شکارچی شکارچیان
گفتوگوی همشهری با محیطبان نمونه کشور که با طرحی ابتکاری سبب تغییر رفتار شکارچیان با حیاتوحش شده است
حمیدرضابوجاریان ـ روزنامهنگار
حدود 3سال است ایدهای را دنبال و تلاش میکند شکارچیهایی را که برای تفریح به طبیعت میآیند و دست به شکارحیوانات یا اسارت آنها میزنند ترغیب کند به جای شکارکردن حیوانات، از امکانات و توان خود برای حفظ محیطزیست و نجاتجان جانداران طبیعت استفاده کنند. کاری که شروع کرده است، طرفداران زیادی پیدا کرده بهگونهای که شکارچیهای زیادی به ایدهاش که «نذر طبیعت» نام گرفته پیوسته و گروه همیاران طبیعت را شکل دادهاند. احمد بحری، محیطبان قمی معتقد است با این روش توانسته کسانی که برای تفریح در طبیعت تیراندازی میکنند را با محیطزیست آشتی دهد و با این کار، آمار شکار را دستکم درمناطقی که همیاران طبیعت حضور دارند، کم کند.
متولد سال 1359 است و از سال1385 بهعنوان محیطبان در قم کارش را شروع کرده است. حدود 5سال است در فضای مجازی صفحه روزمرگیهای یک محیطبان را اداره میکند و تصاویری از فعالیتهای خود و همکارانش را برای معرفی حرفهای که به آن عشق میورزد، منتشر میکند. احمد بحری با استفاده از دریچهای که فضای مجازی در اختیارش گذاشته است، توانسته جهت تازهای به زندگی کسانی که عمری در مقابل طبیعت بودند نه حامیاش، بدهد؛ «تجربه 13ساله کار بهعنوان محیطبان در سازمان حفاظت محیطزیست نشان میدهد 99درصد کسانی که با اسلحه به طبیعت میآیند و قصد شکارکردن حیوانات را دارند، این کار را نه برای امرارمعاش که برای تفریح و گذراندن اوقات فراغت انجام میدهند و برخورد قهری به تنهایی مانع شکارکردن نیست. برای همین به این فکر افتادم که با رویهای فرهنگی - اجتماعی شکارچیها را قانع کنم که اسلحههای خود را نه روی طبیعت بلکه برای حمایت و دفاع از آن بهکار ببرند.» اوحرفش را اینطور ادامه میدهد: «با استفاده از فضای مجازی، فعالیتهای خودم و همکارانم را که برای حفظ جان حیوانات و مراقبت ازمحیطزیست کار میکنیم لحظه به لحظه منتشر میکردم. کمکم، تعداد کسانی که مطالبم را دنبال میکردند بیشتر و بیشتر شد. کار به جایی رسید که چند شکارچی به من پیام دادند و گفتند از این پس نمیخواهند برای شکار حیوانات به طبیعت بروند و اسلحههای خود را زمین گذاشتهاند. به این فکر افتادم که طرح نذر طبیعت را اجرا کنم و از شکارچیها بخواهم که به جای اینکه باری برمحیطزیست باشند، یار آن شوند».
دیروز شکارچی، امروز همیار طبیعت
دامنه فعالیتهای محیطبان قمی، خیلی زود پهنه وسیعی از کشور را در برگرفت. بسیاری ازفعالان محیطزیست و همکاران بحری نیز به طرح نذر طبیعت پیوستند. هر از چندی هم شکارچیهایی از نقاط مختلف کشور، با انتشار ویدئوهایی از خود از کنار گذاشتن اسلحههایشان خبرمی دادند و با این کار، دیگر شکارچیها را تشویق میکردند که از شکار غیرمجاز حیوانات در طبیعت دست بردارند. بحری میگوید: «برخی شکارچیها برای تامین معاش خودشان شکارمیکنند. تعداد این افراد خیلی کم است. برای اینکه این دسته از شکارچیها در تامین هزینههای زندگی خودشان دچارمشکل نشوند، باید فکری میکردم. با گروههای فعال محیطزیست و خیرانی که دغدغه حیاتوحش داشتند صحبت کردم و از آنها خواستم فکری برای آنها کنند. اینجا بود که طرح همیاران طبیعت به ذهنم رسید. در این طرح، خیران هزینههای معیشت شکارچیهایی که زندگیشان به شکار بستگی داشت تامین میکردند. اکنون با کمک خیران وگروههای زیستمحیطی محلی، در استانهای فارس و کرمانشاه چند نفر از این دسته شکارچیها مشمول حمایت شدهاند. آنها امروز نهتنها به شکار نمیروند بلکه خودشان حامی حیوانات شدهاند و رویکردشان به طبیعت کاملا با گذشته فرق کرده است».
اجرای 70 پروژه محیطزیستی بدو
«هماکنون کسانی که به طرح نذر طبیعت و همیاران طبیعت پیوستهاند با دست خالی و بدون کوچکترین حمایت مالی از سوی دستگاههای دولتی، درحال تمرین فعالیتی هستد که نتیجهاش مراقبت بهتر و بیشتر از طبیعت است و هزینه آن را هم خودشان میپردازند؛ فعالیتی که باعث شده، محیطزیست در مناطقی که با مشکلاتی مانند خشکسالی روبهرو است، با آسیب کمتری مواجه شود. این روزها حتی مردم عادی که درباره اهمیت حفظ محیطزیست آگاهی بیشتری پیدا کردهاند هم در قالب طرح همیار طبیعت که آن را آغاز کردهام، به شکل خودجوش با ساخت آبشخورها، توزیع علوفه و... به کمک طبیعت آمدهاند. اکنون در70منطقه کشور و تقریبا در هر استان، دستکم یک طرح مردمی در حال اجراست و با این روش هم شکارچیها، هم مردم محلی و هم دوستداران محیطزیست با هم متحدشده و دست بهدست هم داده و از توان یکدیگر برای مراقبت از وحوش و طبیعت استفاده میکنند؛ اقدامی که باعث شده در مناطقی که با پدیده خشکسالی دستو پنجه نرم میکنند، حیاتوحش با تلفات کمتری روبهرو شود.» بحری به موضوع جالبی اشاره میکند و آن را نشانهای از موفقیت در جهتدادن به رفتار مردم در برخورد با طبیعت میداند؛ «خشکسالی باعث شده در برخی مناطق، حیوانات به نقاطی که مردم در آن زندگی میکنند نزدیک شوند. در برخی موارد، حیوانات وحشی مانند پلنگ یا خرس به دامها و مزارع کشاورزی افراد حمله میکنند. قبلا مردم با هر وسیلهای که بود با حیوان برخورد میکردند و حتی آن را میکشتند. با فرهنگسازیهایی که بین مردم محلی از سوی همیاران شده است، حتی با حمله حیوانات به دامها یا مزارع، کسی دست به کشتن حیوان نمیزند. مردم میدانند خسارتهایی که حیوانات وحشی به آنها وارد میکنند از سوی همیاران و فعالان محیطزیست جبران میشود. این نگرش باعث شده، تلفات محیطزیست کمتر شود و ما در کاری که شروع کردهایم موفق باشیم.»
بازگشت حیوانات به طبیعت
یکی از رفتارهای نادرستی که افراد بعد از ورود به طبیعت انجام میدهند، به اسارت گرفتن حیوانات است؛ از لاکپشت گرفته تا خرگوش و انواع پرندهها. این موضوع باعث شده است درطرح همیاران طبیعت بازگرداندن حیوانات اسیر شده در خانهها به یک دغدغه تبدیل شود. بحری از تجربه بازگرداندن حیوانات اسیرشده در خانهها میگوید: «افرادی هستند که فکر میکنند میتوانند حیوانات آزاد در طبیعت را در خانهشان نگهداری کنند. این دسته از افراد، با اشتیاق حیوانات را به دام میاندازند و با خود به خانه میبرند. بعد از مدتی، نگهداری از حیوان سخت شده و حتی بهدلیل ناآشنایی با اصول نگهداری شاهد از بین رفتن آنها هستیم. با فعالیتهایی که در شبکههای مجازی انجام دادم و ترویج آن از سوی گروههای مختلف، برخی افراد حیواناتی که در اختیار دارند را به همیاران میدهند تا دوباره به طبیعت بازگردانده شوند و در چند روز گذشته، حیواناتی از جغد گرفته تا پرندههای شکاری از طرف افراد به همیاران تحویل شده است و توانستهایم آنها را دوباره به طبیعت برگردانیم. امیدوارم با توسعه بیشتر فعالیت گروه همیاران و برنامههای آنان، هر روز شاهد بازگشت حیوانات به خانه اصلیشان باشیم.»
پرندهها برای ما میخوانند
برخیها معتقدند حیوانات درک و فهم بالایی از افراد دارند. حتی گفته میشود حیوانات به خوبی کسانی را که برای صدمهزدن به آنها وارد طبیعت میشوند میشناسند. بحری هم چنین اعتقادی دارد؛ «فکر میکنم حیوانات محیطبانها یا بچههای همیارطبیعت را میشناسند. آنها میدانند وقتی یک همیار وارد طبیعت میشود برای آنها آب یا علوفه آورده است. حتی حسین داستاننما که با یک چهارپا در یکی از مناطق خشک کشور کیلومترها راه میرود تا آب برای حیواناتی که منتظر او هستند ببرد، میگوید پرندهها با دیدنش برای او آواز میخوانند. این حرف درست است اما همیشه گفتهام باید از حیوانات دور باشیم و حتی از دادن دستی علوفه به آنها خودداری کنیم. این کار برای امنیت حیوان ضروری است. اگر حیوان با محیطبان یا همیار احساس دوستی کند، شکارچیها به راحتی او را شکار میکنند. برای همین است که از لذت غذادادن دستی به حیوانات میگذریم تا جانشان را حفظ کنیم.»
تأثیرطبیعت برزندگی
بودن در شهر و مواجهشدن با آلودگی هوا، سروصدا، بداخلاقیهای معمول مردم و مشکلات ریز و درشت زندگی شهرنشینی، حال خیلیها را بد کرده است. برای همین است که عده زیادی برای فرارکردن از این حال بد، دنبال رفتن به طبیعت و پناهگرفتن در آن، حتی برای یک نصفه روز هستند؛ فرصتی که بحری میگوید 13سال است که آن را بهدست آورده و باعث شده زندگیاش متحول شود؛ «استرسم کم شده است. وقتی 3روز خانه هستم این استرس را کاملا درخودم حس میکنم. وقتی زمان استراحتم تمام میشود و میخواهم به طبیعت و سرکارم برگردم، آن موقع حالم از اینکه از سر و صدا و شلوغی دور میشوم، بهتر میشود. با اینکه محیطبانی، کار سخت و طاقتفرسایی است و امکانات هم برای انجام وظیفه کم داریم اما آرامش طبیعت باعث شده من بهعنوان یک محیطبان آرامتر، با حوصلهتر و حتی دقیقتر از قبل بشوم و این را یکی از اثرات بودن در طبیعت در زندگی خودم میدانم.» او حرفش را اینطور ادامه میدهد: «همه محیطبانها به کاری که انجام میدهند، علاقه دارند. ادعا نمیکنم کارمان تفریحی است چون خطرهای زیادی دارد اما علاقه به حفظ طبیعت باعثشده که کمتر همکاری در این سالها بوده باشد که حتی با وجود شرایط کاری در رشتهای دیگر حاضر به استعفا وانتخاب شغل دیگری شده باشد مگر اینکه از همان اول به شغلش علاقهای نداشته باشد. این تأثیری است که طبیعت روی من گذاشته است و نمیتوانم آن را کتمان کنم».
سانسور خبرهای بد محیطزیستی!
معمولاخبرهای خوبی درباره محیطبانها منتشر نمیشود. هرچه هست درباره درگیر شدنشان با شکارچیهای غیرمجاز و زخمیشدنشان است. حتی خبرهایی از شهادت محیطبانها تا حتی اعدامشدنشان به جرم قتل شکارچیهای غیرمجاز بازتاب پیدا میکند. بحری میگوید که همین خبرها باعث شده، مادرش را از خبرهای محیطزیست دور نگه دارد؛ «وقتی در سازمان حفاظت محیطزیست استخدام شدم، فکر نمیکردم این کار خطر کشتهشدن یا تیر خوردن داشته باشد چون برادر بزرگترم در دوران دفاعمقدس شهید شده است، این موضوع باعث شده مادرم حساسیت زیادی نسبت به من پیدا کند و همیشه نگران حالم باشد. برای اینکه نگرانی مادر را کم کنم، او را از خبرهای بدی که در حوزه محیطزیست و اتفاقاتی که برای محیطبانها میافتد دورکردهام. نگرانم اگر مادرم بفهمد که محیطبانها ممکن است از سوی شکارچیها کشته یا زخمی شوند، طاقت نیاورد و اذیت شود. برای همین است که خیلی درباره کار و ماموریتهایی که میروم حرف نمیزنم. در خانواده سعی کردهام اخبار بد را سانسور کنم و اگر خبر خوبی هست به گوش مادر برسانم تا نگران من و کارم نشود». او به موضوع جالبی اشاره میکند و میگوید: «غیر از مادرم همه اعضای خانواده درجریان کامل شغلم هستند و میدانند چه خطرهایی تهدیدم میکند. تهدیدها باعث شده، اعضای خانواده حواسشان به خبرهای محیطزیستی جلب شود و گاهی برایم پیام میفرستند که در فلان استان یا منطقه، فلان محیطبان زخمی یا شهید شده است. با خبرهایی که خانواده برایم میفرستند، من هم درجریان برخی مسائل و اتفاقات میافتم.»
کمک به طبیعت با دست خالی
هماکنون کسانی که به طرح نذر طبیعت و همیاران طبیعت پیوستهاند با دست خالی و بدون کوچکترین حمایت مالی از سوی دستگاههای دولتی، درحال تمرین فعالیتی هستد که نتیجهاش مراقبت بهتر و بیشتر از طبیعت است و هزینه آن را هم خودشان میپردازند؛ فعالیتی که باعث شده، محیطزیست در مناطقی که با مشکلاتی مانند خشکسالی روبهرو است، با آسیب کمتری مواجه شود. این روزها حتی مردم عادی که درباره اهمیت حفظ محیطزیست آگاهی بیشتری پیدا کردهاند هم در قالب طرح همیار طبیعت که آن را آغاز کردهام، به شکل خودجوش با ساخت آبشخورها، توزیع علوفه و... به کمک طبیعت آمدهاند