• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
دو شنبه 7 بهمن 1398
کد مطلب : 93933
+
-

ترور شخصیتی ظریف

ترور شخصیتی ظریف

رضا نصری _ کارشناس حقوق بین‌الملل

اگر در خیابان‌های توکیو، دهلی، بغداد، استانبول، پاریس، لندن، رم، نیویورک یا واشنگتن قدم بزنید و از رهگذران نام وزیر امور خارجه چین، روسیه یا یک قدرت جهانی دیگر را بپرسید، به‌احتمال زیاد اکثر مردم قادر نخواهند بود به پرسش شما پاسخ درستی بدهند. بسیاری از خوانندگان این سطور نیز به‌احتمال زیاد در همین لحظه - اگر بپرسید - نمی‌دانند وزیر امور خارجه ژاپن، کانادا یا استرالیا - که کشورهای صنعتی قابل ملاحظه‌ای هستند - کیست یا چه گفته و چه کرده است. اما اگر در یک شهر خارج از کشور از یک مخاطب خارجی نام وزیر امور خارجه ایران را بپرسید به‌احتمال زیاد «جواد ظریف» را می‌شناسد. دلیل شهرت او هم این است که جواد ظریف در 6سال گذشته 3ویژگی یا دستاورد بزرگ داشته که او را - در کنار شهرت بین‌المللی - مورد هدفِ حملات سازماندهی شده و حقوقی، نظامی، سیاسی و قضایی آمریکا و حتی شخص رئیس‌جمهور ایالات متحده قرار داده است.

اولین دستاورد ظریف این است که او موفق شد در یک مدت زمان نسبتا کوتاه - با وجود میلیاردها دلار هزینه تبلیغاتی ایران‌هراسان و حملات سازماندهی شده بنگاه‌های تخصصی روابط عمومی - نام ایران را به‌عنوان کشوری قانونمدار، مُحق و سازنده روی نقشه جهان بنشاند. شناخت عمیق و تسلط جواد ظریف به ظرافت‌های افکار عمومی، زبان دیپلماتیک او، استدلال‌های متقن و حقوقی او و همچنین قابلیت کم‌نظیرش در ارائه مطالب به زبانی فصیح و حق‌به‌جانب، وزیر امور خارجه ایران را به مانع و رقیبی سرسخت تبدیل کرده که اجازه نمی‌دهد جریان ایران‌ستیز به آسانی برنامه‌های خود را علیه ایران اجرا کند. به‌عبارت دیگر، جواد ظریف بزرگ‌ترین مانع بر سر راه جریانی است که مدام می‌خواهد ایران را به‌عنوان کشوری «غیر عادی» و خارج از چارچوب‌های حقوقی و متعارف نظام بین‌المللی نشان دهد تا از این طریق راه را برای برخوردهای نامتعارف خود با ایران باز بگذارد.
دومین ویژگی ظریف این است که او - برخلاف بسیاری از سیاستمداران ایرانی و خارجی - این قابلیت را پیدا کرده است که مستقیم روی معادلات سیاسی درون آمریکا و رقابت‌های جناحی این کشور تأثیر بگذارد. به بیان دیگر، جواد ظریف - جدا از قابلیت ارتباط‌گیری‌اش با افکار عمومی - موفق شده از طریق کانال‌های جانبی - مانند مجامع رسانه‌ای، دانشگاهی و تخصصی - بر گفتمان غالب در سیاست خارجه آمریکا تأثیر بگذارد؛ به‌نحوی که یک جناح را در مدیریت این سیاست «شکست‌خورده» نشان داده و جناح دیگر را تفوق بخشد. بسیاری از قدرتمندترین همتایان ظریف در جهان از چنین قابلیتی - که در بزنگاهی مانند دوران استیضاح یا انتخابات ریاست‌جمهوری متاع با ارزشی است - برخوردار نیستند.
سومین ویژگی ظریف این است که او با زبانی گویا و پرنفوذ حرف‌هایی را در سطح بین‌المللی علیه دولت آمریکا می‌زند که اغلب سیاستمداران جهان از بیان آن ناتوان یا عاجزند. به‌عبارت دیگر، اگر رئیس‌جمهور فرانسه یا صدراعظم آلمان - به‌دلیل ضعف و احتیاط - از بیان حقایق یا ایستادگی در برابر زورگویی‌های ترامپ و لابی‌های پرنفوذ اسرائیل و عربستان عاجز و درمانده‌اند، جواد ظریف از مهم‌ترین تریبون‌های بین‌المللی حرف دل مردم آنها را به رساترین و مؤثرترین شکل بیان می‌کند. در سطح منطقه نیز، اگر حاکمان مستبد کشورهای حاشیه خلیج‌فارس - به‌دلیل سرسپردگی و منافع شخصی خود - در دفاع از منافع ملت‌هایشان کوتاهی و پرهیز می‌کنند، باز این جواد ظریف است که با صراحت و بی‌پرده و زبانی قابل فهم از آلام و منافع مردم این کشورها در برابر آمریکا در رسانه‌ها و مجامع بین‌المللی سخن می‌‌گوید.

در عمل، این 3 ویژگی باعث شده دولت ترامپ با جدیت و با توسل به اهرم‌های متعدد حقوقی، سیاسی و رسانه‌ای برای حذف «جواد ظریف» و ترور شخصیتی او برنامه‌ریزی کند؛ از این‌رو می‌بینیم دولت ترامپ با قرار دادن او در فهرست اشخاص تحریم‌شده از حضور ظریف در مجامع رسانه‌‌ای و دانشگاهی جلوگیری می‌کند، با مبادرت به اقدامات به‌شدت نامتعارف و غیرقانونی (و خلاف توافقنامه با سازمان ملل) از صدور ویزا برای حضور او در نیویورک ممانعت می‌کند، با اِعمال فشار به سایر دولت‌ها و سازمان‌ها، از سخنرانی‌ او در فروم‌های بین‌المللی جلوگیری می‌کند و با تخصیص بودجه‌های کلان به اشخاص و سازمان‌های سایه و به‌کارگیری بنگاه‌های تخصصی جنگ روانی برای تخریب او در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی سنگ‌‌تمام می‌گذارد.
از چند هفته پیش تا‌کنون، عملیات جنگ روانی علیه ظریف ابعاد تازه‌تری نیز پیدا کرده است. درواقع، از چند هفته پیش شخص رئیس‌جمهور آمریکا، وزارت امور خارجه این کشور و همچنین شخصیت‌های برجسته سیاسی ایالات متحده مستقیم وارد میدان شده‌اند و با بهره‌گیری از مشاوران فارسی‌زبان معاند، به نوشتن «توییت» و پیام‌های فارسی علیه ایران و دکتر ظریف مبادرت می‌کنند. به‌عبارت دیگر، آنها با رصد دقیق فضای داخلی ایران و بهره‌برداری از بداخلاقی‌های جناحی و سیاسی، پیام‌های خود را به‌نحوی تدوین و ارائه می‌کنند که بر آتش اختلاف و دشمنی علیه ظریف درون کشور بیفزایند و با مدیریت این فضا عرصه را برای وزیر امور خارجه تنگ‌تر سازند.
آخرین نمونه از این جنس اقدامات، توییتی است که ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا - پس از اینکه برخی رسانه‌های داخلی و فعالان اجتماعی سخنان اخیر وزیر امور خارجه را در مورد مذاکره با ایالات متحده تحریف کردند تا به این بهانه به او حمله کنند - در رابطه با دکتر ظریف منتشر کرد!
درواقع، اگر ترور فیزیکی سردار سلیمانی یک وجه از برنامه آمریکا برای تضعیف سیاست خارجه ایران بود، قطعا ترور شخصیتی ظریف نیز وجه دیگر آن است. فقط با این تفاوت که این وجه با بصیرت و درایت بازیگران صحنه سیاسی و افکار عمومی قابل مهار و خنثی‌سازی است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید