در انتظار مجموعه اشعار بدون غلط
کتابشناسی انتقادی نیما یوشیج از ابوالقاسم جنتی عطایی و سیروس طاهباز تا شراگیم یوشیج و عبدالعلی عظیمی
محمد امین اکبری
«من میمیرم و آثارِ شلوغ و درهم و برهمِ من میماند و از بین میرود. به من، زمانِ زندگی من کمک نکرد که بتوانم با آرامش کارم را بکنم.»
این جملات را نیما در اوایل دهه سی ـ چند سال پیش از مرگ خود ـ در دفتر یادداشتهای روزانهاش آورده است و اگر با دقت سیر انتشار آثار او را مورد مطالعه و بازبینی قرار دهیم متوجه میشویم که پیرمرد بهدرستی سالهای پس از مرگ خود را پیشبینی میکرده است. به هررو، چه در زمان حیاتِ او چه پس از آن آثاری هم به شعر و هم به نثر از پیشوای شعرِ نوی پارسی منتشر شده است. در ادامه تنها به معرفی و بررسی مجموعه اشعاری که از نیما منتشر شده است خواهیم پرداخت و از معرفی و بررسی آثار او در حوزه نثر صرفنظر خواهیم کرد، چرا که پرداختن به آنها مجال بیشتری میطلبد.
اولین اثری که از نیما یوشیج منتشر شد منظومه «رنگ پریده خون سرد» است که در قالب مثنوی و در وزنِ «مثنوی معنوی» مولوی سروده شده و با این بیت آغاز میشود:
من ندانم با که گویم شرح درد
قصه رنگ پریده، خون سرد؟
نیما این شعر را در اسفند ۱۲۹۹ سرود و در اوایل سال ۱۳۰۱ در نشر سعادت در ۳۲صفحه منتشر کرد. دومین اثری که از او منتشر شد، منظومه بلند و مشهورِ «افسانه» است. بخشهای ابتدایی افسانه در اسفندماه سال ۱۳۰۱ و فروردین 2031 سروده و در روزنامه قرن بیستمِ میرزاده عشقی منتشر شد. نیما در سالهای بعد این شعر را کامل کرد و نخست در سال ۱۳۲۹ به همت احمد شاملو و با مقدمه او توسط انتشارات علمی در ۴۵ صفحه به صورت کتاب منتشر شد. شاملوی جوان در بخشی از مقدمه درباره افسانه چنین مینویسد:
«افسانه را میتوان در شمار قدیمیترین آثار نیما یوشیج به حساب آورد. شاید افسانه قبل از «منظومه محبس» (که برتلس مستشرق نامی معاصر روس آن را ترجمه کرده و در اتحاد شوروی انتشار داده است) سروده شده باشد، زیرا پیداست که شاعر هنوز ایدئولوژی اجتماعی خود را نیافته بوده است، و این نیروی عظیمی که «کار شب پا» و «آی آدمها» و «پادشاه فتح» و «مادری و پسری» را خلق کرده، هنوز در مجرای صحیح خود به کار نیفتاده بوده است. معذلک افسانه در زمان خود تازهترین کار به سبک رمانتیک بوده؛ عشقی برای «سه تابلو مریم» و شهریار برای «هذیان دل» خود از آن پیروی کردهاند. تأثیر این منظومه در شهریار به اندازهای بود که پرسان پرسان برای ملاقات استاد به مازندران رفت و منظومه «دو مرغ بهشتی» را زیر تأثیر این سفر پرداخت».
نیما پس از سرایش افسانه، نام و آوازهای برای خود پیدا میکند و شعرهای متعددی که در آن سالها میسراید در مطبوعات معتبر منتشر میشود؛ به عنوان مثال منظومه معروفِ «هان ای شبِ شوم وحشتانگیز» در سال 1302 توسط ملکالشعرای بهار در هفتهنامه نوبهار منتشر میشود، ولی دومین کتابی که از نیما منتشر میشود، منظومه «خانواده سرباز» است که در سال 1305 در 56 صفحه توسط کتابخانه خیام به چاپ میرسد. در این کتاب علاوه و بر منظومه بلند خانواده سرباز، منظومه کوتاه «شیر»، قطعهای با نام «انگاسی» و غزلی با نام «بعد از غروب» آمده است. نیما در بخشی از مقدمه خانواده سرباز مینویسد:
«وقتی که یکی از روزنامههای معروف قطعه «ای شب» را تقریباً یک سال بعد از تاریخ ساخته شدنش انتشار داد، این قطعه مردودِ نظر خیلی از مردم واقع شد. ولی برای مصنف گمنام آن هیچ جای تعجب و شکست نبود...
گفتند انحطاطی در ادبیات آبرومند قدیم رخ داده است. مدتها در تجدد ادبی بحث کردند. شاعر کارد میبست، جرأت نداشتند صریحاً به او حمله کنند. کنایه میزدند. ولی صداها به قدری ضعیف بود که به گوش شاعر نرسید. بلاجواب ماند. یعنی فکر در سطح دیگر مشغول کار خود بود. لازم شد این متفکر جرأت داشته باشد که جرأت داشت.
در ظرف این مدت آن قطعه با بعضی شعرهای دیگر که در اطراف خوانده شده بود در ذوق و سلیقه چند نفر نفوذ پیدا کرد. آن اشخاص پسندیدند. استقبال کردند. و تیر به نشانه رسیده بود. نشانه شاعر، قلبهای گرم و جوان است. آن چشمها که برق میزنند و تند نگاه میکنند. نگاه من بر آنها است. شعرهای من برای آنها ساخته میشود».
پس از انتشار خانواده سرباز تا سالها، شعرهای نیما تنها در نشریات و جنگهای ادبی منتشر میشد تا سال ۱۳۲۹ که افسانه بهصورت کامل منتشر شد. در سال ۱۳۳۴ مجموعه شعر «نیما یوشیج و قسمتی از اشعار او» به کوشش ابوالقاسم جنتی عطایی منتشر شد که دربردارنده تعدادی از شعرهای نوی نیما بود که در آن سالها در نشریات منتشر شده بود. این کتاب که غلطهای زیادی اعم از چاپی و غیرچاپی وارد آن شده بود، با بازبینی نیما و افزودن چند شعر معروف دیگر در سال ۱۳۴۶سالها پس از مرگ نیما تجدید چاپ شد. جنتی عطایی، یکی از وارثانی که نیما برای خود در زمینه نشر آثار تعیین کرده بود در مقدمه این کتاب که توسط انتشارات صفی علیشاه با نام تازه «مجموعه اشعار نیما یوشیج» منتشر شد از وصیتنامه نیما رونمایی میکند و یادداشتی را از جلال آلاحمد ـیکی دیگر از ورثه نیماـ میآورد که به نوعی شرح چگونگی انتشار آثار نیما پس از درگذشت اوست.
آخرین مجموعه شعری که از نیما در طول حیاتش منتشر میشود، منظومه نیمایی «مانلی» است که در شهریور سال ۱۳۳۶ به همت دکتر ابوالقاسم جنتی عطایی در انتشارات صفی علیشاه منتشر شد. بعدها سیروس طاهباز در بازنشر این مجموعه در کتاب «مانلی و خانه سریویلی» در سال ۱۳۵۲ در اینباره مینویسد:
«منظومه مانلی در شهریور ماه ۱۳۳۶ در تهران به کوشش آقای جنتی عطایی چاپ شده بود. شخص نیما روی یک نسخه چاپ شده این کتاب به خط خود، بیش از ۷۹ مورد را، اعم از غلطهای چاپی یا تغییراتی را که بعد از چاپ لازم دانسته، مشخص کرده که تمامی آنها در این چاپ آمده است».
نیما یوشیج در سیزدهم دی ماه ۱۳۳۸ فوت میکند. او چندی پیش از مرگ، وصیتنامهای ادبی از خود به جا میگذارد که در قسمتی از آن چنین آمده:
«به این نحو که بعد از من هیچکس حق دست زدن به آثار مرا ندارد بهجز دکتر محمد معین، اگرچه او مخالف ذوق من باشد. دکتر محمد معین حق دارد در آثار من کنجکاوی کند. ضمنا دکتر ابوالقاسم جنتی عطایی و آلاحمد با او باشند. به شرطی که هر دو با هم باشند، ولی هیچ یک از کسانی که به پیروی از من شعر صادر فرمودهاند در کار نباشند. دکتر محمد معین که نسل صحیح علم و دانش است، کاغذپارههای مرا بازدید میکند. دکتر محمد معین که هنوز او را ندیدهام مثل کسی است که او را دیدهام».
اولین کتابی که پس از فوت نیما منتشر شد کتاب «افسانه و رباعیات» است که در سال ۱۳۳۹ توسط کتاب کیهان و با نظارت دکتر محمد معین به چاپ رسید. دکتر معین در قسمتی از مقدمه کوتاهی که بر این کتاب نوشته است، در مورد این مجموعه و سایر مجموعههایی که قرار بوده از نیما منتشر شود، مینویسد:
«در این دفتر نخست افسانه است و سپس 261 رباعی او که از میان دو برابر این مقدار گزیده شده است. دفترهای بعد هر یک منظومهای را در برخواهد داشت و ورقی چند از آثار پراکنده او».
جلال آلاحمد در یادداشتی که بار اول در کتاب «مجموعه اشعار نیما یوشیج» (که اتفاقا تنها بخشی از اشعار او بود) و به همت جنتی عطایی در سال ۱۳۴۶ منتشر شد، شرح چگونگی عمل به وصیت نیما را اینگونه نقل میکند: «یک سال پس از مرگش -۱۳۳۹- افسانه و رباعیات در یک جلد درآمد. در نشریات کیهان. به نظارت استادم محمد معین و [پرویز]داریوش و جنتی و آن یکی دیگر. افسانه را جنتی آماده کرده بود و رباعیات را ما دو تن دیگر. و دکتر معین فقط سرپرستی میکرد. و بعد هر کدام ما به علتی سرخوردیم، یکی به علت ولنگاری این دوست در فلان رنگیننامه و دیگری به علت مشاغلی که داشت و سومی به وحشتی که از «قائمیان بازی» میکرد. دکتر معین هم که همان کار «لغتنامه» کافی بود که از پا بیندازدش. ناچار عالیه خانم به دست و پا افتاد. و چه شوری میزد! تا یک روز جمع شدیم با م. آزاد و ساعدی و طاهباز که تعهد کنیم نشر الباقی آثار پیرمرد را. و حال آنکه هرکداممان یک سر و هزار سودا. تا عاقبت طاهباز داوطلب شد و قرارمان بر اینکه عالیه خانم همه کارها را بسپارد به طاهباز تا به کمک خودش و شراگیم نظمی بدهند به دفترها و آن یکی دیگر هم دست طاهباز را بگذارد در دست دکتر محمد معین که اگر ما همت نداشتیم این دارد و این کارها را کردیم و طاهباز راه افتاد».
در واقع نشر جدی و پیوسته آثار نیما پس از مرگ او با ورود سیروس طاهباز به این جریان شروع شد. طاهباز در سال ۱۳۴۲ درحالیکه تنها ۲۶سال داشت، مجموعهای را با عنوان «برگزیده اشعار نیما یوشیج» در انتشارات کتاب جیبی چاپ کرد و پس از آن به انتشار دفتر به دفتر اشعار نیما (دفترهایی که خود نیما مشخص کرده بود) همت گماشت که عناوین آن به شرح زیر است.
۱- «ماخاولا»، انتشارات شمس، ۸۰صفحه، ۱۳۴۴
۲- «شعر من»، انتشارات جوانه، ۱۲۷ صفحه، ۱۳۴۵
۳- «شهر شب، شهر صبح»، انتشارات مروارید، ۱۰۰ صفحه، ۱۳۴۶
۴- «ناقوس»، انتشارات مروارید، ۱۰۱ صفحه، ۱۳۴۶
۵- «قلمانداز»، انتشارات دنیا، ۱۳۳ صفحه، ۱۳۴۹
۶- «آب در خوابگه مورچگان» (مجموعه رباعی)، انتشارات امیرکبیر، ۱۴۶ صفحه، ۱۳۵۱
۷- «فریادهای دیگر و عنکبوت رنگ»، انتشارات دنیا، ۱۰۳ صفحه، ۱۳۵۲
۸- «مانلی و خانه سریویلی»، انتشارات امیرکبیر، ۹۴ صفحه، ۱۳۵۴
تمام این کتابها که در سالهای بعد توسط انتشارات امیرکبیر و به شکل واحد منتشر شد تا مدتها تنها مجموعههای مورد رجوع علاقهمندان اشعار نیما بود. البته مجموعهای که جنتی عطایی در سال ۱۳۴۶ از اشعار نیما فراهم آورده بود نیز بارها تجدید چاپ شد و در پارهای از موارد با ضبط طاهباز از اشعار نیما اختلاف داشت. به هر رو، نه مجموعهای که جنتی منتشر کرده بود و نه مجموعههایی که طاهباز به چاپ رسانده بود هیچکدام تمامی اشعار نیما را دربرنداشتند.
در سال ۱۳۶۴ سیروس طاهباز «مجموعه اشعار نیما یوشیج» را در نشر ناشر به چاپ رساند. در واقع این کتاب کاملترین مجموعه از اشعار نیما بود که تا آن روزگار منتشر میشد. طاهباز در این چاپ در حدود ۶۰ قطعه شعر منتشر نشده را که اغلب از اشعار کلاسیک او محسوب میشدند، برای اولینبار به چاپ رساند.در شناسنامه این مجموعه در کنار سیروس طاهباز به عنوان گردآورنده اشعار از شراگیم یوشیج (فرزند نیما که هنگام فوتِ پدر خردسال بود) بهعنوان نظارتکننده نام برده میشود ولی در چاپهای بعدی مجموعه اشعار نیما به کوشش طاهباز از شراگیم نامی برده نمیشود و این سرآغاز اختلاف این دو با هم است.
طاهباز در سال ۱۳۷۰ «مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج» (فارسی و طبری) را در انتشارات نگاه به چاپ میرساند او در این دفتر علاوه بر چند قطعه شعر فارسی، دفترِ اشعار مازندرانی نیما با عنوانِ «روجا» با برگردانِ فارسی اسفندیار اسفندیاری و پاشا اسفندیاری را بر مجموعه اشعار نیما میافزاید. در این چاپ است که غلطهای چاپی فراوانی به دیوان نیما راه پیدا میکند و این غلطها آنقدر زیاد هستند که طاهباز مجبور میشود چاپ چهارم آن را که در سال ۱۳۷۵ منتشر میشود، مورد بازبینی قرار دهد و در مقدمه چاپ چهارم به این اشتباهها اعتراف کند. با کمال تأسف غلطهای راه یافته به مجموعه اشعار نیما به کوشش سیروس طاهباز به اینها خلاصه نمیشود. طاهباز در اسفندماه ۱۳۷۷ فوت میکند. انتشارات نگاه در سال ۱۳۸۳ چاپ ششم «مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج» را با حذف اشعار طبری و با حروف چینی جدید روانه بازار میکند و در غیبت طاهباز غلطهای چاپی بسیاری به دیوان نیما راه پیدا میکند و تا امروز که چاپ شانزدهم این کتاب در بازار موجود است کوچکترین اصلاحی صورت نگرفته است.
علاوه بر سیروس طاهباز، افراد دیگری نیز به نشر آثار نیما مبادرت ورزیدهاند که از این میان کارِ شراگیم یوشیج به دلیل آنکه به اصل دستخط نیما دسترسی داشته است، از اهمیت بیشتری برخوردار است. شراگیم که از اواخر دهه 60 زمانی که با طاهباز به اختلاف خورد، در سال ۱۳۷۶ مجموعهای از اشعار نیما را توسط نشر اشاره منتشر کرد. او در این کتاب در حدود 60 قطعه شعر کلاسیک (که بیشتر آنها دچار افتادگی و غلط وزنی است) بر اشعاری که پیش از این طاهباز منتشر کرده بود (با همان ضبط طاهباز) میافزاید و در مقدمه ادعاهایی منبی بر عدمامانتداری طاهباز مطرح میکند.این نسخه تنها 3 بار منتشر میشود و پس از سال ۱۳۸۰ دیگر تجدید چاپ نمیشود. شراگیم یوشیج در تمام این سالها در تمام مصاحبههای خود با انتقادات همهجانبه و با لحنی بیپروا فعالیتهای طاهباز را زیر سؤال میبرد و خبر از انتشار مجموعه اشعاری منقح و بیغلط از نیما با نظارت خود را میدهد.
بالاخره پس از گذشت 17 سال از آخرین چاپ مجموعه اشعار نیما با نظارت شراگیم یوشیج، انتشارات رشدیه دفتر اول از مجموعه اشعار نیما به مراقبت شراگیم یوشیج را روانه بازار میکند. این چاپ که تمامی اشعار نیما را در برنمیگیرد دارای امتیاز بزرگی است و آن این است که شراگیم عکس بخش عمدهای از اشعار این دفتر به قلم نیما را منتشر کرده است که میتواند منبع خوبی برای پژوهندگان باشد. شراگیم در این دفتر نیز باز اشعار نویافته دیگری از نیما را بر اشعار قبلی میافزاید، اشعاری که به تمامی شعر نو هستند و تا پیش از آن به غیر از معدودی منتشر نشده بودند. و اما در باب شعرهای نویافته نیما گفتن این نکته ضروریاست که فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال ۱۳۹۶و ۱۳۹۷، 2 دفتر از اشعار منتشر نشده نیما را با عنوانِ «صد سال دگر» و «نوای کاروان» منتشر کردند. این دو دفتر از بین چرکنویسهای نیما استنساخ شده است و به غیراز چند شعر ارزش ادبی خاصی نمیتوان برای آنها قائل شد.
و اما 2 نفر دیگر نیز به نشر اشعار نیما مبادرت کردهاند. عبدالعلی عظیمی در سال ۱۳۸۴ مجموعهای از اشعار نیما را توسط انتشارات نیلوفر منتشر کرد که با وجود ادعای عظیمی به غیراز چند اختلاف جزئی و انگشتشمار و اضافه کردن یک غزل تفاوت چندانی با چاپ طاهباز (چاپ چهارم و پنجم نگاه) ندارد. با توجه به اینکه چاپ چهارم و پنجم انتشارات نگاه در بازار موجود نیست منقحترین چاپ موجود در بازار است.
اما فرد دیگری که مجموعه اشعار نیما را منتشر کرده است، زندهیاد سیروس نیرو است. او با ادعای شاگردی نیما، (با وجود اینکه نیما در هیچکدام از یادداشتها یا نامههایش از او نامی نبرده، درحالیکه در نوشتههایش از شاعران جوان زیادی نام برده است حتی شاعران کلاسیکسرایی چون مهرداد اوستا و عماد خراسانی) در اشعار نیما دست برده و به دلخواه خود، بیهیچ ادلهای اشعار را تغییر داده است. چاپ دوم این مجموعه با نام «دنیای شجاع نو» بهتازگی توسط انتشارات روزگار نو منتشر شده است.