راشومون مالیاتی
علیرضا محمودی _ دبیرگروه ادب و هنر
در سال 1950آکیرا کوروساوا کارگردان فقید ژاپنی براساس 2داستان کوتاه از ریونوسوکه آکوتاگاوا فیلم معروفی ساخت به نام راشومون. در این اثر جهانی از سینمای ژاپن، دادگاهی پیرامون قتلی در جنگل برپاست. هر کدام از شخصیتها، ماجرای جنایت اتفاق افتاده در فیلم را از زاویه دید خود تعریف میکند. در هر کدام از این روایتها، قاتل فردی است که در روایت دیگری قاتل نیست. هر کسی واقعیت را طوری تعریف میکند که انگار واقعیت چهره دیگری هم دارد. راشومون در جهان سینما بهعنوان نمادی از تفاوت زاویه دید در فرم و دستنیافتنی بودن حقیقت شهرت دارد. 70سال از حیات راشومون میگذرد. بهنظر میرسد نگاه راشومونگونه به برخی واقعیتها بهترین راه برای ثبت آنها بهعنوان حقیقت است. بهدنبال انتشار اخباری مبنی بر حذف معافیت مالیاتی مشاغل فرهنگی و هنری تفاوت دیدگاهها بهگونهای است که میتوان با آن یک راشومون مالیاتی به راه انداخت. ابتدا اصل ماجرا روایت میشود و سپس روایتهایی از زاویه دیدهای رایج به این موضوع.
مسئله چیست: سالهاست که هنرمندان هر سال در ماههای ابتدایی سال، برای استفاده از معافیتهای مالیاتی که در قراردادهای مشابه ارائه خدمات هنری از آنها ذکر شده، اظهارنامههایی را به سازمان مالیاتی کشور ارائه میکنند. تهیهکنندگان با استناد به اظهارنامه ارائه شده هنرمندان در پروژههای فرهنگی، مالیاتی به دولت پرداخت نمیکنند و شامل معافیت میشوند.
روایت اول: وقتی ارقام و اعداد دستمزدهای میلیاردی بازیگران و رقمهای چشمگیر درباره فروش فیلمها منتشر میشود، برخی از خود سؤال میکنند که چرا باید ستارهها مالیاتی که پرداخت نمیکنند هیچ، معافیت هم دارند. مردم عادی با کسب معذور و درآمد معدود چه گناهی کردهاند که باید در اداره دارایی برای یک تخفیف مالیاتی خفیف هزار جور نقش زیرپوستی بدتر از سختترین نقش بهترین بازیگران بازی کنند. هنرمندان اگر مانند کشورهای بلوک سابق شرق کارمند اداره فرهنگ و هنر بودند و هیچ درآمدی از خاک صحنه خوردن و حبس در گالری و اتاق نوشتن خود نمیگرفتند، معافیت مالیاتی محلی از اعراب داشت. ولی وقتی از خوان پرنعمت شهرت صاحب همهچیز هستند، دیگر معافیت مالیاتی فقط پاشیدن نمک بر زخم کسانی است که در سختترین شرایط کسب و کار از مالیات فرار نمیکنند.
روایت دوم: آیا همه فرهنگ و هنر کشور همین اعداد و ارقام دستمزد ستارهها و فروش فیلمهای پرفروش است؟ بازار کتاب دور از خیابان انقلاب و تئاتر دور از سالنهای اطراف چهارراه ولیعصر(عج) و فیلمسازی تجربی و نویسندگی و نمایشگاه نقاشی نقاشان ناشناس و تلاش برای گسترش آموزشهای فرهنگی در روستاها، براساس چه معیاری باید مالیات بپردازند. معافیتهای مالیاتی، تلاشی برای جذاب کردن بازار نه چندان جذاب برای سرمایهگذاران است تا سرمایه فراری جذب فرهنگ و هنر شود. حذف معافیت مالیات فرهنگی براساس شناخت فرهنگی دولت از بخشهای نیازمند به حمایت انجام میشود. دولت نمیخواهد که فرهنگ و هنر را با مالیات تضعیف کند. بلکه قصد دارد عدالت را در همه حوزهها رعایت کند. بدون شک مالیات از آنهایی گرفته میشود که پرداخت مالیات خدشهای به فعالیت فرهنگی آنها وارد نخواهد کرد. دولت در شرایط مالی مناسبی نیست و نیاز دارد که درآمدهای مالیاتی را افزایش بدهد. براساس این نیاز چه اشکالی دارد که دولت از تولید فیلم ، تئاتر ، تابلو ، متن و ترجمه ادبی مالیات بگیرد.
روایت سوم: دولت به این نتیجه رسیده که بخش خصوصی در فرهنگ و هنر معنی ندارد. هر سرمایهای که در این راه هزینه میشود، با نیت سیاسی و با هدف کوبیدن دولت است. وقتی برنده نهایی اکران فیلم و حراج نقاشی و نمایشهای فصلی و کنسرتهای موسیقی و مجموعههای نمایش خانگی، رقبای سیاسی دولت هستند، چرا دولت نباید با مالیات آنها را محدود کند.
دولت نیازی به مالیات فرهنگ و هنر ندارد، اما میخواهد با کمک مالیات فضای فرهنگی کشور را از رقبا پس بگیرد. درحالیکه رکود در همه بازارها حرف اول را میزند، افزایش چشمگیر تولیدات فرهنگی و معاملات جذاب فرهنگی، خبر میدهد که به غیر از فرهنگ و هنر و به جز هنرمندان و اهالی فرهنگ بازیگران دیگری هم در این بازار مشغول عرض اندام هستند. حضور دولت در این صحنه حضور در رقابت سیاسی است
تا درآمد اقتصادی از فرهنگ.
روایت چهارم: سید شخصیت اصلی فیلم گوزنها در سال 1353ساخته مسعود کیمیایی میگوید: فقیر در جهان همیشه واژگون است... این واژگون هم عجب لغت مشتیایه. ادبیاتیه.