حقیقتسیاست یا سیاستحقیقت
آیا فیلمهای مستند سیاسی جایگزین بیانیههای جناحها شدهاند یا روایت تازهای از تاریخ سیاسی معاصرند؟
مسعود میر _روزنامهنگار
توجه! توجه! مستندی که هماکنون میبینید نشانه اعلام خطر یا وضعیت قرمز است و معنی و مفهوم آن این است که واکاوی تاریخ سیاسی امروز ایران همچنان ادامه دارد. لطفا محل استقرار خود را ترک نکنید و به تماشای حقیقت پناه ببرید.
سیاست در تمام فریمهای زندگی مردم ایران ثبت است و لاجرم نمیتوان از سینما سخن گفت، ولی با سیاست همبستر نشد؛ حالا اگر سینمای مستند و روایتهای حقیقی هم چاشنی شوند که دیگر ماجرا جدیتر هم خواهد شد. اینگونه است که در این سالها ساخت مستندهای سیاسی رونقی عجیب یافتهاست. این رونق آنچنان است که گویی حالا جریانهای سیاسی کشور و هوادارانشان هم بهگونهای در این ضیافت و تاریخنگاری با سینما همپیاله شدهاند. در روزگاری که مطبوعات گرفتار کمبود کاغذ و تیزی قیچی هستند و ظهور و بروز سینمای داستانی در هفتخان مجوزهای ساخت و نمایش و گرفتاریهای تولید و تجهیزات، راه نجاتی در پیشرو نمیبیند، مستند دوباره با چابکی در ساخت، صراحت در لحن و البته تکثیر و نمایش مافوق تصور در نت از خود اعاده حیثیت کردهاست. مستند سیاسی در جوار دیگر مستندها اما مشتاقان بیشتری برای خود دستوپا کرده و گویی رسانه جدید سیاسیون، هواداران سیاست و البته جماعتی است که سیاست از سینما و البته نانشب برایشان واجبتر است.
این روزها که ایران تنشهای سیاسی بیسابقهای را پشتسر میگذارد در قلب تهران جشنوارهای در حال برگزاری است که داعیه حقیقت دارد و البته سیاست در حقیقت متاعی پرتمنا و گاهی کمیاب است. سینمای سیاسی و مستندهای سیاسی ترکتازی برای کسب محبوبیت را چندی است در ایران آغاز کرده و چرایی همین موضوع بهانه زنجیرکردن این حقایق در تسبیح این واژههاست.
بُرنده مثل سیاست
«سینمای سیاسی اعم از داستانی یا مستند در همه جای دنیا متداول است. در ایران سینمای سیاسی در قالب فیلم داستانی، معمولا با انگ روبهرو میشود و میتوان در هر دو طیف سیاسی حاکم در کشور، نمونههایی از واکنش تند به فیلمهایی با تم سیاسی را یافت کرد. گاهی فیلمی به محاق توقیف رفته و زمانی بازیگران برای ایفای نقش در فیلمی به انزوا کشیده شدهاند. در این میانه سینمای مستند توانسته با تکیه بر بالارفتن شجاعت و تهور مستندسازها و البته قدرت هاضمه مدیران حکومت، فاز سینمای سیاسی را به پیش ببرد.» اینها حرفهای مهدی مطهر، مدیر مرکز خانه مستند انقلاباسلامی است که در سالهای گذشته دهها مستند سیاسی را تهیه کردهاست. او میگوید: «در شرایط فعلی که مستند سیاسی بیش از همیشه رونق گرفته به گمانم مستندسازها بیش از اینکه باید آرتیست باشند باید جنبه پژوهشگری و عمیق بودن در موضوعات را مدنظر قرار دهند؛ درست مانند یک مجتهد که میتواند کلیات را بگوید اما در مورد مصداق ممکن است با نکات و مشکلاتی مواجه شود. ما باید درباره اصل توسعه، دمکراسی و حتی انتخابات وارد میدان شویم و پژوهش کنیم و فیلم بسازیم، ولی اگر فقط به جزئیات بسنده کنیم دیگر سینمای تاریخ انقضادار را انتخاب کردهایم که ممکن است برای تماشاگر یا حتی جشنوارهها محبوب باشد اما ماندگار نخواهد بود.» این تهیهکننده فیلمهای مستند سیاسی که مرکز متبوعش از زیرمجموعههای سازمان اوج است درباره موضوع شجاعت در به تصویرکشیدن وقایع در مستندهای سیاسی اخیر را هم اینگونه تحلیل میکند: «تجربه وقایع سال 88 و بالارفتن قوه عاقله مدیران فرهنگی باعثشده تا مستند سیاسی بُرندهتر از گذشته عملکند. ما حالا مستندهایی داریم که وزرا، نمایندگان مجلس و مدیران هم برای تماشایشان به سالنها میآیند و این یعنی فارغ از اینکه بعضی ارگانها خودشان پشت سر فیلمها قرار دارند و باعث صراحت بیشتر فیلمساز در بیان مسائل میشوند، مستند هم راه خود را دوباره در سینمای ایران باز کردهاست. البته بخشی از موج بلند ساخت مستندهای سیاسی را هم باید به موضوع تسهیل و تسریع ساخت به مدد تکنولوژیهای جدید مرتبط دانست. حالا میتوان با موبایل هم فیلم ساخت و بدون اینکه گرفتار بازبینی و پروانه نمایش و هزار داستان دیگر شد با همان موبایل بهدست مخاطب رساند.»
دهه تغییر، دهه مستند
«تغییر در وضعیت معیشتی مردم، تغییرات اساسی در نگاه سیاسی آنها و البته تغییرات بهوجود آمده در روند تولید سینما به واسطه تجهیزات جدید 3 دلیل رشد صعودی ساخت مستندهای سیاسی و البته افزایش علاقهمندان آن است.» این حرفهای سیدمهدی دزفولی، مستندساز جوانی است که مستند «گزارش چند قتل» او مخالفان و طرفداران دوآتشه بسیاری داشت. او معتقد است که همانگونه که در دهه 60 و 70سینما با قهرمانها و عاشقهایش سرپا بود و در دهه 80 سینمای اجتماعی باب شد، دهه 90با ژانر تاریخی و سیاسی آغاز شد. سیانور و ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز در سینمای داستانی یکهتازی کردند و در مستند هم بهخاطر تجربه وقایع سال 88گویی یک نوع نگاه بازخوانی وقایع در میان فیلمسازها بهوجود آمد. دزفولی میگوید: «بیش از نیمقرن از ترور کندی در آمریکا میگذرد و هنوز هم درباره آن مستند ساخته میشود اما ما 40 سال بعد از انقلاب هنوز پروندههایی درباره ترور، کودتا و جنگ داریم که حتی گشوده هم نشدهاند و گاهی مفقودند و به همین دلیل مستند سیاسی میتواند در ایران تا سالها مخاطب داشتهباشد.» او درباره حضور جریانهای سیاسی در پشت بسیاری از مستندهای سیاسی که بیشتر شبیه بیانیههایی هستند که به جای چاپ در روزنامه و کتاب و اعلامیه سر از سینما درمیآورند، میگوید: «بالاخره برخی جریانها از برخی فیلمها حمایت میکنند اما یادمان نرود که هنوز هم چه اصولگراها و چه اصلاحطلبها همکاری چندانی با مستندسازها برای ساخت یک اثر ندارند. همزمان با این ماجراها موضوع تسویهحسابهای سیاسی در قالب مستند را هم نمیتوان نادیده گرفت.»
جوانه انقلابی اصلاحاتی، گل دهه نودی
اول این حرفها را بخوانید: «اول باید حساب آن برنامههای تلویزیونی که به نام مستند روی آنتن میروند را جدا کرد؛ چون آنها سینما نیستند و برنامه خبری به شمار میآیند. بعد هم برای پرداختن بهعلت اقبال بلند مستند سیاسی در این روزها باید به دو گذرگاه قبلی نقب بزنیم؛ یکی ایام انقلاب که عباسکیارستمی با فیلم «قضیه شکل اول شکل دوم» و کیانوش عیاری با «تازهنفسها» به سینمای مستند سیاسی چراغ سبز نشان دادند و این کارها میتوانست شروع حرکت سینمای مستند سیاسی ما باشد که در دهه 60 و 70بهدلیل مسائل داخلی به سمت محصولات روایت فتح سوق یافت. در دولت اصلاحات هم با اینکه فضا برای ساخت اثر مهیا بود اما حکمرانی روزنامهها فضایی برای مستند سیاسی باقی نگذاشت. در سالهای دهه 80 و همزمان با آغاز بهکار جشنواره سینماحقیقت، نفوذ گسترده اینترنت در ایران و موضوع تغییر مدیوم رسانهها مستندهای سیاسی دوباره احیا شدند و همزمان با آغاز بهکار دولت امید در سال 92تغییرات جدیتر شد.» کیوان مهرگان که با چند مستند سیاسی مدتی است مستندسازی را به ساحت روزنامهنگاری ارجح دانسته، اینها را میگوید و ادامه میدهد: «یادمان نرود که تنشهای سال 88از کف خیابان جمع شده اما هنوز در اذهان جاری است. تبعات آن روزها هنوز حتی برای بسیاری از رجال سیاسی کشور هم امتداد دارد. از سوی دیگر شبکههای فارسیزبان خارج کشور باعث گسترش علاقه مردم به مستندهای سیاسی شدهاند و هرچند آنها روایتهای خودشان را پخش میکنند اما در اهمیت مستند سیاسی بسیار میکوشند و همین جشنواره سینماحقیقت هم با همه فراز و فرودها در اهمیت بخشیدن به امر مستند پویا ظاهر شدهاست». کارگردان مستند «خاطرات سالهای ابری» البته تلاش برخی مدیران برای بیخاصیت جلوهدادن مستند را هم از یاد نمیبرد و معتقد است: «همچنان برخی مدیران ترجیح میدهند با جملاتی مثل اینکه نمیخواهیم هیچ فیلمی از هیچ جناح و گروهی که موجب بروز اختلاف و تنش میشود را در جشنواره بپذیریم ریشه مستند سیاسی را میخشکانند.»
موجی که سونامی شد
«در سالهای اخیر موج مستندسازی سیاسی و تاریخی به دلایل مختلف ازجمله تولید محتوای مستند توسط شبکههای ماهوارهای در قامت پاسخگویی بسیار رایج شد. البته بعد از گذر از این موج مستندسازی سیاسی جوابیه مانند، رویکرد مستندسازها بر حوزه داخلی و شخصیتهای تاریخی پس از انقلاب متمرکز شد. در این فضا متأسفانه آنچه به انحراف رفت عدمنگاه مستقل و مستند به وقایع یا کاراکترهای تاریخی است. درواقع سیاستبازان و احزاب و گروههای سیاسی با گرایشهای مختلف سعی در تحریف یا تعریف از موضوعات سیاسی و تاریخی دارند که این کار در واقع نهتنها به شناخت پدیدههای سیاسی و تاریخی کمک نمیکند، بلکه مناقشات در این حوزه را افزایش میدهد.» این حرفهای مصطفی شوقی، کارگردان مستندهای «شورش علیه سازندگی» و «روایت سیل» است که اینگونه گزارش ما را هم به اتمام میرساند: «راه چاره بازگشت به همان مفهوم «مستند» است؛ چه آنکه سینمای مستند در ذات و درونش راه نگاه مستقل و مستند و دوری گزیدن از تحریف یا تعریف و ایجاد مفهوم خدمت و خیانت را پیش روی ما قرار دادهاست.»