• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
چهار شنبه 19 شهریور 1399
کد مطلب : 109630
+
-

درگیری مرگبار بر سر فرزندخوانده

جنایی
درگیری مرگبار بر سر فرزندخوانده

«شوهرم می‌خواست فرزندخوانده‌اش را به خانه بیاورد که با ما زندگی کند و بر سر این مسئله با هم درگیر شدیم.»
این بخشی از اعترافات تکان‌دهنده زنی جوان است که در درگیری با شوهرش او را به ضرب چاقو به قتل رساند.
به‌گزارش همشهری، ساعت22:20 دوشنبه16 شهریورماه زنی جوان هراسان با اورژانس تماس گرفت و گفت: «همسرم با ضربه چاقو زخمی شده و خونریزی شدیدی دارد.»
بعد از این تماس اپراتور آدرس خانه وی را پرسید و طولی نکشید که آمبولانس اورژانس راهی محل حادثه در شرق تهران شد.
امدادگران پس از حضور در خانه با پیکرخونین مردی 40ساله روبه‌رو شدند که بر اثر اصابت ضربه چاقو به قلبش دچار خونریزی شدید شده بود. مرد زخمی به بیمارستان انتقال یافت و همزمان ماجرا به پلیس نیز گزارش شد. مأموران کلانتری با حضور در محل زندگی زوج جوان، به تحقیقات میدانی دست زدند. همسایه‌ها می‌گفتند که لحظاتی قبل صدای درگیری زن و شوهر را از خانه‌شان شنیده بودند و پس از آن زن جوان با داد و فریاد از همسایه‌ها کمک خواسته بود.
همچنان که تحقیقات در محل حادثه ادامه داشت از بیمارستان خبر رسید که مرد زخمی به‌دلیل شدت جراحت و خونریزی جانش را از دست داده است. گزارش مرگ او به قاضی جنایی تهران مخابره شد و از آنجا که همسر مقتول تنها مظنون پرونده بود، قاضی جنایی دستور بازداشت او را صادر کرد.
زن جوان در بازجویی‌ها به قتل همسرش اقرار کرد و درحالی‌که اشک می‌ریخت گفت به‌شدت پشیمان است.
وی توضیح داد: حدود 2 سال قبل با همسرم مهران ازدواج کردم و زندگی خوبی داشتیم. او در محله ما زندگی می‌کرد و من مدت‌ها بود که تنها زندگی می‌کردم. مهران مدت‌ها قبل از همسر اولش جدا شده بود و پس از آن بود که به خواستگاری من آمد و با هم ازدواج کردیم.

جنایت ناخواسته
زن جوان ادامه داد: مهران و همسر اولش چون نمی‌توانستند بچه دار شوند، پسری از بهزیستی به فرزندی گرفته بودند. پس از طلاقشان، این پسر با همسر سابق مهران زندگی می‌کرد. تا اینکه به‌تازگی 7ساله شده بود و مهران اصرار داشت که پسرخوانده‌اش را نزد خودش بیاورد و با ما زندگی کند. من اما راضی به این اتفاق نبودم و به تصمیمش اعتراض کردم. با این حال مهران تصمیمش را گرفته بود.
وی گفت: شب حادثه داخل آشپزخانه سرگرم آماده کردن غذا بودم که مهران به آشپزخانه آمد. او بار دیگر موضوع اینکه قصد دارد فرزندخوانده‌اش را به خانه بیاورد مطرح کرد. وقتی مخالفت مرا دید عصبانی شد و یک سیلی محکوم به‌صورتم زد. از این کار مهران به‌شدت عصبانی شدم و انگار در یک لحظه خون به مغزم نرسید و با چاقویی که در دستم بود ضربه‌ای به قلب همسرم زدم. او خون آلود روی زمین افتاد و من تازه فهمیدم که چه اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام. زمانی که خون را دیدم دستپاچه شدم و به اورژانس زنگ زدم و بعد با داد و فریاد از همسایه‌ها کمک خواستم. نمی‌خواستم جانش را بگیرم و حالا به‌شدت پشیمانم که زندگی ام را نابود کردم.
زن جوان پس از اقرار به جنایت با قرار قانونی در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات از وی ادامه دارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید