13
دو شنبه 25 اسفند 1399
شماره 8182
درنگ
123
123
پیامـک شما را درباره این صفحه می خوانیم

خاطره‌ای از استاد فرقانی

«چهره نجیب عرصه مطبوعات»؛ هر بار که استاد مهدی فرقانی را می‌بینم یا به‌یادش می‌افتم، این تعبیر خوشایند را به‌خاطر می‌آورم. به‌گمانم آغاز دهه 1350 بود که مهدی فرقانی جوان در تحریریه روزنامه کیهان در برابرم ایستاد.
ویژه
​​​​​​​با هم پیر شدیم. با مهدی فرقانی، فریدون صدیقی و منصور سعدی و... حرفم پیری شناسنامه‌ای نیست؛ پیری حرفه‌ای است در تجربه کردن چهره‌های گوناگون یک حرفه به نام روزنامه‌نگاری.
دوستدارانش پس از اینکه از مهربانی، سواد و زلالی او می‌گویند، ادامه می‌دهند: «ولی محافظه‌کار است». من هم‌زمانی اینطور فکر می‌کردم تا آنکه در دوره دکتری حدود دو سال دستیار پژوهش ایشان بودم و به‌نظرم به جای محافظه‌کار باید به او بگوییم‌:‌ «صبور».
دانشکده کوچک علوم ارتباطات اجتماعی در سال‌های قبل از انقلاب، کم‌دانشجو و تک‌افتاده در گوشه‌ای خلوت از سه‌راهی ضرابخانه، خاصیت بالنسبه عجیبی داشت: خوب می‌دانست که دانشجویانش را چگونه رؤیاپرداز کند. مثال این نوبتش، دکتر مهدی فرقانی.
بعد از انقلاب فرهنگی، تغییر و تحولات زیادی در حوزه‌های علوم انسانی اتفاق افتاد از جمله انحلال خیلی از رشته‌ها. از جمله رشته روزنامه‌نگاری و روابط‌عمومی که در سه‌راه ضرابخانه و دانشکده علوم ارتباطات دایر بود.
زمستان ۹۹ برای دوستان و شاگردان مهدی فرقانی با خبر بازنشستگی او از دانشگاه علامه طباطبایی همراه بود. نام فرقانی برای دانشجویان جوان‌تر با ریاست دانشکده علوم ارتباطات و برای شاگردان قدیمی‌تر با کلاس‌های درس روزنامه‌نگاری و گزارش‌نویسی و برای دوستانش  با تحریریه پر شور کیهان در دهه‌های پنجاه و شصت پیوند خورده است.
شریف، نجیب و دردمند، باهوش و نکته‌سنج، یک آدم حسابی اصیل در روزگار کژ‌و‌مژ و نااهل است که تملق و تقلب نمی‌داند؛ چهره‌ای محکم و باصلابت، محجوب و زلال، کم‌گو و گزیده‌گو که دوست‌داشتنش را اجتناب‌ناپذیر می‌کند، مثل آسمان پرستاره شب‌های یزد که چراغ‌راه کاروان‌های عطر و عبیر و شب‌خوان‌های سر در کتاب با دل‌های بی‌تاب است.

دلخوش به قضاوت تاریخم

گفت‌وگو با دکتر محمدمهدی فرقانی؛ رئیس پیشین دانشکده علوم ارتباطات علامه طباطبایی
پسر شهرستانی محجوبی که اوایل دهه50 در تحریریه کیهان میز برای نوشتن نداشت، سال‌ها بعد به یکی از چهره‌های شاخص آموزش آکادمیک روزنامه‌نگاری در ایران تبدیل شد.
خیلی دور، خیلی نزدیک

خیلی دور، خیلی نزدیک

آشنایی، ‌دوستی و همکاری من با دکتر محمدمهدی فرقانی سابقه‌ای 39 ساله دارد؛ از بهار ۱۳۶۱ که او دبیر سرویس گزارش کیهان بود و من عضو شورای سردبیری شده بودم. او و گروهی از روزنامه‌نگاران حرفه‌ای که هر یک در عالم مطبوعات صاحب‌نام بودند، تحریریه آن روز کیهان را تشکیل می‌دادند و من با جمعی از دوستان رضا تهرانی، محمد عطریانفر و محمود شمس‌الواعظین و بعدها مسعود غفاری، شورای سردبیری روزنامه را.

بخت کارکردن در زمان و مکانی درست

در زمانه ناجوری به سر می‌بریم، طوری‌که هیچ‌چیزی سر جایش نیست. مرزها محو شده و تقسیم‌بندی‌ها و اصول و فروع به هم آمیخته. نه دیگر از نظم و انضباط سهمی باقی مانده و نه از اصول و قواعد شخصی و اجتماعی.
PDF درنگ
کوتاه درنگ
درس‌های رشته روزنامه‌نگاری، از یک جایی عاقبت خودش را از محدوده کلاس‌های عمومی ملال‌آورش می‌کند و می‌رسید به درس‌های تخصصی‌تر.
استاد ارجمندمان دکتر محمدمهدی فرقانی در واپسین روزهای امسال پس از عمری تلاش و مجاهدت در سنگر مطبوعات و دانشگاه و جامعه مدنی، به کسوت بازنشستگی نایل آمد.
بعد از سربازی و در بازگشت به کیهان، با مهدی فرقانی همکار شدم. در دانشکده اندکی با هم آشنا بودیم. 2سال پس از من، در سال50 وارد دانشکده ارتباطات اجتماعی شد. مهدی، صدیقی، رئوفی، صداقتیان، ضیایی، رحمانیان، شفتی، من و چند نفر دیگر برای صفحه‌های متنوع کیهان، گزارش می‌نوشتیم. دوران فرساینده، پربار و پرکاری را گذراندیم. مهدی نه در دانشکده و نه در تحریریه کیهان، چندان سر و صدا نداشت.