دانشگاه تهران سرنوشتی مقبول برای همه!
ترانه یلدا _ معمار و شهرساز
اگر حدود 12سال پیش پسرم دانشجوی دانشگاه تهران نشده بود و به آنان که دانشجوی دکترای پیوسته بودند اجازه پارککردن اتومبیل در قطعات خریداریشده و سپس صافشده با بولدوزر توسط مجریان طرح توسعه دانشگاه تهران را نمیدادند، من هم مثل بقیه شهروندان تهرانی از وجود چنین طرحی بیخبر میماندم. روزی که دیدم چطور چیزی شبیه موریانه به جان بافت اطراف دانشگاه افتاده و ذره ذره آنرا جویده و خورده است، پرسیدم: داستان چیست؟ پسرم گفت: «مال دانشگاس! ولی نمیدونیم چیه... فعلا که این قطعه زمینها را آسفالت کردهاند و دادهاند ما توش ماشین پارک کنیم.»
این قضیه در ذهنم ماند. یکبار هم طرح جالبی را در دفترمان دیدم، با ساختمانهایی با زاویههای حاده آرتیستیک برای بلوکهای اطراف دانشگاه تهران، که یک نقشه هم داشت برای حفظ 123یا 132بنای دارای ارزش تاریخی و معماری که میبایستی در محدوده 32هکتاری محدوده طرح (در 3 طرف دانشگاه تهران) از آنها حفاظت میشدند و مورد مرمت و استفاده جدید قرار میگرفتند! یادم است که همان زمان هم نفهمیده بودم هنوز! که این طرح چه ربطی به آن پارکینگهای آسفالتشده دارد! زیرا در جامعه حرفهای هیچ صحبتی از آن نبود!
تا اینکه حدود 2سال پیش، مشاور طرح، بالاخره بعد از حدود 20سال که از تخریبهای تدریجی خانهها در اطراف دانشگاه میگذشت، در جلسهای عمومی در مورد طرح توسعه دانشگاه تهران توضیحاتی مبهم و نسبتا معماگونه داد و همه متوجه شدیم که طرحی وجود دارد؛ طرحی که اتفاقا خیلی هم جمعوجور و دانشگاهی نیست! بلکه طرحی است برای مجموعهای عظیم، با ساختمانهایی بلندمرتبه (تا 15طبقه) و زیربناهای بسیار قابل ملاحظه، که قرار بود دور تا دور دانشگاه چون دیوارهای قلعهای بایستند و بهکار توسعه علم و فناوری بیایند. در واقع، قرار بود پس از خرید تمام اراضی 3بلوک شهری32هکتاری اطراف دانشگاه، آنجا به کارگاهی ساختمانی تبدیل شود! (شاید شبیه آنچه برای نواب پیش آمد).
حقیقت این است که همه کمی ترسیدیم! بهخصوص اینکه تخریبها طی 20سال در خفا اتفاق افتاده بود و طرح هم عوض شده بود؛ اگرچه هنوز هیچ اطلاعات دقیقی در دست نبود! بههرحال، از آنجا که اهالی محترم حرفه معماری و شهرسازی اصولا محافظهکارند و بنای نقد یکدیگر را ندارند، کسانی که سر و صدایشان درآمد و پای رسانه ملی و مجازی را به قضیه باز کردند، انجمنهای دانشجویی دانشگاه تهران به پشتیبانی از ساکنان بلاتکلیفمانده محله وصال و اطراف دانشگاه بودند که جلساتی عمومی در نقد طرح برگزار کردند و توانستند حمایت چندتن از اعضای مردمیتر شورای شهر تهران و فعالان شهری دوستدار تهران را نیز بهخود جلب کنند. بالاخره در اوایل سالجاری، دستور توقف طرح توسعه دانشگاه در شورایعالی شهرسازی صادر شد. همچنین فیلمهایی در شبکههای مجازی میچرخید که اعتراض ساکنان به بلاتکلیفیشان را منعکس میکرد. آنها میخواستند املاکشان به قیمت خریداری شود، یا اینکه مجوز ساختوساز حداقل 5 یا 6طبقه، (مثل همه جای دیگر در محلات شهر تهران) به آنها داده شود! از سوی دیگر شورایعالی شهرسازی از دانشگاه تهران خواست طبق مصوبه، طرح نهایی خود را اصلاح و ارائه کند.
اول تابستان98، رؤسای دانشگاه تهران و دانشکده علوم پزشکی تهران در شکایت از مصوبه شورایعالی، نامهای به رئیسجمهور نوشتند. اهالی محله وصال نیز به معاون شهرسازی شهردار نامه نوشتند. اول پاییز امسال، جلسهای با حضور معاون اول رئیسجمهور، وزیر راه و دبیر شورایعالی شهرسازی، وزیر علوم، رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری، شهرداری تهران، رئیس دانشگاه تهران و معاون اقتصادی رئیسجمهور برای رسیدگی به اعتراض مسئولان دانشگاه تهران به مصوبه شورایعالی تشکیل شد. دستگاه ریاستجمهوری ترجیح داد در این تعارض درگیر نشود. مجلس نیز که ابتدا قول مساعدت مالی برای خرید مابقی اراضی را به دانشگاه داده بود، پا پس کشید. مهلت دانشگاه تهران برای ارائه طرحی براساس مصوبه شورایعالی نیز به پایان رسید. اکنون در زمستان98، دانشگاه پرقدرت و مصمم، میخواهد طرح تا حدودی اصلاح شده و به گفته رئیس پردیس معماری، حدود «3طبقه» را در کمیسیون ماده5 به تصویب برساند. و هنوز به تصمیمی قطعی نرسیدهاند! بههرحال داستان پیچیدهتر از این حرفهاست!
اگرچه به قول دبیر شورایعالی معماری و شهرسازی، «طرح ساماندهی دانشگاه تهران یکی از مصداقهای حقوق عمومی و مطالبه شهروندی است»، اما کل شهروندان تهرانی نیز حقی به شهر دارند که نمیتوان نادیدهاش گرفت. دانشگاه تهران، نخستین دانشگاه کشورمان است! و ما، بهعنوان شهروند، همه حق داریم از دولت، شهرداری و دانشگاهیان توسعهگر بخواهیم رعایت حریم میراثی این دانشگاه را بکنند! و نگذارند بلایی که به اشتباه بر سر خیلی از بافتهای ارزشمند تهران آمده، بر سر این محدوده نیز بیاید! ما میخواهیم دانشگاه تهران، بهعنوان یادگار و میراث گرانبهای شهرمان، نهتنها حفظ شود و به فعالیتش ادامه دهد، بلکه به حال و هوای کالبد اطراف آن، بهعنوان حریم یک مجموعه میراثی بینظیر، خدشهای وارد نیاید. ما میخواهیم تمام درختان چنار و نردههای دانشگاه و سینما بلوار و... که از آنها خاطره داریم، عینا سر جایشان بمانند.
بنابر مصوبه شورایعالی شهرسازی و معماری کشور از این به بعد، لزومی به تملک وجود ندارد و دانشگاه بهتر است به کمک همان سرمایهگذاران موعود، طبق ضوابط مجاز در حریم مجموعه میراثی، اراضی تخریبی خود را بسازد. مطمئن باشیم که ساختوساز باکیفیت، برای همه طرفهای ذینفع، اعم از ساکنان، دانشگاه، شهرداری، دانشجویان و از همه مهمتر شهروندان تهران و تمام کسانی که در دانشگاه تهران درس خواندهاند، راهحل بهتری خواهد بود. این کار امنیت و خوشحالی را به محله وصال و بلوار کشاورز باز خواهد گرداند!