• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
سه شنبه 8 مهر 1399
کد مطلب : 111605
+
-

عصر طلایی توقیف

امیرعباس هویدا 13 اسفند 1335، رایزن سفارت ایران در آنکارا شد

عصر طلایی توقیف

 حمیدرضا محمدی 

شاه را پاترون، یعنی ارباب، خطاب می‌کرد و مقام نخست‌وزیر را تا سطح رئیس‌دفتر شاه تنزل داده بود و همین هم سبب طویل‌المدت‌شدن دوران نخست‌وزیری‌اش شد. برخلاف آنچه گفته می‌شود که در دوران او، اقتصاد ثبات داشت و به قول خودش، «در دوران صدارت من، قیمت خودکار بیک ثابت بود و همیشه 5 ریال»، چنین نبود. چنان‌که اردشیر زاهدی هم معتقد است که «در این دوران، اقتصاد کشور بسیار آشفته بود و نمی‌توان دلیلی برای ماندگاری این دولت پیدا کرد، مگر روابط خاص وی با شخص شاه» و شاید رمز موفقیت او همین بود؛ همان نکته اول. 
 امیرعباس هویدا اگرچه نخست‌وزیر کتابخوانی بود و نسبت به هم‌پالکی‌هایش بیشتر می‌فهمید اما غلام حلقه به گوش اعلیحضرت بود. او اگرچه با رفتارهای پوپولیستی می‌کوشید محبوبیت خود را میان مردم افزایش دهد که داد، اما میان نخبگان جایی نداشت. اگر از یک‌سو پیکان را خودروی طبقه متوسط کرد و حتی در جایی به نقل از راننده‌اش آمده که با وجود داشتن دو کادیلاک، با پیکان رفت‌وآمد می‌کرد اما در مقابل، اهل قلم، از سانسور کتاب و مطبوعات به ستوه آمده بودند. یک نمونه آن، توقیف «توفیق» در سوم تیر 1350 است که شاید درباره‌اش کمتر صحبت شده باشد. چون توفیق با سیاست‌های حکومتی همسو نبود و روزافزون از دستگاه حاکم انتقاد می‌کرد، شاه البته، اما به‌واسطه هویدا، دستور توقف انتشار آن‌را داد و چاپخانه‌اش لاک و مُهر شد. هویدا می‌خواست محبوب عوام و خواص باشد؛ از یک‌طرف، با اهل قلم دیدار می‌‌کرد و موزه هنرهای معاصر و تالار رودکی و امثالهم را - با حمایت فرح پهلوی - راه می‌انداخت تا فضا را باز ‌کند و از طرف دیگر، مقابل فعالیت کانون نویسندگان ایستاد، بسیاری از اعضای آن‌را دستگیر و بسیاری بیشتر را ممنوع‌القلم کرد. 
او به قول اسدالله علم، «همواره اعلام می‌کرد که ما در «عصر طلایی» به‌سر می‌بریم» اما آن، ویترین بود، حقیقت چیز دیگری بود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید