• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
چهار شنبه 23 اسفند 1396
کد مطلب : 9683
+
-

تهران هوشمند یک الزام است

مژگان رضایی _ مدرس دانشگاه در رشته جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری |

شهر یک موجود زنده است که توجه به اجزای اصلی و فرعی آن می‌تواند زمینه‌ساز بروز پیشرفت شود و بی‌توجهی به آن مسلما خسارات جبران‌ناپذیری را در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت و بلندمدت از خود بر جای می‌گذارد.

کلانشهر تهران از آغاز شکل‌گیری تاکنون از لحاظ فیزیکی، اجتماعی، زیست‌محیطی، اقتصادی و... تغییرات قابل ملاحظه‌ای را تجربه کرده و از آنجا که به‌عنوان پایتخت سیاسی و اداری نیز شناخته می‌شود، مرکز توجه بوده و از این‌رو جمعیت قابل‌توجهی را در دل خود جای داده است.

از این جهت بر برنامه‌‌ریزان شهری واجب است که با توجه به نیازهای ساکنان و همگام با رشد و گسترش تکنولوژی حرکت کنند و زیرساخت‌های لازم را برای رسیدن به شهر هوشمند که می‌تواند دستیابی به توسعه پایدار (sustainable development) نیز تعبیر شود، فراهم آورند.

مفهوم شهر هوشمند، استفاده از روشی هوشمندانه‌ برای حل مسائل مربوط به برنامه‌‌ریزی و مدیریت شهری‌است. واقعیت این است که شهر هوشمند مبتنی بر دانش و نوآوری است؛ پس می‌توان ادعا کرد که اقتصاد، جامعه، دولت، حمل‌ونقل و محیط‌زیست را در بر می‌گیرد و برای هریک برنامه ویژه‌ای طراحی و تدوین می‌کند.

 

مدیریت یک شهر باید مدیریت یکپارچه و سیستماتیک باشد. توجه صرف به یک مقوله، مانع رشد و حرکت سایر بازو‌ها می‌شود که این مهم برای شهروندان مطلوب نیست و می‌‌تواند آثار سوء بسیاری داشته باشد. ایده شهر هوشمند در حال گسترش است اما در وهله نخست این سؤالات پیش می‌آید که شهر هوشمند چیست و چه ویژگی‌‌هایی دارد و کلانشهر تهران در کجای این تعریف قرار دارد؟ آیا شهر هوشمند از پایه ساخته می‌‌شود یا بستر آن بر شهرهای دارای DNA شهری (یا هویت شهری) هم می‌تواند شکل بگیرد؟ اینگونه‌ شهرها چه مزایا و معایبی دارند و چه‌کسی از آنها حمایت می‌کند؟

برای پاسخ به این سؤالات ابتدا باید گفت فرآیند انعطاف‌‌پذیری شهرها با ساختن شهرها به‌عنوان مدل‌های تغییردهنده‌ جهانی آغاز می‌شود و راه‌ حرکت به جلو، ایجاد فرآیندهای جدید و مدل‌های کسب‌وکار است. پر واضح است که امروزه نخستین پیش‌نیاز پایه‌ای برای تحقق ساخت شهر‌های هوشمند، دسترسی گسترده و سریع به شبکه اینترنت است.

حال که در کلانشهر تهران نمی‌توان شهر هوشمند را از پایه ساخت، پس این سؤال در ذهن نقش می‌بندد که برای هوشمندسازی پایتخت کشورمان چه باید کرد؟ برای پاسخ به این سؤال لازم است این شهر را که امروزه تبدیل به کلانشهری پرقدرت شده، به‌خوبی مورد بررسی قرار دهیم و چالش‌‌هایی را که با آنها دست‌وپنجه نرم می‌‌کند، شناسایی کنیم؛ سپس برای حذف آنها برنامه‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلند‌مدت ترتیب دهیم و در این بین طرح‌‌های لازم برای ایجاد زیرساخت آینده را فراهم کنیم.

به‌عنوان مثال برنامه‌ریزی برای برطرف‌کردن 2چالش بزرگ این‌روزها یعنی ترافیک و آلودگی صدا و هوا می‌تواند در رده نخستین اقدام‌ها قرار بگیرد؛ البته که باید توجه داشت آنچه در شهر هوشمند و برای رفع چالش‌‌های مثال‌زده‌شده مهم جلوه می‌‌کند، دستیابی به حمایت دولتمردان است؛ چراکه انجام این مهم به حمایت مالی و همه‌جانبه عوامل دولتی و بخش خصوصی بستگی زیادی دارد.

بنا بر این توضیحات، اکنون می‌توان ادعا کرد که تهران تا هوشمندشدن، راهی بسیار طولانی در پیش دارد اما با تدوین سند راهبردی و ارائه راهکار و کاشت بذر اولیه مناسب می‌توان انتظار داشت که در سا‌ل‌های آتی شاهد به‌بار‌نشستن آن باشیم.

در هوشمندسازی یک شهر نباید فراموش کنیم که لازمه این کار، آموزش ساکنان است (شهروند هوشمند)؛ چراکه بدون تکیه بر این خیل انبوه و پرقدرت، دستیابی به این هدف مهم با مشکلات بسیاری همراه خواهد بود. شهر هوشمند از لحاظ سایبری بسیار پرقدرت است و همه موارد موجود در شهر را از نظر می‌گذراند و می‌توان از طریق آن امنیت و آرامش را برای همه گروه‌های سنی ساکن در آن رقم زد اما ایجاد شهر هوشمند پیش‌نیازهای دیگری هم دارد که بی‌اهمیت‌انگاشتن آنها، آسیب‌هایی به مراتب بیش از مزایایش به همراه دارد.

بر همین اساس، برای هوشمندسازی‌ شهر تهران باید  فاکتورهایی همچون خلق جوامع زیست‌پذیر، حفظ طبیعت و زمین‌‌های باارزش، توسعه فضاها و گذرگاه‌‌های عمومی، تجدید زندگی در مراکز شهری، تدوین چشم‌انداز بلندمدت، حفظ حریم شهر، حفظ سرمایه‌های اجتماعی و انسانی، حذف زیرساخت‌های ارتباطی سنتی و غیرکارا، جایگزین‌کردن انرژی‌های پاک به‌ جای سوخت‌های فسیلی و مدیریت خردمندانه از طریق حکمروایی مشارکتی را فراهم کرد. البته باید اذعان داشت که متأسفانه در اغلب موارد ذکر‌شده کلانشهر تهران با مشکلات متعددی دست‌وپنجه نرم می‌کند.

 

شهر هوشمند، برخاسته از یک جامعه دمکراتیک شهری است. پس اگر بخواهیم دمکراسی شهری را در کوتاه‌ترین عبارت توصیف کنیم باید بگوییم: «دمکراسی شهری عبارت است از همکاری شهروندان با یکدیگر برای رسیدن به مصالح مشترک در یک جامعه شهری» و چنین تعبیری از دمکراسی شهری تا قبل از شکل‌گیری جامعه هوشمند، یک آرمان است. بنابراین در تهران امروزی لازمه دست‌یافتن به چنین آرمانی، شکستن گرایش افراد به جدایی از جامعه و غلبه بر بی‌میلی عمومی در پرداختن به مسائل و مشکلات مشترک است.

باید دانست که شهر هوشمند مکانی ممتاز برای توسعه پایدار اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی است که مسائلی مانند ترافیک، مصرف انرژی، رفع انواع آلودگی، به‌روزرسانی و بهینه‌‌سازی زیرساخت‌های شهری، بهبود کیفیت زندگی شهروندان و... از طریق یک رویکرد نوآورانه و سیستماتیک، بر‌اساس ارتباط و تبادل اطلاعات با هدف بهینه‌سازی فرآیندهای مدیریت شهری در آن مورد توجه قرار می‌گیرد.

از طرف دیگر شهر هوشمند با تکیه بر سرمایه‌‌‌های اجتماعی و فرهنگی هویت پیدا می‌کند و با توجه به سطوح استقرار، مقیاس، آرزوهای جامعه و جغرافیایی، دورنمای متفاوتی را متصور می‌شود اما آنچه در مدیریت برنامه‌ریزی شهری در تمامی نقاط جهان مشترک است، ایجاد شهری‌است که در آن تکنولوژی‌های گوناگون جهت بهبود زندگی شهروندان با هم ترکیب می‌شوند و مورد استفاده قرار می‌گیرند. اگرچه شهر هوشمند بر بستر اینترنت شکل می‌گیرد اما باید آن‌ را از شهر دیجیتال متمایز دانست؛ تمایزی مفهومی و عملی بین شهرهای دیجیتال و شهر هوشمند وجود دارد. 

 

با این توصیف‌ها در یک ‌کلام، تهران هوشمند، شهری پویا، خلاق، متعلق به خردسالان، جوانان و سالمندان خواهد بود. در این شهر اجزای فیزیکی همچون دکل‌های برق و تأسیسات وابسته به آنها از حالت بصری خارج می‌شوند؛ ثبت اطلاعات مربوط به نرخ بهای آب و گاز و تلفن به‌صورت دیجیتال از مرکز کنترل می‌شود و مراجعه فیزیکی به منازل، دیگر یک الزام نخواهد بود؛ حریم سبز شهر رو به گسترش می‌رود و زیست‌پذیری در آن وابسته به علم و تکنولوژی‌است. پس سخن آخر اینکه تهران هوشمند، دیگر یک نیاز نیست بلکه یک الزام است و برای دستیابی به آن باید از تجربه دیگر کشورها و متخصصان امر بهره وافر برد.

این خبر را به اشتراک بگذارید