نامه روحانی به ملک سلمان توپ در زمین عربستان
علی امیدی _ عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
در ادامه تلاشهای صلحطلبانه جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد صلح و ثبات منطقهای، حسن روحانی رئیسجمهوری اقدام به ارسال نامهای به روسای کشورهای عربستان و بحرین کرده و سران این کشورها را به مذاکره و دیپلماسی دعوت کرده است. این اقدام بسیار مثبت و سازنده است و البته ایران همواره دست برادری و دوستی به سمت کشورهای عربی دراز کرده و خواهان همزیستی مسالمتآمیز و حسن همجواری در روابط با همسایگان عربیاش بوده است. البته در تحلیل روابط سیاسی ایران و عربستان باید به مجموعهای از عوامل داخلی، منطقهای و بینالمللی توجه داشت. رویدادهایی سیاسی چه در داخل و چه در خارج از منطقه شکل گرفته است که روابط ایران و عربستان را به شکلی که اکنون شاهد هستیم، رقم زده است. تحولات موسوم به بهار عربی باعث پیچیدگی بیشتر روابط ایران و عربستان و فاصلهگیری بیشتر این دو کشور شد. تحولات در سوریه، یمن و حتی عراق باعث شد که عربستان احساس کند که بازنده تحولات در منطقه است.
جنگ نیابتی در سوریه بیش از 8سال است که جریان دارد و امروز هیچ خبری از برتریهای سیاسی و نظامی عربستان در صحنه تحولات سوریه نیست. در عراق هم وضعیت به نفع سعودیها پیش نرفت. داعش از فضای سرزمینی عراق خارج شده و دولت عراق با گرایش دوستی به ایران، بر سریر قدرت نشسته است. در یمن، انصارالله دست برتر را در تحولات میدانی چه در عرصه سیاسی و چه نظامی دارد. طبیعی است که عربستان در یک چنین محیط منطقهای، نسبت به ایران نظر مثبتی نداشته باشد.
در داخل هم باید توجه داشت که دولت در عربستان از نوع سیستم اقتدارگرایانه است. معمولا در نظامهای دمکراتیک، اولویت با منافع ملی است و مناسبتهای سیاسی به سمتی حرکت میکنند که بیشترین سود و رفاه را برای مردم به ارمغان بیاورند. محمد بن سلمان ولیعهد قدرتمند عربستان بیشتر به دنبال امیال و رویاپردازیهای شخصی خودش است. طبیعی است که رفتار یک چنین دولتمردی نه از روی منافع ملی، بلکه بیشتر از روی اغراض شخصی خواهد بود. البته باید گفت که در پیدایی یک چنین شرایطی، ما هم به نوبه خود تندرویهایی داشتیم. حمله به کنسولگری عربستان در مشهد و سفارت این کشور در تهران ازجمله اقداماتی بود که بر آتش خصومت طرفین افزود و شرایطی را رقم زد که قدرتهایی مثل رژیم صهیونیستی با سوار شدن بر موج تحولات، به دشمنی هر چه بیشتر عربستان با ایران بدمد. از اینرو برایند همه این عوامل مزید بر علت شد و باعث ترس و واهمه عربستان از ایران شد.
اما نکته در اینجاست که نباید اجازه داد که فضای روابط از کنترل خارج شود. اقدامات و ابتکارات صلح میتواند در بلندمدت زمینهساز تفاهم گردد؛ خصوصا اثرگذاری این نوع ابتکارات توسط کشوری که دست برتر را دارد بیشتر است. بهخصوص اینکه سعودیها بیش از هر زمان دیگری نیاز به تنشزدایی را احساس میکنند. بعد از حمله موشکی به آرامکو که گروه الحوثی یمن مسئولیت آن را نیز پذیرفت؛ عربستان بیش از هر زمان دیگری متوجه این شد که نباید به آمریکا اتکای صرف داشته باشد. ترامپ علنا اعلام کرد که به عربستان و نه به آمریکا حمله شده است. این در حالی بود که سعودیها انتظار رفتار و واکنشی به مراتب عملیاتیتر از آمریکا در قبال ایران داشتند. اما بهخوبی متوجه این امر شدند که پشتشان به باد گرم است. در یک چنین شرایطی، سعودیها دست به 2 راهکار دیپلماتیک زدند. نخست در سطح بینالمللی به سمت متنوعسازی متحدین حرکت کردند و سطح روابطشان را با قدرتهای بزرگی مثل هند، چین و روسیه عمق بخشیدند.
سفر اخیر پوتین به عربستان در این راستا ارزیابی میشود. در سطح منطقهای هم سیگنالهای مثبتی برای تنشزدایی با ایران ارسال کردند. اعلام آمادگی مذاکره با انصارالله هم ازجمله رفتارهای تنشزدای عربستان در منطقه است. در یک چنین بستری، طرح صلح هرمز از سوی ایران ارائه شده و فعلا واکنشها از سوی عربستان حداقل منفی نیست. از این جهت باید به انتظار نشست و دید که واکنش ملک سلمان به نامه حسن روحانی چه خواهد بود. اکنون توپ در زمین عربستان است و اگر این کشور پاسخ مثبت به نامه رئیسجمهوری ایران دهد میتوان به بهبود روابط و تنشزدایی در روابط 2کشور امیدوار شد. اما نباید زیاد به واکنش مثبت خوشبین بود. چون کهولت سن ملک سلمان و تزلزل جایگاه محمد بن سلمان پس از قتل خاشقجی و همچنین شکاف فزاینده در هیأت حاکمه آمریکا در ادامه حمایت از عربستان، ریاض را در ایجاد واکنش مثبت به ایران محتاط کرده است تا مبادا ترامپ غیرقابل پیشبینی را عصبانی کند.