علیاکبر قاضیزاده - روزنامهنگار پیشکسوت
بعد از سربازی و در بازگشت به کیهان، با مهدی فرقانی همکار شدم. در دانشکده اندکی با هم آشنا بودیم. 2سال پس از من، در سال50 وارد دانشکده ارتباطات اجتماعی شد. مهدی، صدیقی، رئوفی، صداقتیان، ضیایی، رحمانیان، شفتی، من و چند نفر دیگر برای صفحههای متنوع کیهان، گزارش مینوشتیم. دوران فرساینده، پربار و پرکاری را گذراندیم. مهدی نه در دانشکده و نه در تحریریه کیهان، چندان سر و صدا نداشت. یادم هست قلمش از نخستین کارها، روان و گیرا بود. به نکتههایی در گزارشها و نوشتههایش توجه میکرد که دیگران بیخیال از کنار آنها میگذشتند.
به دوستانی که از دهههای 50 تا 70 در کیهان کار کردهاند، بارها توصیه کردهام که درباره سیر تحولهای این روزنامه در این بازه مهمزمانی بنویسند تا بخش مهمی از تاریخ مطبوعات و تاریخ معاصر ما روشنتر شود. بهنظر من تحولهایی که کیهان در آن سالها بهخود دید، به روشنی تاریخ کوششهای روزنامهنگارانه و تاریخ پرفراز سی ساله پر اهمیت کشور ما را توضیح میدهد.
در همین دوران فرقانی تحصیل را ادامه داد، تدریس روزنامهنگاری را آغاز کرد، در دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی خدمات ماندگاری کرد و کتاب نوشت. نخستین کوششها در معرفی گزارشگری حرفهای را فرقانی در دهه 60 تدارک کرد. بدون تردید از کسانی است که بر همراهان و همکاران خود و بر نسلهای متعدد در این دوران اثر گذاشت. در کلاسهای گزارشنویسی، من بر الزامی بودن دریافتهای مستقیم گزارشگر از موضوع یا سوژه گزارش بسیار تأکید میکنم. اصرار میکنم که گزارشگر مستقیم و بیواسطه با سوژه درگیر شود و از آن اثر بپذیرد تا بتواند دریافتهای خود را به مخاطب انتقال دهد. 2هفته بعد، در همان کلاس، گزارش «حصیر میدهند، آرد میگیرند و... » را با ورودی درخشان آن برای بچهها خواندم:« هلیکوپترمان که نشست، شتربانها تازه از راه رسیده بودند و داشتند جوالهای نیمه پر و نیمه خالی آرد را زمین میگذاشتند... ». گفتم: ببینید. آقای فرقانی در سال 60این گزارش درخشان و دقیق را از بشاگرد بر مبنای شنیدههای خود از چند جهادگر نوشته است و کار را تا چه اندازه تکاندهنده از کار درآورده است. یکی از بچهها اعتراض کرد: تو که میگفتی در گزارشنویسی درک مستقیم شرط اول است. این گزارشگر اما کار موفقی تدارک کرده... جواب دادم: بعله، شما هم ممکن است بتوانید؛ به یک شرط: مهدی فرقانی بشوید.
برای نسل ما دیدن وضع رسانههای نوشتاری و مشکلاتی که تحریریهها را زیر فشار میگذارد، غمانگیز است. فرقانی و همراهان او، در این دههها کوشیدهاند روزنامهنگاری درست و بهنجار را به جوانان انتقال دهند: تجربههای نسلی که به واقعیتهای پدیده باور داشت، اندرونه سوژه را میکاوید تا نکتههای پنهان را دریابد، به انسان و سرنوشت آدمی زادگان میاندیشید، احترام روزنامه و آبروی خود را مهم میپنداشت، ارزش کلمه و کلام را میفهمید و دل مشغول باور مخاطب بود. روزنامهنگاران آن نسل اکنون اما در برابر این پرسش قرار دارند: در این روزگار چه باید کرد؟
جایی عرض کردهام که دکتر فرقانی میراثدار شکیبایی، وقار، پرکاری و جدی بودن مردمان خوب یزد است. با این حال هرگز او را از کوره به در رفته و دمان و خروشان از خشم ندیدهام. این صبوری، نقطه قوت خلق و خوی این مردمان است. از این گذشته، گرایشهای ناب انسانی، همراهی و آمادگی برای کمک به دیگران از خصلتهای این بزرگمرد است. دریغ که فضاهای آموزش روزنامهنگاری ما از چهرههایی چون فرقانی، صدیقی، شکرخواه، نمکدوست و همتایان آنان تهی میشود. دریغ که فضای آموزشی، تربیتی و تجربی ما از این نسل بهره نمیبرد. کاش به این اندازه از رشد برسیم که استادانی چون محمدمهدی فرقانی را از یاد نبریم. در دوران پیشرو، فرقانی این وقت و مجال را دارد که تجربههای خود را به کوشندگان امروز انتقال دهد. فرقانی در دوران مهمی روزنامهنگاری، تدریس و مدیریت کرده است. دریغ است که این تجربهها را نادیده بگیریم و کم ارزش فرض کنیم.
دو شنبه 25 اسفند 1399
کد مطلب :
126738
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/5ygrx
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved