ایستاده در غبار
2فیلم «جاندار» و «23نفر» در تب و تاب شرایط ناخوشایند هفتههای اخیر فراموش شدند
مرتضی کاردر- روزنامهنگار
روزهای آخر تقویم نمایش سینمای ایران است و شمارش معکوس برای جشنواره آغاز شده. بداقبالترین فیلمها آنهاییاند که نوبت نمایششان به روزهای آخر منتهی به جشنواره و روزهای نخست پس از جشنواره افتاده است. در هفتههای اخیر همه حواسها متوجه فیلمهایی است که قرار است به جشنواره برسند و اخبار آنهاست که بر صدر مینشیند. در هفتههای پس از جشنواره نیز هنوز تب و تاب جشنواره فروکش نکرده و بحثها درباره فیلمهای جشنواره تمام نشده است که نمایش فیلمهای تازه آغاز میشود.
در این میان فیلمهایی میآیند که گاه در هیاهوها و شلوغیهای جشنواره فیلم فجر فراموش میشوند و کمتر مورد توجه قرار میگیرند. امسال اتفاقهای هفتههای اخیر نیز مزید بر علت شده تا سینماها شاهد تماشاگران کمتری باشند و عملا یکی دو هفته را از دست بدهند. اما 2فیلم در این میان درخور توجهاند.
«جاندار» که کار نخست 2کارگردان جوان سینمای ایران، حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری است، خبر از آمدن 2پدیده تازهنفس به سینمای ایران میدهد. در روزگاری که بیشتر فیلمها به مشکل فیلمنامه دچارند، جاندار توانسته است بهخوبی از عهده تعریف کردن داستان خود برآید. مزیت اصلی جاندار فارغ از بازی ستارههای فیلم و داستان تلخی که تماشاگر را درگیر خود میکند، نحوه چیدمان اطلاعات در فیلم است. فیلمنامه انگار فیلمنامهای مدرسهای است که محصول ماهها سر و کله زدن و کارگروهی میان 2کارگردان جوان و محمد داوودی است؛ چیزی که دستکم در فیلمنامهنویسی سینمای ایران فراموش شده است. هرچه داستان پیشتر میرود، گرههای بیشتری افکنده میشود و تماشاگر اطلاعات را از خلال داستان بهدست میآورد و با موقعیت دشواری که فیلم خلق میکند، روشنتر مواجه میشود.
فیلم دیگری که از این روزها قربانی شرایط شده، 23نفر است. فیلم 23نفر با اقتباسی از 3کتاب «آن 23نفر»،
«اردوگاه اطفال» و نگاهی به کتاب «ملاصالح» نوشته شده است. فیلم، ماجرای اسیران نوجوان ایرانی و صالح قاری است که مورد استفاده تبلیغاتی دستگاه حزب بعث و رژیم عراق قرار گرفتند و حتی تا ملاقات صدام نیز پیش رفتند.
فیلمی که سردار شهید قاسم سلیمانی در روز نخست فیلمبرداریاش حاضر شده بود و نمایش فیلم با شهادت او همراه شد، میتوانست بسیاری را به سینماها بکشاند اما اصابت موشک به هواپیما و ماجراهای پس از آن همهچیز را به حاشیه برد. حالا 23نفر، روزهای آخر نمایش عمومی خود را در سینماهای محدود و خلوت سپری میکند. جالب اینجاست که حتی تماشاهای سازمانیافته نیز نصیب فیلمی مثل «منطقه پرواز ممنوع» شده است.
اما فارغ از بحثها، 23نفر ساخته مهدی جعفری در سینمای دفاعمقدس یک اتفاق است. فیلم به نگاهی ورای حب و بغض در سینمای جنگ رسیده است که در معدود فیلمهایی در 30سال گذشته میتوان سراغ گرفت. فیلم درپی برانگیختن احساسات تماشاگر نیست یا بهتر است بگویم برای برانگیختن احساسات تماشاگر از هر حربهای استفاده نمیکند. تلاش نمیکند که بیدلیل تماشاگر را منقلب کند، لذا در نشان دادن موقعیت دشوار نوجوانان اسیر یا فضای اردوگاه یا شکنجهها اغراق نمیکند و در خلق موقعیتهای طنز نیز همینطور. آنها را به افراط نمیکشاند تا فیلم طنز دیگری در سینمای جنگ خلق کند. رفتوآمد میان فیلم داستانی و تصویرهای واقعی، یکی دیگر از ویژگیهای فیلم است. در این رفتوآمد فیلم شبیه واقعیت شده و شکلی مستندگونه پیدا کرده است. برای همین تصویرهای واقعی دور از فضای فیلم بهنظر نمیرسند.
در کنار هم قرار گرفتن نگاه دور از حب و بغض و شکل مستندگونه سبب شده است که ترسها و تردیدها و دعواها و رفتارهای نوجوانان فیلم بیاغراق و واقعی از کار دربیاید. 23نفر بیشتر از هرچیز در خلق موقعیتهای انسانی موفق بوده است. برای همین میتواند بهراحتی همدلی تماشاگر را برانگیزاند و بهآسانی تماشاگر را بخنداند و اشک بر چشم تماشاگر بیاورد.