• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
دو شنبه 25 اسفند 1399
کد مطلب : 126734
+
-

صدای آدم‌های در حاشیه

دکتر حسن نمک‌دوست- روزنامه‌نگار

دانشکده کوچک علوم ارتباطات اجتماعی در سال‌های قبل از انقلاب، کم‌دانشجو و تک‌افتاده در گوشه‌ای خلوت از سه‌راهی ضرابخانه، خاصیت بالنسبه عجیبی داشت: خوب می‌دانست که دانشجویانش را چگونه رؤیاپرداز کند. مثال این نوبتش، دکتر مهدی فرقانی.
دانشجو – گزارشگر پرتلاش، خوشنام و درجه‌یک کیهان در سال‌های آغازین دهه1350 حالا در مقام استادی تأثیرگذار، از ریاست دانشکده‌ علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی که خود او در شکل‌گیری دوباره‌اش نقشی به‌سزا دارد، «بازنشسته» می‌شود. یک رؤیاپرداز حرفه‌ای را اما آیا اصولا می‌شود بازنشسته کرد؟ بعید است، بسیار بعید. استدلال: کدام‌یک از دوستان هم‌نسل مهدی «بازنشسته» شده‌اند؟ فریدون صدیقی، یونس شکرخواه یا علی‌اکبر قاضی‌زاده؟ حسین قندی عزیز هم هر زمان لازم باشد که حی و حاضر است.
امید داشتن و آرزو پرداختن اما تنها ویژگی دانشجویان آن روزها و دکتر مهدی فرقانی این روزها نیست. آن دانشکده استادی داشت، استادی دارد، دانشمند و فرزانه، که تخصص و مهارتش محقق ساختن امیدها و آرزوهای مشترک بود؛ دکتر کاظم معتمدنژاد. تنها یک نمونه از کارهایش: 30سال تلاش بی‌وقفه و از پا نیفتادن برای بازآفریدن دانشکده‌ای بنیادی که یگانه دلیل انحلالش جهل و تنگ‌نظری بود. دکتر نعیم بدیعی، دکتر مهدی محسنیان‌راد، دکتر هادی خانیکی و دکتر مهدی فرقانی یاران و همراهان اصلی پیمودن این راه دشوار بودند؛ اجراکنندگان یک سمفونی کم‌نظیر و عالی! انسان‌های سازنده هرگز آنچه بنا کرده‌اند را ترک نمی‌کنند. هیچ‌کس هم نمی‌تواند آنها را «بازنشسته» کند.
اندکی هم به مهدی و فعالیت حرفه‌ای‌اش بپردازیم؛ روزنامه‌نگاری و امیدی که سرشته آن است: بهتر‌کردن احوالات جهان بر پایه روایت دقیق و درست رویدادها. جذاب‌ترین شیوه این روایت‌گری هم تخصص تام و تمام دکتر فرقانی است؛ گزارش‌نویسی یا به تعبیر خود او چشم عقاب روزنامه‌نگاری؛ «ناگفته پیداست که عمر حرفه‌ای من، چه در حوزه روزنامه‌نگاری و چه در فضای آموزشی دانشگاه، با این ژانر مهم روزنامه‌نگاری پیوند خورده است... .» 
او حدود 400گزارش چاپ شده دارد و به اتکای همین تجربه است که می‌نویسد: «گزارش، صدای آدم‌هایی است که در حاشیه قرار‌گرفته‌اند، روایت مکان‌هایی است که ناشناخته مانده‌اند، بازشناسی و بازگویی مسائلی است که پنهان نگه‌داشته شده‌اند، دیدن و شناختن و فاش کردن اعمال و رفتاری است که منافع و مصالح عمومی را نادیده گرفته‌اند. به بیان دیگر گزارش داستان خدمت‌ها و خیانت‌ها، شیرینی‌ها و تلخکامی‌هاست و بالاخره گزارش، اوج هنر و دانش روزنامه‌نگاری حرفه‌ای است».
اما روزنامه‌نگاری که بتواند از عهده این ژانر جذاب و صدالبته دشوار با مختصاتی که دکتر فرقانی به آن اشاره کرده است برآید، خود چه ویژگی‌ها و ممیزه‌هایی باید داشته باشد؟ آنان کسانی هستند که «به دو اصل کلیدی در زندگی حرفه‌ای خود وفادار و پایبندند: اخلاق حرفه‌ای و مسئولیت اجتماعی. گرچه وفادار ماندن به این دو اصل، مستلزم تأمین حقوق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری نیز است.»
من، چهل‌و‌چند سال به چشم خود شاهد بوده‌ام که دکتر مهدی فرقانی، همواره، در تمامی فراز‌وفرودها، کوشیده است به هر سه اصل پایبند بماند: اخلاق حرفه‌ای، مسئولیت اجتماعی و تلاش برای تأمین حقوق حرفه‌ای روزنامه‌نگاران و البته چهل‌و‌چند سال به دوستی او افتخار کرده‌ام.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید