت احمدی‌نژاد لطمه نزد  و خواسته یا ناخواسته سینمای ایران را هدف گرفته بود.
   در این سال‌ها هم ریزش مخاطب شدت گرفته بود و هم استناد به آمار فروش برخی فیلم‌ها دشوار شده بود. سال‌هایی که دست‌کم یکی‌دو فیلم، با بیشترین تیزر تلویزیونی رایگان و بیشترین تعداد سالن و پدیده‌ای به نام بلیت ارگانی، با صندلی‌های اغلب خالی، در صدر جدول گیشه قرار می‌گرفتند.
   در آخرین‌ماه نخستین سال دهه 90، سینمای ایران برنده جایزه اسکار شد. مسیری که «جدایی نادر از سیمین» از جشنواره برلین شروع کرده بود در نهایت به فتح اسکار ختم شد. سینمای ایران در آشفته‌ترین روزهایش به افتخاری بزرگ رسیده بود و البته نکته اینجا بود که این داستان موفقیتی کاملا فردی محسوب می‌شد؛ موفقیتی محصول تلاش، توانایی و هوشمندی شخص اصغر فرهادی که ربط چندانی به سینمای ایران نداشت. با اسکار جدایی، تقلید و بازتولید عناصر و مولفه‌های فیلم‌های فرهادی به‌صورت جدی تری در دستور کار قرار گرفت. سال‌هایی که همه دوست داشتند مثل فرهادی اسکار بگیرند یا دست‌کم جهانی شوند و در نهایت این خود فرهادی بود که در روزگار و شرایطی دیگر، دومین اسکارش را هم برای «فروشنده» برد.
  تغییر دولت و رفتن احمدی‌نژاد که بدنه سینمای ایران هیچ وقت میانه خوبی با او و دولتش نداشت، حکم فرج بعد از شدت را داشت. بازگشایی خانه سینما، ساده‌ترین کاری بود که دولت روحانی می‌توانست انجامش دهد؛ کاری که البته احمدی‌نژاد هم علاقه‌مند به انجامش بود ولی هم تنش میان ارشاد و خانه سینما بسیار شدید بود و هم اینکه از مقطعی، طیف خانه سینما علاقه‌ای به انجام این کار در دولت دهم نداشت.
  بازگشت به سینمای دوران اصلاحات، رؤیایی بود که خیلی زود مشخص شد رسیدن به آن امکان‌پذیر نیست؛ البته که فضا باز شده بود ولی در طول سالیان اتفاق‌هایی رخ داده بود که دیگر نمی‌شد به انتهای دهه 70 بازگشت. ایوبی، شمقدری نبود؛ خانه سینما بازگشایی شده بود، ادبیات و نوع رابطه مدیران و سینماگران تغییر کرده بود و در ابتدای کار همه امیدوار بودند ولی اتفاق‌های نخستین جشنواره فجر دولت یازدهم نشان داد با محافظه‌کاری نمی‌شود مقابل رادیکالیسمی که در طول ۸سال رشد کرده بود، ایستاد.
 دستاورد دولت یازدهم در حوزه سینما تشکیل گروه هنر و تجربه بود. مشکل اکران فیلم‌هایی که خارج از جریان اصلی ساخته می‌شدند با ایجاد گلخانه‌ای به نام هنر و تجربه حل شد. اینکه چه‌کسی این فیلم‌ها را می‌دید اهمیتی نداشت مهم اضافه شدن انبوهی فیلمساز بود که میانشان استعدادهایی هم مشاهده می‌شد و البته تعداد قابل توجهی مدعی که بعد از اکران در هنر و تجربه، سهم خودشان را طلب می‌کردند. دستاورد هنر و تجربه را بیشتر باید در عرصه سینمای مستند جست‌وجو کرد. جوان‌ها آمده بودند و به لطف تکنولوژی فیلمسازی آسان و به یمن هنر و تجربه اکران هم ساده شده بود. مشکل بحران مخاطب اما همچنان وجود داشت و جز «ماهی و گربه» و «پرویز» به‌ندرت فیلمی از هنر و تجربه دیده شد. گروهی که ایوبی راه‌اندازی‌اش کرد و با رفتنش از سازمان سینمایی، به‌مرور پایه‌هایش سست شد.
 دهه 90، پایان عصر فیلمسازانی بود که محصول دوران غیرطبیعی و شرایط ملتهب دهه 80 بودند. در دهه 90 همانطور که ده‌نمکی تمام شد، در جناح مقابل، فیلمسازی چون کاهانی هم به کوچه بن‌بست رسید. دهه 90، پایان فیلمسازان دهه شصتی هم بود که بدترین فیلم‌هایشان را در این دوران ساختند. زمانه عوض شده بود و بیشتر نام‌های بزرگ سینمای ایران با فیلم‌هایشان علاقه‌مندان خود را ناامید کردند.
  ارتقای سطح تکنیکی و ظهور تکنیسین‌های جوان و خلاق، سینمای ایران را در رشته‌هایی چون فیلمبرداری و تدوین به استانداردهای جهانی نزدیک کرد. این روشن‌ترین نقطه این سینما در دهه90 بود. دهه گسترش رانت، دهه ورود گسترده سرمایه‌های مشکوک و دهه‌ای که بخش خصوصی برای ادامه حیات، از تهیه کنندگی به مجری طرح شدن رضایت داد تا اسپانسرها تضمین‌کننده بقا و تداوم و تولید باشند. تشکیل کارتل‌های قدرتمند خصوصی، حاکمیتی و خصولتی مناسبات تولید و اکران را هم عوض کرد.
 متولدان دهه‌های 60 و 70 که به عرصه آمدند سینمای ایران هم پوست انداخت و عوض شد. دهه 90 ، دهه محمدحسین مهدویان و سعید روستایی بود و در انتهای دهه محمد کارت به میدان آمد. جوان‌ها وقتی تصویر تکراری و افسرده طبقه متوسط مضمحل و از هم پاشیده را دیدند دوربینشان را به خیابان‌های جنوب‌شهر و حاشیه‌نشین‌ها بردند. این سینما خیلی زود ستاره‌هایش را یافت. اگر در عصر نوستالژی‌سازی از دهه 60 رضا عطاران ستاره پولساز و بی‌گفت‌وگوی این دهه شد، در سینمای جوان‌هایی که نوع تازه‌ای از رئالیسم اجتماعی را تجربه می‌کردند، نوید محمد‌زاده چنین جایگاهی یافت. سینمای ایران به تغییر نسل تن داد و تازه‌نفس‌ها هم در جذب سرمایه و همکاری با تهیه‌کننده- اسپانسرهای این دوران موفق‌تر عمل کردند و با نخستین فیلم‌هایشان به شهرت و اعتبار رسیدند. دهه 90 دهه فیلم‌های پرسر و صدای جوان‌ها بود. دهه «ماجرای نیمروز» و «ابد و یک روز». دهه‌ای که تماشاگران جوان به سینما رفتند، کمدی‌های عطاران را دیدند و به مصائب ما در دهه 60 خندیدند.
   در انتهای این دهه با آمدن کرونا، گویی به عصر یخبندان رسیده‌ایم. سینمایی که مناسباتش در این دهه تغییرات گسترده‌ای کرده حالا با بحرانی مواجه شده که کل جهان درگیرش است. دهه 90 را که مرور می‌کنیم در پس جنجال‌ها و بازارگرمی‌ها و با وجود ظهور نسل تازه مستعد و خوش‌قریحه، تعداد فیلم‌هایی که واقعا بمانند و تصویر دورانشان را بدهند، کمتر از آنچه انتظار می‌یابیم. در پایان یک دوران چنین اتفاقی شاید طبیعی باشد. سینمای ایران با تمام بحران‌ها و آشفتگی‌ها و موانع، همچنان با سرمایه نیروی انسانی‌اش پیش خواهد رفت. در سرزمینی که «سوختن» بیشتر از«پختگی» رخ می‌دهد، چشم‌ها همیشه به در است تا تازه‌نفس‌ها از راه برسند تا کشتی همچنان به راهش ادامه دهد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید